سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ بندگان نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی است که نسبت به خانواده اش بخل ورزد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 91 آذر 7 , ساعت 7:0 صبح

 

رسول اکرم(ص) فرمودند: بچه را نزن، با او قهر کن، قهرت را طولانی نکن، بلکه زود با او آشتی کن.

رسول اکرم(ص):خدا رحمت کند پدری را که در نکو شدن فرزندش کمک کند.

پیامبر اکرم(ص):می فرمایند: هر نوزادی بر فطرت توحید به دنیا می آید مگر آنکه پدر ومادر او را یهودی یا نصرانی (آلوده به انحرافات) بار بیاورند.

پیامبر اعظم(ص) :فرزندان خود راگرامی بدارید و آداب پسندیده بر آنها تعلیم دهید تا مورد عفو پروردگار واقع شوید و گناهان شما آمرزیده شود.

هرگاه مژده ولادت دختر به رسول الله(ص) داده می شد. آن حضرت می فرمود: شاخه گل خوشبویی است، و روزی او هم بر عهده خداوند متعال است.

پیامبر اعظم(ص):زمین دختر را حمل می کند و آسمان بر سرش سایه می افکند و خدا به او روزی می دهد و گلی است که آن را می بویی.

امام علی(ع):  کودکان خود را برای زمانی غیر از روزگارخویش پرورش دهید چرا که آنها درروزگاری که با دوران شما متفاوت است بوجود آمده اند.

امام صادق(ع):فرزندان خود را ببوسید زیرا به پاداش هر بوسه یک درجه در بهشت به شما عنایت شود.

امام صادق(ع):دختران نیکی ها و رحمت هستند و پسران نعمت ها، نیکی ها پاداش دارند و از نعمت ها سوال می شود.


جمعه 91 آذر 3 , ساعت 7:0 صبح
  •  هنگام بروز اختلافات در خانواده، اعضای خانواده باید در نظر داشته باشند که به رفتار هم خرده نگیرند و انتقادات آنها برروی عملکرد یکدیگر باشد نه بر شخصیت. مثلا نگویید که تو فرد بی مسئولیتی هستی بلکه بگویید رفتار تو در رابطه با فلان موضوع غیر مسئولانه بوده. انتقاد به شخصیت افراد آنها را دچار عدم اعتماد به نفس می کند و انگیزه ای برای تکرار عمل اشتباه می آفریند.
  •  اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیبجویی.
  • رفتار فرزندتان هر اندازه که ناراحت کننده باشد از سرزنش مقابل دیگران خودداری کنید.
  •  از ملامت و سرزنش زیاد بپرهیزید که باعث ملالت و خلل در علاقه می شود. 

  • باید دانست که غالباً کودک علت آنچه را شما عیب می دانید نمی داند، لذا قبل از سرزنش، او را توجیه کنید تا فاصله ای بین فهم شما و او ایجاد نشود.


سه شنبه 91 آبان 30 , ساعت 12:0 صبح

کربلا یعنی تولی داشتن


مهر حیدر ، عشق زهرا داشتن

کربلا یعنی تبری شدید

از پلیدی های دوران یزید

کربلا یعنی اطاعت از امام

گه به حکم او نشستن گه قیام

کربلا یعنی که یار رهبری

از حسین عصر خود فرمانبری

کربلا یعنی تحول در وجود

جامه حجب و حیا را تار و پود

کربلا یعنی به حق واصل شدن

یار حق و دشمن باطل شدن

کربلا یعنی بیا جانانه شو

گرد شمع عشق حق پروانه شو

کربلا یعنی همیشه مکتبی

تو حسینی ، خواهر تو زینبی

کربلا یعنی سراپا جان شدن

در منای عاشقی قربان شدن

کربلا یعنی که عاشورای خون

موسم انا الیه راجعون

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود
شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود

نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ
که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرّم بود

مدینه نه که حتی مکّه دیگر جای امنی نیست
تمام کربلا و کوفه غرق ابن ملجم بود

فتاد از پا کنار رود در آن ظهر درد آلود
کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود

دلش می‌خواست می‌شدآب شد از شرم، اما حیف
دلش می‌خواست صد جان داشت امّا بازهم کم بود

اگر در کربلا طوفان نمی شد کس نمی‌فهمید
چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود


پنج شنبه 91 آبان 18 , ساعت 7:0 صبح

 

خاطره ای مربوط به کسی که در یکی از مراکز اسلامی لندن، مبلّغ اسلامی بود. عمرش را روی این کار گذاشته بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمیگرداند ، 20 سنت اضافه تر میدهد.

