سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت، شرف بزرگوار را می افزاید و بنده مملوک را تا مجلس ملوک بالامی کشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 90 آبان 20 , ساعت 10:5 صبح

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

کیستم من شاهکار ملک ذات کبریایم * * * دهمین مسند نشین از بعد ختم الانبیایم
گوهرى ارزنده از گنجینه‌‏ ى جود جوادم * * * نهمین فرزند دلبند على مرتضایم
غم مخور (ژولیده) فردا پاى میزان عدالت * * * شافعت در نزد حق هنگام پاداش و جزایم

سنت خداوند چنین است که هرگاه ظلم و جور و تباهى فراگیر شد و راهزنان طریق حقیقت، شاهراه هدایت را با بى‏ راهه‏ هاى ضلالت و گمراهى از نظرها دور کردند، از پس پرده غیبت، هدایت‏ گرى دیگر ظهور مى ‏کند تا زمین هیچ‏گاه از حجت حق خالى نماند و هماره مشتاقان وادى نور را دست ‏گیر باشد؛ امشب، آسمان مدینه نور باران است و نداى آسمانیان در همه عالم طنین ‏انداز است که «هادى آمد».

خجسته میلاد بزرگ مشعل ‏دار هدایت حضرت امام هادى علیه ‏السلام بر پویندگانِ راه حق مبارک باد.


جمعه 90 آبان 20 , ساعت 7:0 صبح

انس ابن مالک ازرسول اکرم(ص) روایت می کند: بهشت مشتاق سه نفر می باشد :علی ،عمار و سلمان (الصواعق المحرقه، ص 125)


