سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و انس پسر مالک را نزد طلحه و زبیر به بصره فرستاد تا آنان را حدیثى به یاد آرد که از رسول خدا ( ص ) شنیده بود . انس از رساندن پیام سر برتافت و چون بازگشت گفت : « فراموش کردم . » امام فرمود : ] اگر دروغ میگویى خدایت به سپیدى درخشان گرفتار گرداند که عمامه آن نپوشاند [ یعنى بیمارى برص . از آن پس انس را در چهره برص پدید گردید و کس جز با نقاب او را ندید . ] [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 92 تیر 25 , ساعت 8:34 صبح
  چهارده توصیه حیات‌بخش از آیت‌الله دهکردی   تمام همت خود را صرف آبادانی آخرت کن، خداوند کارهای دنیایی را سامان می‌دهد و آسان می‌کند همیشه با وضو باش تا خداوند باطن و جان تو را منور کند...   خبرگزاری حوزه: یکی از مردان الهی آیت‌الله سید ابوالقاسم نجفی حسینی دهکردی ابن سیّد محمد باقر بن ابراهیم دهکردی، فقیهی مجتهد و عالمی فاضل، از بزرگان و مدرّسان اصفهان بود.پیشینه گروهی از سادات محترم که نسب‌شان به عبدالله فرزند امام سجاد ( علیه السلام ) می رسد، از گذشته‌های دور در شهرکرد، که نام قدیم‌اش « دهکرد » بود، رحل اقامت افکنده بودند. سید محمدباقر دهکردی ( والد مکرم آیت اله سید ابوالقاسم دهکردی ) در زمره این افراد به شمار می‌رفت. او با زهد و پرواپیشگی، روزگار می‌گذرانید و مورد احترام مردم آن دیار بود. ماه رجب برای سید محمد باقر، حرمت و فضیلت ویژه‌ای داشت و به توصیه اجدادش در این ایام به روزه‌داری، ذکر و دعای بیشتری می‌پرداخت و با این برنامه، روح و روان خویش را در جویبار معنویت شست و شو می‌داد. او با گرامی‌داشت ماه رجب و شعبان، به استقبال ماه با برکت رمضان می‌رفت، در رجب سال 1272 هجری قمری ( مطابق با 1234 هـ. ش ) شوق و هیجان سید محمد باقر دو چندان شد، زیرا صاحب فرزندی شد که به نام جدش، او را ابوالقاسم نامید.سید محمد باقر، از همان ایام که ابوالقاسم کودکی بیش نبود، در اندیشه آینده‌ای پربار برای او بود تا در سایه تلاش و پرورش‌های اخلاقی، طریق هدایت را بپیماید و به سوی کمال گام بردارد و به نشر حقایق اسلامی مبادرت ورزد. پرورش یافتن در دامان مادری متدین و پدری پرهیزگار و خوش خو، نخستین مکتب تربیتی ابوالقاسم بود. او در این فضای باصفا، در کنار رشد جسمانی، با فضیلت‌های دینی خو گرفت و شور و اشتیاق فراگیری دانش اسلامی در اعماق وجودش جوانه زد و با این شیوه‌های پرورشی به دنیای نوجوانی پا نهاد و خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را آموخت.مهاجرت به نجف اشرف سید ابوالقاسم از محضر آخوند ملا محمد حسن اصفهانی مشهور به " کوهی "، دایی خود ( که پرورش یافته مکتب حکیم سبزواری بود. ) و ... استفاده کرد. شاید تأثیر آموزش‌ها و توصیه‌های این عالم فاضل بود که او را به حکمت و فلسفه راغب کرد. مرحوم دهکردی پس از پایان تحصیلات خویش در اصفهان به عتبات عالیات عزیمت کرد و در حوزه های علمیه "سامرا " و "نجف اشرف " به تکمیل آموخته های خویش نزد بزرگانی چون ملا فتح علی سلطان آبادی، آخوند خراسانی و میرزامحمدحسن شیرازی پرداخت.او به خوبی دریافت که دنیای اسلام نیازمند تحصیل و تحقیقی است تا مسلمانان را از بند استعمار برهاند و استکبار جهانی را در انزوا قرار دهد و چنین دانشی را استادش دارا بود و مشاهده می‌کرد که او ضمن آن که در میدان اندیشه و تفکر، خستگی نمی‌شناسد و اکثر اوقاتش در تحقیق و تدریس می‌گذرد و شاگردان را مجذوب خود می‌کند، از توطئه‌های ابر قدرت‌ها هم غافل نیست و درصدد آن است که مسلمانان را از خواب غفلت بیدار و آنان را بر ضد توفان استعمار بسیج کند. بدین گونه، رفتار و تدریس و تربیت میرزا باعث شد که هریک از شاگردانش همچون انوار فروزان ،ظلمت‌ها را از بین ببرند و بخشی از دنیا را به عطر جانبخش علم و درایت خویش معطر گردانند. وی در نجف نزد شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج میرزا حسین نوری تلمّذ نمود و به فراگیری علوم دینی و مذهبی رایج پرداخت و در سن بیست و پنج سالگی موفق به دریافت درجه اجتهاد گردید و پس از دریافت اجازه روایت احادیث از علمای بزرگ آن زمان به اصفهان دعوت شد. بازگشت به اصفهانسید ابوالقاسم دهکردی در حدود سال 1309 هـ . ق. پس از افزایش اندوخته‌های علمی و ارتقا به مقامات فقهی و اصولی در حوزه‌های علمیه سامرا و نجف که حدود هفت سال طول کشید، به اصفهان بازگشت و در مدرسه صدر این شهر در کنار علمایی چون "جهانگیرخان قشقایی" و "عبدالکریم جزی" به تدریس مفاهیم اعتقادی و دینی و تحقیق و نیز تربیت طلاب پرداخت ( که ماحصل این فعالیت علمی و دینی تربیت شاگردانی چون آیت الله حاج آقا رحیم ارباب و آیت الله سید عبدالحسین طیب بوده ) و ضمن این برنامه‌ها با تهذیب نفس و پارسایی، مدارج معنوی را طی کرد و با ملکوت انس گرفت و با ارتزاق از عالم معنویت به افکار بلندی در حکمت و عرفان رسید و از بزرگترین علمای عصر خود قلمداد گردید. بسیاری از فضلای اصفهان که حتی خود مشغول تدریس بودند، وقتی از مقامات والای علمی و معنوی این عالم ربانی مطلع شدند به محضرش شتافتند. سید ابوالقاسم دهکردی از رجال حدیث محسوب می‌شد و آیات عظامی چون امام خمینی، آیت‌الله مرعشی نجفی، آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله سید محمدتقی موسوی احمدآبادی، آقارحیم ارباب و معلم حبیب‌آبادی از وی اجازه نقل حدیث و اجتهاد دریافت کرده‌اند. * آثار و تألیفات :آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی ( ره ) آثار ارزشمندی در علوم اسلامی از خود به یادگار نهاد که از آن جمله می توان به تالیف بیش از پانزده جلد کتاب و رساله در زمینه های دینی و مذهبی اشاره کرد که از آن میان " رساله علمیه " و کتاب " منبر الوسیله " ایشان به چاپ رسیده است .منبرالوسیله یا وسیلة المنابر که آن را وسیله نیز گویند. ( در دو مجلّد که مجلدی از آن ـ همان گونه که اشاره شد ـ در توحید و مواعظ به نام وسیلة النجاه به طبع رسیده است. این کتاب اخیراً به اهتمام مجید جلالی دهکردی در قم چاپ شده است).حاشیه بر تفسیر صافی، حاشیه بر وافی، رساله‌ای فقهی در قبض، بشارات السالکین یا واردات غیبیّه، جنّت المأوی در اخلاق، حاشیه بر جامع عباسی، ذخیره‌ای در ادعیه و ختومات، رساله در طهارت، رساله عملیه جهت مقلدین ( به نام هدایه الانام )، شرح بر شرایع، در دو مجلد در طهارت و بیع، شرح فارسی بر کتب من لایحضره الفقیه، الفوائد در متفرقات، اللمعات فی شرح دعاء سمات، رساله در مباحث الفاظ، حاشیه بر نخبه حاجی محمد ابراهیم کرباسی، نور الابصار فی فضیله الانتظار، المتاجر، تقریر درس استادش مرحوم میرزا حبیب الله رشتی، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، رساله‌ای در طهارت، ینابیع الحکمه در تفسیر، شرح بر اصول کافی، تنقیح الاصول، تقریرات درس محقق رشتی با نظریات مؤلف در بحث الفاظ، حاشیه بر رسائل شیخ انصاری، شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد که در کتاب منبر الوسیله ذکر شده است، السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز) از دیگر آثار این عالم دینی است.* وفات:سرانجام پس از هشتاد و یک سال زندگی با برکت که هفتاد سال آن در راه کسب معارف و افزایش توشه آخرت و تقوا سپری گردید، عالم ربانی آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی (ره) بالاخره در شب یکشنبه ششم شوال سال 1353 هـ . ق ( دی ماه 1315 ه .ش ) در اصفهان به سرای سرور شتافت و میهمان قدسیان گشت.