می گفت: چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه.

آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی...

گذشت تا به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را از پنجره بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم.

پرسیدم: بابت چی؟

گفت: میخواستم فردا بیایم مرکزتان و مسلمان شوم ولی هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشین شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید، پیشتان بیایم. حال فردا خدمت می رسیم.

تعریف می کرد: تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم درحالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم...


سه شنبه 91 آبان 16 , ساعت 7:0 صبح

 

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه مسجد، زمین خورد و لباس هایش کثیف شد، بلند شد و به خانه برگشت و پس از تعویض لباس هایش دوباره راهی مسجد شد. در راه، در همان نقطه مجدداً زمین خورد! دوباره بلند شد و به خانه برگشت. بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.

این بار در راه، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد. مرد گفت: من دیدم شما در راه مسجد، دو بار به زمین افتادید، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راه تان را روشن کنم! مرد از ایشان تشکر کرد و هر دو راه شان را به طرف مسجد ادامه دادند. همین که به مسجد رسیدند، مرد نمازگزار از مرد چراغ به دست درخواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. اما این مرد از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد. مرد نمازگزار سوال کرد که چرا وارد مسجد نمی شوید تا نماز بخوانید.

مرد چراغ به دست پاسخ داد: من شیطان هستم و توضیح داد:

این من بودم که باعث زمین خوردن شما می شدم. بار اول وقتی به خانه رفتید و خودتان را تمیز کردید و برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.

من برای بار دوم، باعث زمین خوردن شما شدم، اما باز هم به مسجد برگشتید. خدا به خاطر این کار شما، همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.

من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان همه افراد دهکده تان را ببخشد، بنابراین، این بار خواستم تا سالم به مسجد برسید!


یکشنبه 91 آبان 14 , ساعت 7:0 صبح

حجاب محدوبت نیست، مصونیت است.

حجاب ؛ دستور قرآنی و قانون الهی و تکلیف انسانی و یک برنامه اخلاقی است.

خداوند در سوره احزاب آیه 59 خطاب به پیامبرش تاکید می نماید: ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر بپوشانند.

حجاب مُهر عنایت حق بر قامت فرشتگان زمین است.

الگوی بانوان جهان حضرت فاطمه(س) فرمودند: هیچ کس نمیداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.

 

امام موسی کاظم (ع) به نقل از حضرت علی (ع) حکایت می فرمایند :

روزی حضرت زهرا(س)  نزد پدرشرسول خدا بود. که مرد نابینایی وارد شد و حضرت فاطمه خود را مخفی نمود. هنگامی که مرد نابینا خارج شد رسول خدا فرمودند:«ای فاطمه با اینکه میدانستی او نابینا است و تو را نمی بیند ، با این حال چرا پنهان شدی؟»

پاسخ داد: «بلی او نابینا بود ولی من که بینا بودم و چشم داشتم» و سپس افزود : «همانطور که مرد نباید به زن نامحرم نگاه کند ، زن هم نباید به مرد نامحرم نگاه نماید. علاوه بر آن از اندام زن بویی تراوش میکند که نباید نامحرم نزدیک او قرار گیرد.»

حضرت رسول فرمود: «براستی که تو پاره تن من هستی.» ( بحارالانوار ج 43 ص 91 حدیث 16)

حضرت فاطمه (س) چنان مظهر عفت و حیا بودند که حتی پس از شهادت خود نیز این خصلت را حفظ نمودند. چنانکه نسبت به خصوصیات تابوتی که پیکر شریفشان حمل میگردد وصیت و سفارش نمودند که باید طوری باشد برجستگی های بدن را پوشیده دارد، حتی اگر  در قید حیات نباشند.

حجاب محافظتی ستبر است که از غنچه عفاف حفاظت میکند.
حجاب سنگری است محکم که زن را از نگاه مردان شیطان صفت مصون و محفوظ نگه می دارد.
حجاب فریضه ای است که ترک آن فرصت قضا ندارد.
حجاب مانع آلوده شدن جامعه به فساد است.

رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) فرموده اند:

«جلوی آزادی هرگز گرفته نشده است و نمی شود و مردم آزادند، الّا آنجایی که بخواهند تباهی بکنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.»
«می خواهند آزادی شما را با آزادی سلب کنند، آزادی ناسالم در شما ایجاد کنند و آزادی حقیقی را از شما بگیرند.»
«آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است.»
«شما از اول اگر جلوی فساد را نگیرید، معلوم نیست که به وضع سابق منتهی نشود.»

حجاب ؛ تضمین کننده سلامت جامعه و مصونیت آن در برابر حیله های شیطانی و تهاجم فرهنگی است. فرانتس فانون - جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی می گوید: پس از دیدن هر چهره بی حجاب، امیدهای استعمار برای حمله، ده برابر می شود.
هر چادری که دور انداخته شود، افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او میگشاید.
آیا ممنوعیت حجاب در برخی کشورهای اروپایی نشانه دروغ بودن اعتقاد به آزادی نیست؟

حیف است که دلها، بی در و دروازه باشد و عشق ها بی هویت و بی شناسنامه.
کاش ، انسانها به اندازه ی کالایی که می خرند، در دل بستن ها و محبت پیداکردنها هم حوصله و وسواس به خرج می دادند. جمال، هرگز مجوزی برای ارتکاب گناه و به دام افتادن و دامن آلودگی و افکندن دیگران به باتلاق فساد نمی باشد. روزی از نعمت زیبایی و جمال سوال خواهد شد و حسرت برای آنان است که از این راه به دوزخ بروند.


پنج شنبه 91 آبان 11 , ساعت 7:0 صبح

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ...  می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین،
دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم.
 مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

چهارشنبه 91 آبان 10 , ساعت 7:0 صبح

 

1- میخواهم داناترین مردم باشم؟ حضرت فرمود از خدا بترس
2-میخواهم از خاصان درگاه خدا باشم.؟ فرمود شب و روز قرآن بخوان
3- میخواهم از خالصان درگاه خدا باشم؟ فرمود در کارها راستی و درستی پیشه کن
4- میخواهم دل من همیشه روشن باشد؟ فرمود مرگ را فراموش مکن
5- میخواهم همیشه در رحمت حق باشم؟ فرمود با خلق خدا نیکی کن
6- میخواهم از دشمن به من آفتی نرسد؟ فرمود توکل به خدا کن
7- میخواهم در چشم مردم خوار نباشم؟ فرمود پرهیزکار باش
8- میخواهم عمر من طولانی باشد؟ فرمود صله رحم کن
9- میخواهم روزی من وسیع گردد؟ فرمود همیشه باوضو باش
10- میخواهم به آتش دوزخ نسوزم؟ فرمود چشم و زبان خود را ببند
11- میخواهم بدانم گناهان من به چه چیز ریخته می شود؟ فرمود به تضرع و توبه به حال بیچارگی
12- میخواهم سنگین ترین مردم باشم؟ فرمود از کسی چیزی مخواه
13- میخواهم پرده عصمتم دریده نشود؟ فرمود پرده عصمت دیگری را ندر
14- میخواهم که گورم تنگ نباشد؟ فرمود مداومت کن به قرائت سوره تبارک
15- میخواهم مال من بسیار شود؟ فرمود مداومت کن به قرائت سوره مبارکه واقعه هرشب
16- میخواهم فردای قیامت ایمن باشم؟ فرمود میان شام و خفتن مشغول به ذکر باش
17- میخواهم خدای تعالی را در نماز حاضر یابم؟ فرمود در وقت وضو ساختن دقت کن
18- میخواهم در نامه اعمال من گناه نباشد و همیشه خیر و خوبی باشد؟ فرمود به پدر و مادر نیکی کن
19- میخواهم برای من عذاب قبر نباشد؟ فرمود جامه خود را پاک نگهدار

بحارالانوار علامه مجلسی


سه شنبه 91 آبان 9 , ساعت 10:15 صبح
در قرآن کریم برای زنان بهشتى (حوریه های بهشتی) ویژگی هایی ذکر شده است که عبارتند از :