جمعه 90 آبان 20 , ساعت 6:0 صبح

میلاد دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت مبارک

حضرت امام علی النقی (هادی) ـ علیه السّلام ـ در سحرگاه نیمه ذی حجه سال 212 هـ.ق در شهر صریا در حومه مدینه به دنیا آمد. پدرش امام جواد امام نهم شیعیان و مادرش سمانه بانویی پاک و باتقوا بود. نامش علی، کنیه اش ابوالحسن و برخی القابش نقی، هادی، عالم، فقیه، امین، طیب، ناصح و مرتضی است.
امام هادی ـ علیه السّلام ـ در 8 سالگی به امامت رسید و پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگی به شهادت رسید. دوره امامت حضرت معاصر بود با خلافت خلیفه عباسی معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز که حضرت در ماه رجب سال 254 هـ.ق مسموم شد و به شهادت رسید.دوره زندگی این امام همام در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می شود:
1. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان پدر:
حضرت در خانه «اهل بیت که خداوند آنها را از هر آلودگی پاک کرده است»به دنیا آمد و در این خانه نورانی که معدن حکمت و فضیلت بود پرورش یافت. از همان کودکی به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود گروههایی از علاقه مندان و ارادتمندان خاندان نبوت را می پروراند. امام هادی ـ علیه السّلام ـ شش ساله بود که مأمون از دنیا رفت و معتصم جای او را گرفت. دو سال بعد معتصم امام جواد ـ علیه السّلام ـ پدر امام هادی ـ علیه السّلام ـ را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادی ـ علیه السّلام ـ به امامت رسید.
2. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت معتصم (217ـ227 هـ.ق):
از بزرگترین معجزات امام هادی ـ علیه السّلام ـ این بود که در سن کودکی به درجه امامت رسید.در همان کودکی تمام فضایل و کرامات و کمال علم و دانش را در خود جمع کرده بود. بارها معتصم مانند برادرش مأمون سعی کرد از این فرصت استفاده کرده و ضربه مهلکی به اساس شیعه و محور اعتقاد آن که همان امامت است، وارد کند ولی خدا خواست که نور الهی روشن بماند. به همین جهت بارها امام هادی ـ علیه السّلام ـ را با سؤالها و مسائل بسیار مشکل و پیچیده آزمایش کردند ولی همیشه ائمه ـ علیهم السلام ـ سربلند بودند[5] و در مقابل هر سئوالی به بهترین و کامل ترین نحو پاسخ می دادند و در نتیجه دشمنان امام در همان دامی می افتادند که خود برای امام گسترده بودند.
3. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت واثق پسر معتصم (227ـ232 هـ.ق):
در این دوره مسئله خلق قرآن مطرح شد. این مسئله به صورت یک فتنه در آمد و بهانه ای شد برای ریختن خون بسیاری از مخالفان حکومت.عده ای به مخلوق بودن و عده ای دیگر به مخلوق نبودن آن معتقد شدند. امام برای نجات شیعیان از افتادن در این فتنه نامه هایی به تعدادی از بزرگان شیعه نوشت و ضمن اعلام نظر خود دوستان و شیعیان خود را از داخل شدن در این فتنه بر حذر داشت. کرامت دیگر امام هادی ـ علیه السّلام ـ در این دوره خبر از مرگ واثق بود که به خیران خادم فرمودند
4. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت متوکل برادر واثق (232ـ248 هـ.ق):
تقریباً نصف دوره امامت حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ با خلافت متوکل معاصر بود. گرچه همه خلفای بنی عباس در آزار و صدمه زدن به شخص امام و سازمان تشیع سعی زیادی داشتند ولی «در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود»[9]. سختگیری خلفای قبلی برای شیعیان قابل تحمل بود لذا تعداد زیادی از آنها در سامرا مرکز عباسیان ساکن شدند اما متوکل آن چنان سختگیری و ستم کرد که آنها متفرق شدند.این دوره از سخت ترین و طاقت فرساترین دوره های شیعیان بود. در این دوره شیعیان زیادی مقتول یا مسموم یا متواری شدند.از دیگر جنایتهای متوکل تخریب مرقد شریف امام حسین ـ علیه السّلام ـ و تبعید امام از مدینه به سامرا بود تا هم امام و ارتباط شیعیان را تحت نظر بگیرد و هم پایگاه مهم و قوی شیعه در مدینه را تضعیف کند. از دیگر جنایت های متوکل این بود که «گاه بگاه به مأموران خود دستور می داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و بازرسی کنند به امید آن که سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند لکن در این حمله های شبانه جز کتاب های علمی و دعا چیزی یافت نشد»
گاهی متوکل فرمان می داد تا امام را در هر حالتی که هست به دربار آورند «در یکی از این احضارها امام در حالی وارد شد که او مست و لا یعقل در کنار جامها و سبوهای شراب و در میان گروه های خنیاگر و رقاصه افتاده بود. امام بی توجه به خطرات احتمالی او را سرزنش کرد و در ضمن خواندن اشعاری به نصیحت گویی و یادآوری قیامت پرداخت. متوکل برآشفت و دستور داد حضرت را محبوس سازند. سپس شخصی از حضرت شنید که می فرمودند: من از ناقه صالح نزد خدا محترم ترم و سپس آیه «و تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب»را خواندند. بیش از سه روز نگذشت که متوکل بدست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.علاوه بر این کرامت، جریان زینب کذّاب نیز از کرامات امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره متوکل است.
زنی ادعا کرد من زینب دختر فاطمه زهرا و نوه پیامبرم. پیامبر دعاکرده که در هر 40 سال جوانی من برگردد. همه گفتند دروغ می گوید ولی نتوانستند دلیلی بیاورند که او را قانع کند. به سراغ امام هادی ـ علیه السّلام ـ رفتند و حضرت فرمود گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است و خود در قفس شیران رفت و همه شیرها دور امام جمع شدند و امام دست نوازش بر سر آنها کشید. در این هنگام زن فریاد زد: به خدا دروغ گفتم و ادعای باطلی کردم.
5. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان خلافت منتصر (248 هـ.ق به مدت شش ماه):
منتصر با طرح نقشه ای پدرش را کشت و به خلافت رسید. او برخلاف پدر خونریز و بی رحمش، بر علویان و شیعیان سخت نمی گرفت. او اجازه داد شیعیان به زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ بروند و فدک را نیز به فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ پس داد و پس از گذشت 6 ماه کشته شد.
6 و 7. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت مستعین (248ـ252 هـ.ق) و معتزّ (252ـ255 هـ.ق):
در زمان مستعین خلافت ضعیف شده بود و ترکان در حکومت نفوذ کرده و قدرتمند شده بودند. در این دوره قیام ها و شورش های زیادی صورت گرفت و شیعیان وضع بهتری نسبت به گذشته داشتند پس از او معتز که در دشمنی با آل محمد و قتل دشمنان خلافت معروف بود،به خلافت رسید او وجود نورانی امام ـ علیه السلام ـ را برنتابید و در زمان او حضرت مسموم شد و به جهان باقی شتافت. همچنین در این زمان عده زیادی از شیعیان به قتل رسیده و یا آن قدر در زندان ماندند تا وفات کردند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ زندگانی امام علی الهادی(ع)، باقر شریف قرشی.
2ـ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.