آموزه‌های روح ‌پرورآیة الله سیدابوالقاسم دهکردی آموزه های روح پرور و دل پذیری دارد که خاستگاه آن ها انوار فرقان ربوبی و کوثر علوی است که تشنگان فضیلت و جویندگان مکارم را می تواند در وصل به لقای حق مشعل فروزانی باشد . نمونه ای از این اندرزهای ارزنده تقدیم خوانندگان ارجمند می شود. * معاتبه نفس: سفارش می‌کنم تو را ای نفس خطاگر، غافل از آقا و پروردگارت و ذلیل دشمنانت، کاهل به مهمات امور و هدف و رسالت آفرینشت، چه بسیار عمر گران‌قدر را ضایع کردی... سوگ‌مندانه این سرمایه گران را تباه کردی و خود را به افسوس و حسرت همیشگی مبتلا (کردی). روحی را که پادشاهی توانا بر رساندن تو به سلطنت دائمی و جاودانه است، در زندان شهوات رنجور کردی و در غل و زنجیر و اسارت هوا و هوس گرفتار نمودی.* قلب سلیم: در گورستان تاریک و بی‌کس با کژدم‌ها و حشرات موذی چه خواهی کرد؟ در روزی که مال و فرزند سود ندهد و هر کس از دوستان و برادران و فرزندان خود می‌گریزد و در نجات خویش می‌کوشد. در روز قیامت حمایت‌گر و شفاعت‌گر تو کسی نیست، مگر آن‌که تو را قلبی سلیم باشد. من به تو راه رشد و صلاح را باز نمودم.* اکسیر جوانی:رحمت خدای رحمان مرا فراگرفت و به عبادت و مجاهدت نفسانی و اصلاح حال خود روی آوردم. به تحصیل علوم و معارف به شیوه پسندیده مشغول شدم و تلاش روزانه را به شب زنده‌داری متصل کردم. همواره و در جمیع حالات به خداوند متعال و رئوف پناه بردم و به اولیای خداوند، سروران خلایق و شافعان ضعیفان، ائمه اطهار علیهم‌السلام توسل داشتم.* اعتدال در امور: میانه‌روی را در همه کارها داشته باشید، تا به حسرت و پشیمانی و ندانم‌کاری گرفتار نشوید. *  برنامه عمر: اوقات عمرتان را سه‌بخش کنید: بخشی از آن را در تحصیل علوم، معارف و کسب کمالات و فضایل مصروف دارید؛ بخش دیگر را به عبادات و طاعات از روی اخلاص و توجه به کار گیرید و بخش سوم را به امورات مادی زندگی و تحصیل معاش مشغول باشید.* مقام انقطاع: تنها راه رسیدن به این مقام (انقطاع الی‌الله) پیراستن نفس از فرومایگی‌ها و کندن آن از دلبستگی به امور فانی و زودگذر و بازداشتن آن از هوس‌ها و بر فوق دنیا قدم نهادن و در برابر زرق و برق و جذبه‌های آن زهد ورزیدن و به مقامات اخروی و کارهای جاودانه و شایسته دل‌بستن است. * توصیه‌های حیات‌بخش:1-         سفارش می‌کنم جز خدا را بنده مباش. به هیچ‌کس جز او دل مبند و امید مدار. 2-         بین خود و خدای خود را اصلاح کن که در این‌صورت او کار تو را با خلق ساز کند و تو را به نزد آنان محبوب سازد .2- تمام هم خویش را صرف آبادانی آخرت کن؛ خداوند کارهای دنیایی را سامان دهد و آسان سازد.3- از خدا چونان که شایسته اوست، پروا گیر و در نهان و آشکار خود را در محضر او بین. او در همه کارها و گرفتاری‌ها راه را بر تو بنماید و کارها را به کام سازد.4- دعا برای پدر و مادر را پس از نمازها فراموش مکن، چه ترک آن، جفا به پدر و مادر است .5- قناعت را پیشه خود کن، چه گنجینه‌ای تمام‌نشدنی است . 6- از حرص و طمع و پیروی هوا بپرهیز، چه این خصلت‌ها، ذلت انحراف از حق و شرک به خدای عظیم را در پی‌آورد . 7- از شهرت و نام‌آوری بگریز، چه در خوب و بد آن آفت است . 8- در کسب کمالات بکوش، چه عزت دنیا و آخرت و سربلندی دو جهان در آن است . 9- نماز را در اول وقت به‌جای‌آور، تأخیر نماز از وقت آن، بدون عذر، تضییع و بی‌اعتنایی بدان است .10- هنگام نیایش و در عبادات، با تمام وجود، روی دل را به معبود بدار تا به مقامی پسندیده نایل آیی .11- همیشه با وضو باش تا خداوند باطن و جان تو را منور سازد.12- به گاه نماز، خلوت گزین، بر سجاده قرار گیر، دست را به نیایش بلند کن، چشم‌ها را برهم نه و یا به حالت افتادگی و تضرع درآور، دلت را به نماز بسپار و مقدمات آن را با آدابش به‌جای‌آور تا نفس متوجه خدا شود و از غیر ببرد و به خدای تعالی روی آورد .13- بر تو باد به نماز شب، زیرا چراغی فرا راهت در تاریکی قبر و عرصه قیامت خواهد بود. نماز شب، نشان انبیا و صالحان است .14- قرآن بسیار بخوان. دائم به یاد خداباش. همیشه در تفکر و اندیشه باش. نسبت به دنیا و زرق و برق آن زهد بورز

لیست کل یادداشت های این وبلاگ