1- پاکی و پاکیزگی : وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ (بقره/ 25)؛ وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ (آل عمران/ 15) ؛ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ … (نساء/ 57)
همسران آن جهان ، بر خلاف بسیارى از زیبا رویان این جهان هیچ نقطه تاریک و منفى در جسم و جان آنها نیست و از هر عیب و نقصى پاک و پاکیزه اند.(تفسیر نمونه ،ج2 ،ص 461)
2- دارای چشمان سیاه و درشت : کذلِک وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ(دخان/ 54 )؛ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ(طور/ 20 )
“حور”جمع “حوراء” و “احور” به کسى مى گویند که سیاهى چشم او کاملا مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است.
از آنجا که زیبائى انسان بیش از همه در چشمان او است ، در اینجا چشمان زیباى حور العین را توصیف مى کند.(تفسیر نمونه ،ج21 ،ص 212)
3- پوشیده و مستور بودن:وَ حُورٌ عِینٌ کأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکنُونِ(واقعه/ 22-23) و همسرانى از حورالعین دارند.( از شدت صفا) همچون مروارید در صدف پنهان هستند !
“حور” چنانکه قبلا نیز گفته ایم جمع “حوراء” و “احور”، به کسى مى گویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدیش کاملا شفاف است .
و “عین” جمع “عیناء” و “اعین”به معنى درشت چشم است ، و از آنجا که بیشترین زیبائى انسان در چشمان او است روى این مسأله مخصوصا تکیه شده است .
بعضى نیز گفته اند که “حور” از ماده “حیرت” گرفته شده ، یعنى آن چنان زیبا هستند که چشم ها از دیدن آنها حیران مى شود.
“مکنون” به معنى پوشیده است ، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است ، زیرا مروارید به هنگامى که در صدف قرار دارد و هیچ دستى به آن نرسیده از همیشه شفاف تر و زیباتر است .
به علاوه ممکن است اشاره به این معنى باشد که آنها از چشم دیگران کاملا مستورند، نه دستى به آنها رسیده ، و نه چشمى بر آنها افتاده است !(تفسیر نمونه ،ج23 ، ص 215)
“عرب”جمع “عروبة” (بر وزن ضرورة ) به معنى زنى است که وضع حالش حکایت از محبتش نسبت به همسر و مقام عفت و پاکیش ‍ مى کند، زیرا “اعراب” (بر وزن اظهار) به همان معنى آشکار ساختن است ، این واژه به معنى فصیح و خوش سخن بودن نیز مى آید، و ممکن است هر دو معنى در آیه جمع باشد
4- فقط به همسران خود عشق می ورزند یا پر ناز و کرشمه هستند : فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ …( رحمن/56) زنانی که جز به همسران عشق نمى ورزند. ؛ وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ. ( صافات/48) و نزد آنها همسرانى است که جز به شوهران خود عشق نمى ورزند و چشمانى درشت (و زیبا) دارند.
“طرف” (بر وزن حرف ) به معنى پلک چشم ها است ، و از آنجا که به هنگام نگاه کردن ، پلک ها به حرکت در مى آید کنایه از نگاه کردن است ، بنابراین تعبیر به ” قاصرات الطرف ” اشاره به زنانى است که نگاهى کوتاه دارند، یعنى فقط به همسرانشان عشق مى ورزند، و این یکى از بزرگترین امتیازات همسر است که جز به همسرش نیندیشد و به غیر او علاقه نداشته باشد.(تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 169)
5- از هر نظر دوشیزه و پاک هستند: … لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (رحمن/56 و رحمن/ 74)…. هیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است .
کلمه “طمث” که فعل “لم یطمث” از آن مشتق شده ، به معناى ازاله بکارت و نکاحى است که با خونریزى همراه باشد و معناى آیه این است که : حوریان بهشتى دست نخورده اند، و قبل از همسران هیچ جن و انسى ازاله بکارت از ایشان نکرده .(ترجمه تفسیر المیزان ،ج 19 ،ص 185)
6- مانند یاقوت و مرجان هستند: کأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (رحمن/58) آنها همچون یاقوت و مرجانند!
به سرخى و صفا و درخشندگى “یاقوت” و به سفیدى و زیبائى شاخ “مرجان” که هنگامى که این دو رنگ (یعنى سفید و سرخ شفاف ) به هم آمیزند زیباترین رنگ را به آنها مى دهند.
7- دارای حسن سیرت و حسن صورت هستند: فِیهِنَّ خَیراتٌ حِسانٌ …(رحمن/70) و در آن باغ هاى بهشتى زنانى هستند نیکو خلق و زیبا.