پنج شنبه 90 آبان 19 , ساعت 7:0 صبح

امام محمد شافعی 6 خصلت برای علی بیان می کند که نظیر ندارد: اول اینکه او زاهدی بود بی همتا ،دوم او عالمی بود که دیگران به او رجوع می کردند، سوم دلیر و بیباکی بود که نظیر نداشت ،چهارم اودارای شرف و حسب و نسب بود، پنجم عالم به قرآن بود، ششم عالمترین صحابه در امر قضاوت بود به گونه ای که همه او را تأیید می کردند


چهارشنبه 90 آبان 18 , ساعت 10:22 صبح

عمر گفت علی سه ویژگی داشت که اگر من یکی از آنها را داشتم برایم از شتران سرخ موی دوست داشتنی تر است(در نزد عرب این تعبیر بالاترین کلامی است که می توان گفت)اولا ازدواج علی(ع) با فاطمه(س)، دوم سکونتش در مسجد که هر چه بر پیامبر(ص) روا بود بر او نیز روا بود و سوم پرچمداری روز خیبر، زیرا پیامبر(ص) گفت: در این جنگ پرچم را بدست کسی می دهم که خدا و جبرییل و من از او خشنود هستیم (مستدرک حاکم جلد 3 صفحه 125)


چهارشنبه 90 آبان 18 , ساعت 9:19 صبح

تقدیر الهی بر این قرار گرفت که«غدیر» به ابدیت بپیوندد و جلوه ای از آیات الهی و تجسمی از تاریخ جاودانه ی اسلام شود. گویا«برکه ی خم» به پاس سالیان طولانی خزانه داری باران های رحمت الهی و آبرسانی به زائران حرم، اینک باید پایگاه ریزش کلام الهی و قله ی کمال دین شود. غدیر، دیگر برکه ای کم آب نیست که به آب های «رابغ» نیازمند باشد؛ بلکه در پرتو آن فروغ آسمانى، خود به چشمه سار کوثر پیوسته، آب گوارای حیات و پاکی از مولود کعبه و فرزند«زمزم» و«صفا» گرفته است. آرى! غدیر از هنگامی که نظاره گر جلوه ی زیبای وصایت و جانشینی امیر مؤمنان علی(ع) بر دستان پر مهر و سراسر رحمت خاتم رسولان(ص) شد، دیگر نقطه ای پست در جغرافیای«جُحفه» نیست؛ بلکه پرچم زیبای عدالت علوی است که بر بام بلند تاریخ افراشته شده است. غدیر، اینک بزرگ ترین و دل انگیزترین هدیه ی آسمان«امامت» را به آدمیان ارزانی می دارد. بدین گونه غدیر، سرزمینی مقدس شد و روز هجدهم ذی حجه، بزرگ ترین عید اسلامی. فرات بن احنف می گوید، به امام صادق(ع) عرض کردم: «فدایت شوم! آیا عیدی بهتر از عید فطر و عید قربان و روز جمعه و روز عرفه برای مسلمین وجود دارد؟» امام(ع) به من فرمودند: «آرى! بزرگ ترین، والاترین و با فضیلت ترین اعیاد از نظر قدر و منزلت در نزد خداوند متعال، روزی است که در آن خداوند، دینش را کامل کرد(روز غدیر خم) و آیه ی«الیوم اکملت لکم دینکم» بر پیامبر (ص) نازل شد.»(1) و رسول خدا(ص) فرمودند: «یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی؛ روز غدیر، بهترین اعیاد امت من است.»(2) و هم چنین در فرمایشی از امام صادق(ع) آمده است که فرمودند: «روز غدیر خم، در میان اعیاد«فطر»، «قربان» و«جمعه» بسان ماه در میان ستارگان است.»(3)

 

فلسفه ی عظمت روز غدیر در آیات قرآن

آیات قرآن کریم و کلمات گهربار معصومین(ع) بیانگر عظمت و جایگاه رفیع امامت در اعتقادات اسلامی است. با نگاهی کوتاه به آیات غدیر، به خوبی رمز این که عید غدیر، بزرگ ترین عید اسلامی است، را در می یابیم.

