سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خدا و دورترینشان درمنزلت نزد او، پیشوای ستمکار است . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 91 آبان 16 , ساعت 7:0 صبح

 

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه مسجد، زمین خورد و لباس هایش کثیف شد، بلند شد و به خانه برگشت و پس از تعویض لباس هایش دوباره راهی مسجد شد. در راه، در همان نقطه مجدداً زمین خورد! دوباره بلند شد و به خانه برگشت. بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.

این بار در راه، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد. مرد گفت: من دیدم شما در راه مسجد، دو بار به زمین افتادید، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راه تان را روشن کنم! مرد از ایشان تشکر کرد و هر دو راه شان را به طرف مسجد ادامه دادند. همین که به مسجد رسیدند، مرد نمازگزار از مرد چراغ به دست درخواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. اما این مرد از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد. مرد نمازگزار سوال کرد که چرا وارد مسجد نمی شوید تا نماز بخوانید.

مرد چراغ به دست پاسخ داد: من شیطان هستم و توضیح داد:

این من بودم که باعث زمین خوردن شما می شدم. بار اول وقتی به خانه رفتید و خودتان را تمیز کردید و برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.

من برای بار دوم، باعث زمین خوردن شما شدم، اما باز هم به مسجد برگشتید. خدا به خاطر این کار شما، همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.

من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان همه افراد دهکده تان را ببخشد، بنابراین، این بار خواستم تا سالم به مسجد برسید!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