زنانى که جمع میان “حسن سیرت ” و “حسن صورت” کرده اند، چرا که “خیر” غالباً در مورد صفات نیک و جمال معنوى به کار مى رود و “حسن ” غالباً در زیبائى و جمال ظاهر.
تمام صفات کمال و جمالى که در یک همسر مطلوب است در آنها جمع است ، و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند، و به همین دلیل قرآن در یک تعبیر کوتاه و پرمعنى از آنها به عنوان “خیرات حسان” تعبیر کرده است.(تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 183-182)
8- فقط به همسرانشان تعلق دارند : حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ(رحمن/72) حوریانى که در خیمه هاى بهشتى مستورند.
“حور” جمع “حوراء” و “احور” به کسى مى گویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است ، و گاه به زنان سفید چهره نیز اطلاق شده است .
تعبیر به “مقصورات” اشاره به این است که آنها تنها تعلق به همسرانشان دارند و از دیگران مستور و پنهانند.(تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 183)
«حوریان مقصور در خیمه هایند» ، معنایش این است که : از دست برد اجانب محفوظند، زنانى مبتذل نیستند، که غیر شوهران نیز ایشان را تماشا کنند.(ترجمه تفسیر المیزان ،ج 19 ،ص 187)
9- داشتن پاکی و ظرافت بدن : کأَنَّهُنَّ بَیضٌ مَکنُونٌ (صافات/49) گوئى (از لطافت و سفیدى) همچون تخم مرغهایى هستند که (در زیر بال و پر مرغ ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نکرده است .)
بدن آنها از شدت پاکى و ظرافت و سفیدى و صفا همچون تخم مرغ هائى است که نه دست انسان آن را لمس کرده و نه گرد و غبارى بر آن نشسته ، بلکه در زیر بال و پر مرغ پنهان و پوشیده مانده است !
10- همتای هسران خود هستند : وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ(ص/ 52) و نزد آنان همسرانى است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همگى هم سن و سالند.
“حوریان مقصور در خیمه هایند” ، معنایش این است که : از دست برد اجانب محفوظند، زنانى مبتذل نیستند، که غیر شوهران نیز ایشان را تماشا کنند

و کلمه اتراب به معناى اقران است . مى خواهد بفرماید: همسران بهشتى همتاى شوهران خویشند، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند، و نه از جهت جمال . ممکن هم هست مراد از “اقران” این باشد که مثل شوهران خویشند، هر قدر شوهران نور و بهائشان بیشتر شود، از ایشان هم حسن و جمال بیشتر مى گردد. ( ترجمه تفسیر المیزان ،ج 17 ،ص 333)
11- آفرینشی نو دارند. إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (واقعه/35) ما آنها را آفرینش نوینى بخشیدیم .
این جمله ممکن است اشاره به همسران مؤمنان در این دنیا باشد که خداوند آفرینش تازه اى در قیامت به آنها مى دهد، و همگى در نهایت جوانى و طراوت و جمال و کمال ظاهر و باطن وارد بهشت مى شوند که طبیعت بهشت طبیعت تکامل و خروج از هر گونه نقص و عیب است .
و اگر منظور حوریان باشد خداوند آنها را آفرینش نوینى بخشیده به گونه اى که هرگز گرد و غبار پیرى و ناتوانى بر دامان آنها نمى نشیند. ممکن است که تعبیر به انشاء، اشاره به هر دو نیز بوده باشد. (تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 224)
12-همواره بکر هستند : فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً (واقعه/36) و همه را بکر قرار داده ایم .
و شاید این وصف همیشه براى آنها باقى باشد، چنانکه بسیارى از مفسران به آن تصریح کرده اند و در روایات نیز به آن اشاره شده ، یعنى با آمیزش ، وضع آنها دگرگون نمى شود. (تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 224)
13- فصیح و خوش زبان هستند : عُرُباً أَتْراباً (واقعه/37) همسرانى که به همسرشان عشق مى ورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند.”عرب”جمع “عروبة” (بر وزن ضرورة ) به معنى زنى است که وضع حالش حکایت از محبتش نسبت به همسر و مقام عفت و پاکیش ‍ مى کند، زیرا “اعراب” (بر وزن اظهار) به همان معنى آشکار ساختن است ، این واژه به معنى فصیح و خوش سخن بودن نیز مى آید، و ممکن است هر دو معنى در آیه جمع باشد.(تفسیر نمونه ،ج 23 ،ص 224)
14- بسیار جوان هستند : وَ کواعِبَ أَتْراباً (نباء/ 33) و حوریانى بسیار جوان و هم سن و سال .
جمله «کواعب اترابا» به معناى کنیزانى شبیه به هم است ، که در خدمت اهل بهشتند، و در روایت ابى الجارود از امام باقر (علیه السلام ) در معناى جمله “ان للمتقین مفازا” آمده که امام فرمود: متقین کراماتى دارند، و در معناى “کواعب اترابا “فرمود: یعنى دختر نورس .(ترجمه تفسیر المیزان ،ج 20 ،ص 286)