الف - امامت؛ مکمّل تبلیغ رسالت الهی: به اتفاق تمامی مفسرّان شیعه و سنى، آیه ی شریفه ی تبلیغ(یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک...) جهت انتصاب علی(ع) به جانشینی رسول گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت(ع) نازل شد.(4) این نکته، هنگامی بود که ترس و بیم آشوب وجود داشت و احتمال تفرقه افکنی از جانب منافقین و افراد سست ایمان می رفت؛ لذا با نزول این آیه و اعلان جانشینی امیر مؤمنان علی(ع)، به همه ی این اضطراب و نگرانی ها خاتمه داده شد و به فرشته ی وحی تأکید بر اهمیت موضوع، حفظ رسول اکرم از همه ی توطئه ها را نوید داد و فرمود: «ای پیامبر! آن چه از خدا برتو نازل شده، به مردم برسان؛ که اگر نرسانى، تبلیغ رسالت و ادای وظیفه نکرده ای و خداوند تو را از(آزار) مردمان، محفوظ خواهد داشت.»(5) علامه ی امینی(ره) در کتاب ارزشمند«الغدیر» سی منبع مهم از منابع اهل تسنن را بر می شمارد که همه ی آن ها این آیه را معرفی ولایت امیرالمؤمنین، علی(ع) مرتبط دانسته اند. نکته ای که از دقّت در این آیه - با استفاده از این عبارت آیه، که می فرماید: «...اگر این پیام را نرسانى، تبلیغ رسالت نکرده ای» - می توان فهمید، این است که: امامت در حدّی از منزلت است که عدم معرفی آن با انجام ندادن وظیفه ی رسالت، مساوی است.

ب- ولایت؛ مایه ی تکمیل شدن دین: دین، مجموعه ی قوانین الهی است که برای اجرای آن، به فردی که بتواند با تکیه بر دو عنصر ایمان و آگاهى، موجبات اجرای آن را درمتن جامعه فراهم نماید، نیاز دارد. دین کامل، دینی است که این امر مهم را از قبل پیش بینی کرده و برای آن برنامه داشته باشد. از این رو، بنابر نقل تفاسیر شیعه و سنى(6) پس از آن که رسول خدا(ص) حدیث شریف غدیر را قرائت نمودند و امیر مومنان علی(ع) را از جانب خداوند به جانشینی خویش انتخاب نمودند، این آیه ی شریفه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز دین تان را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برایتان پسندیدم.»(7) آرى! در چنین روز بزرگى، پیشوایی و رهبری امت اسلامی پس از پیامبر(ص) مشخص گشت؛ تا بدین وسیله، تکلیف حمایت و بقای دستاوردهای مهم رسالت نبوی معین گردد و این، چیزی جز تمام شدن نعمت پروردگار بر انسان ها نیست، از این رو، به عنوان بزرگ ترین عید اسلامی در سخنان پیشوایان دین، از آن یاد می شود. در بسیاری از منابع اهل سنّت آمده است که طارق بن شهاب، که از اهل کتاب بود، در مجلس خلیفه ی دوم گفت: «اگر آیه ی«اکمال دین» در دین ما نازل می شد، ما آن روز را عید می گرفتیم!» پس همگان -حتّی عمر- در برابر این گفته ی او ساکت بودند و هیچ کس براو خرده نگرفت.(8) 
ج - ولایت؛ عامل ناامیدی دشمنان اسلام: این آیه از قرآن کریم، که می فرماید: «امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اخلالی وارد سازند، ناامید شدند؛ پس شما از آنان بیمناک نشوید!»(9) نیز، پیرامون انتصاب علی(ع) به مقام عظمای ولایت و جانشینی رسول خدا(ص) نازل شده است. علامه طباطبائی می نویسد: «صحابه، تابعین و آن ها که بعد از آنان آمده اند، همگی اتفاق دارند که این دو عبارت آیه ی سوم سوره ی مائده، به هم مرتبط هستند و هر یک تکمیل کننده ی معنای دیگری است و این نیست، مگر این که هر دو با هم نازل شده، یک معنا را می رسانند.»(10) در مجموع باید گفت که هر انسان منصفى، اگر اندکی بر این آیات تأمل و دقّت نماید، به وضوح اهمیت و ارزش والای این روز در نزد خداوند متعال را در می یابد، که به موجب آن آیات متعدد - که در هر کدام نکات بسیار مهمی به چشم می خورد - نازل فرموده است. آرى! این ها همه بیانگر اهمیت و ضرورت اصل ولایت و امامت در دین مبین اسلام است که اگر بخواهیم این جزو لاینفک را از آن جدا کنیم، چیزی از اسلام حقیقی باقی نخواهد ماند و با اسلام منهای ولایت، جز به تاریکی های گمراهی و ضلالت دست پیدا نخواهیم کرد.

 

عید غدیر در سیره ی پیامبر و ائمه ی اطهار(ع)
 
زنده نگه داشتن شعائر الهى، رسالتی است که مرزبانان عقیده و ایمان همواره بر آن تأکید داشته اند. چرا که تقوای دل ها و پاکی جان ها در گرو بزرگداشت آن است«و من یعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوی القلوب؛ و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد پس همانا این(حاکی) از پاکی دل هاست.»(11) آرى! جوامع بشری نیازمند یادآوری و حضور دایم هویت های فرهنگی و اصالت های معنوی است؛ لذا رسول خدا(ص) در این امر مهم پیشقدم شد و با عمل خویش، راه جامعه اسلامی را روشن ساخت. در منابع متعدد از اهل تسنّن آمده است که، پس از آن که رسول گرامی اسلام(ص) به دستور و فرمان الهى، امیر مؤمنان علی(ع) را به عنوان وصی و جانشین خویش به مسلمانان معرفی نمود، خطاب به همگان فرمودند: «هنئّونی هنئّونى، ان اللّه تعالی خصّنی بالنبوة و خص اهل بیتی بالامانة؛ به من تبریک بگوئید، به من تبریک بگوئید! زیرا خداوند مرا به پیامبری و اهل بیتم را به امامت، ممتاز ساخته است.»(12) در روایت دیگری آمده است که بعد از آن رسول خدا(ص) در خیمه ی مخصوص خویش نشستند و بر امیرمؤمنان(ع) دستور دادند که درخیمه ی دیگری بنشینند و به مردم فرمان دادند تا به حضور علی(ع) رسیده، به آن حضرت تبریک بگویند و حتّی در این بیعت کردن، همسران پیامبر نیز شرکت داشتند؛ که این ها همه، اهمیت و فضیلت این عید بزرگ را در سیره و سنّت رسول گرامی اسلام(ص) می رساند. در روایتی از امام صادق(ع) می خوانیم که فرمودند: «روز عید غدیر خم، بزرگ ترین عید الهی است و خداوند متعال پیامبری را مبعوث نکرد، مگر این که این روز را عید گرفت.»(13) اولیای الهی و معصومین(ع)، این روز بزرگ را سپاس می داشتند و برنامه ‌هایی برای بزرگ داشت آن تدارک می دیدند؛ که نمونه های آن در زندگی آنان زیاد به چشم می خورد؛ بعنوان مثال، فیاض بن محمّد بن طوسی می گوید: «در یکی از سال ‌ها، روز غدیر به خدمت امام رضا(ع) رسیدم. دیدم امام رضا(ع) دوستان خویش را برای غذا خوردن نگه داشته و به خانه های آنان نیز طعام، هدیه، لباس وحتّی انگشتر و کفش فرستاده است. آن بزرگوار، وضعیت خدمتکاران و دوستانش را تغییر داده بود و با وسایلى، غیر از آن چه در روزهای پیشین بود، از مهمانانش پذیرایی می کرد.»(14) مرحوم مجلسی (ره) می نویسد: روز عید غدیر با جمعه مصادف شده بود، امیر مؤمنان علی(ع) خطبه ی نماز جمعه را خواندند و سپس حضرت، با فرزندان و شیعیانش به منزل امام حسن (ع)، جهت اطعامی که امام حسن(ع) برایشان تدارک دیده بود، رفتند.(15) امام جعفر صادق(ع) می فرماید: «عید غدیر، روزی است که رسول خدا(ص)، علی(ع) را به عنوان عَلَم هدایت برای مردم برگزید و فضیلت او را در این روز آشکار نمود و به عنوان جانشین خویش معرفی کرد و به عنوان سپاس گزاری آن روز را روزه گرفت. آن روز، روزِ روزه گرفتن، نیایش کردن، اطعام دادن و به دیدار برادران دینی رفتن است. آن روز، روز جلب خشنودی خدای مهربان و به خاک مالیدن پوزه ی شیطان است.»(16) همه این فرازها، گویای اهمیت و ارزش والای روز غدیر در سنّت و سیره ی معصومین(ع) است؛ که با بزرگداشت این عید سعید، اهمیت و ضرورت معنای امامت و ولایت را در اذهان عمومی متذکر می شدند.