سه شنبه 91 آبان 9 , ساعت 7:0 صبح

 

چهارده پند از آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی قدس سره

1- دنیا :
دار بلا و امتحان است. گرفتاری دنیا خلاصی ندارد. کاری کنید که در آخرت گرفتار نباشید. عمل در دنیا، میزان در آخرت است.
2- استفاده از عمر:
جوانی سرمایه ای بزرگ اما زودگذر است که قابل برگشت نیست. بنابراین لز افرادی که معاشرت با آنان عمر انسان را هدر می دهد بپرهیزید.

3- برنامه های نجات بخش:
انسان در هر حال باید برنامه ریزی داشته باشد تا در آخر عمر پشیمان نگردد.
4- عبرت از مظاهر دنیا:
معتقدات خود را تقویت کنید و هرچه مشاهده میکنید از آن عبرت بگیرید.
5- در پناه خدا بودن:
وظیفه شما در جامعه این است که نصیحت کنید و آنانی را که غافلند با روشی که پذیرا باشند آگاه سازید و بدانید ک هشیطان در کمین است، لذا همواره از خدا کمک بخواهید و دائما بگوئید:
« الهی لا تَکِلنی الی نفسی طرفة عین ابداً » خدایا نفسم را چشم برهم زدنی به خودم واگذار مکن.
6- بهترین توشه برای آخرت:
اخلاقتان برای دیگران لذت بخش باشد مصداق کونوا لنا زینا. ( مایه زینت ما باشید). برای آخرت خود عمل صالح ذخیره کنید. زیارت عاشورا و ... فراموش نکنید.
7- امیدوار به رحمت الهی:
مأیوس نباشید که رحمت خدا واسع است. شما در حال امتحان هستید.
8- عمل به تکلیف الهی:
یادگیری و عمل به تکالیف الهی و وظایف شرعی را سرمنشاء کارهای خود قرار دهید.
9- اهتمام به امور معنوی:
از مجالست با افرادی که همراهی با آنها شما را به گناه می کشاند بپرهیزید و به معنویت روی بیاورید. سعی کنید دوران جوانی تان به بطالت نگذرد که پشیمانی می آورد.
10- جهاد با نفس برنامه همیشگی:
چه افراد بسیاری که خوب درس خواندند و لیکن از ارتباط معنوی غافل بودندو نتوانستند به دین خدمت کنند.
11- جوانان و فراگیری مسائل شرعی:
برهر مکلفی واجب است مسائل شرعی خود را که به آن مبتلاست یاد بگیرد و هر مسئله ای که نمی داندسوال کرده و یا به رساله علمیه، رجوع کند. تا خدای نکرده بعدا متوجه نشود که اعمالی که انجام داده اشکال داشته و سرانجام به مشقت بیفتد.
12- اعتدال و میانه روی در زندگی:
از حساب متعارف زندگی خارج نشوید و کاری نکنید که مردم احساس کنند غیر از آنان هستید.
13- خودسازی و یاد مرگ:
انسان باید همیشه به یاد مرگ باشد، خدای ناکرده غفلت نکند؛ تا فرصت هست جبران کرده برای خود توشه ای ذخیره نمایدو طوری خود را بسازد که هوای نفس نتواند او را گمراه کند.
14- نقش تربیتی زیارت قبور:
به زیارت اموات بروید که درس عبرت است. تا بتوانید حبّ دنیا را از خود خارج کنیم و متوجه شویم عاقبت امر ما همین یک متر و نیم جاست که باید پاسخگوی همه اعمال خود باشیم.


   1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