اعمال روز عید غدیر

آن چه در روایات اسلامی به اعمال این روز عزیز و بزرگ پرداخته شده است، جملگی گویای عظمت و اهمیت این عید اسلامی در نزد خداوند باری تعالی و به تبع آن پیامبر اکرم و خاندان گرامی آن حضرت(ع) می باشد. چرا که در این روز، راه سعادت حقیقی از بی راهه ی گمراهی و ضلالت، متمایز و خط تابان ایمان از ظلمت کفر و دنیا پرستی جدا شد؛ تا بدین وسیله مسلمانان وظیفه ی خویش را پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) بدانند و با پیروی از امامت و ولایت اهل بیت(ع) مسیر کمال و خوشبختی را بپیمایند.

 

برخی از اعمال این عید سعید:

1- روزه گرفتن 2- افطاری دادن 3- پوشیدن لباس پاکیزه و نو 4- تبریک و تهنیت گفتن 5- دید و بازدید با برادران مؤمن 6- خواندن نماز و دعای مخصوص این روز 7- زیارت امیر مؤمنان علی(ع) 8- جشن گرفتن 9- صدقه دادن 10- غسل کردن 11- زیاد صلوات فرستادن 12- عطر زدن 13- اطعام نمودن 14- شکرگزارى 15- احسان کردن و هدیه دادن 16- گشاده رویى 17- برآوردن حاجت های مؤمنان 18- گذشت و آشتی کردن 19- مساوات 20- مصافحه نمودن 21- لعن و بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع)(17) و...

پی ‌نوشت‌ ها:
1- بحار الانوار، ج 94، ص 118.
2- الغدیر، ج 1، ص 283.
3- بحار الانوار، ج 85، ص 323.
4- غدیر و پاسخ به شبهات، ج 1، ص 203.
5- مائده، آیه ی 67.
6- الغدیر، ج 1، ص 447.
7- مائده، آیه ی 3.
8- الغدیر، ج 1، ص 283.
9- مائده، آیه 3.
10- المیزان، ج 5، ص 179.
11- حج، آیه ی 32.
12- الغدیر، ج 1، ص 274.
13- بحار الانوار، ج 95، ص 322.
14- بحار الانوار، ج 95، ص 118.
15- بحار الانوار، ج 94، ص 118.
16- وسایل الشیعه، ج 7، ص 328.
17- ر.ک المراقبات، ص 480 به بعد.

 

 

 


دوشنبه 90 آبان 16 , ساعت 8:0 صبح

روزه، عملی عبادی است که خداوند آنرا به همه ادیان ابراهیمی قبل از اسلام و بعد از اسلام نیز نازل نمود. ازاین رو با پرداختن به ماهیت و شرایط عمیق روزه می‌توان به هدف خداوند از روزه و جایگاه آن و سپس وظیفه اصلی روزه دارای پی برد.
تاریخچه روزه:
تاریخ روزه، برای اولین بار در اسلام به سال 6 ه.ق می‌رسد، زمانی که پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم پس از صلح حدیبیه، راهی مدینه شدند، ایشان در مدینه اعمال ماه رمضان و سپس شوال را بجا آوردند. اسلام جایگاه خاصی برای روزه قائل می‌باشد، تا آنجا که در حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم یکی از ستون‌های محکمی که اسلام برآن استوار گردیده را، روزه‌داری در ماه رمضان می‌شمردند. و در جایی دیگر یکی از سه ساحت بهره‌برداری از اسلام را روزه می‌دانند.
روزه گرفتن تنها متعلق به دین اسلام نمی‌باشد، در قرآن کریم آمده: « ... روزه بر شما واجب شده، همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود.» طبق این آیه روشن می‌شود که روزه در همه ادیان پیشین وجود داشته. خداوند برای شفاف نمودن بیشتر این موضوع به ذکر نمونه‌ای از آن در قرآن می‌پردازد، قرآن کریم به جریان تولد حضرت عیسی اشاره نموده و خطاب به حضرت مریم می‌فرماید: «... اگر کسی از آدمیان را دیدی، بگو برای خدا روزه نذر کرده‌ام.» البته روزه ایشان مستحبی بود که به واسطه نذر واجب می‌گشت اما از دیگر سو، پیام دیگر آیه عنایت خاصی است که خداوند به روزه دارد و آنرا به افراد برگزیده خود سفارش می‌نمایند.
تعریف روزه:
روزه از جمله اعمال عبادی است که خداوند به آن امر فرموده است که در آن، انسان در طول مدت معین و ساعات خاصی از شبانه روز، از خوردن و آشامیدن و ... در برخی موارد، حتی صحبت کردن دست می‌کشد.
روزه در گام اول عبارت است از حفظ شکم و شهوت از خوردن و آشامیدن و بهره گیری از غریزه جنسی و رعایت آداب ظاهری که در توضیح المسائل‌ها بیان شده.
در گام بعد حفظ زبان، گوش، چشم، دست و پا و سایر اعضا و جوارح از گناهان را دربر می‌گیرد که در صورت عدم رعایت آنها، روزه باطل می‌گردد. اما همه اینها بهانه‌ای است تا انسان بیشتر به نفس خود توجه پیدا کند.
هدف نهایی روزه، رسیدن به این مرحله است که آن روزه قلب از هموم دنیوی و افکار پست و نگهداری او از ماسوی الله می‌باشد.
علی علیه‌السلام می‌فرماید: «روزه دل با ارزش‌تر از روزه زبان و روزه زبان، باارزش‌تر از روزه شکم است.»
شرایط روزه:
همانطور که بیان گردید، روزه دست کشیدن و خودداری از خوردن و آشامیدن است البته، آسان‌ترین چیزی که خداوند بر روزه‌دار واجب نموده، همین امر می‌باشد.
این حداقل کار، نیز تاثیرات خاص خود را در انسان می‌گذارد، در حدیثی از معصوم علیه‌السلام آمده: «با گرسنگی، مجاری شیطان را تنگ نمایید، که او مانند خون در بدن انسان جاری است.» در همین راستا، پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم می‌فرماید: « کسی که شکم خود را گرسنه نگه دارد، اندیشه‌اش تربیت می‌شود.» ایشان همچنین می‌فرمایند: «با تشنگی و گرسنگی با نفس‌هایتان مبارزه کنید، همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست و عملی دوست داشتنی‌تر از گرسنگی و تشنگی نزد خدا نیست.» ایشان همچنین فرمودند: «گرسنگی بکشید و بر بدن‌هایتان سخت بگیرید، شاید دل‌هایتان خداوند متعال را ببیند.» «برترین شما روز قیامت، نزد خدا، کسی است که گرسنگی بیشتری کشیده باشد و در خداوند متعال تکفر بیشتری نموده باشد.»
خداوند متعال به روحیه و طبیعت بشر توجه داشته و روزه را بر اساس آن برای بشر مقرر نموده است. احکامی هم برای روزه قرار داده تا اشخاصی نظیر مسافر و بیمار، تحت فشار قرار نگیرند و بتوانند عوض آن را با فضای روزه و یا اطعام به مساکین جبران نمایند.
با همه اوصافی که به عمل آمده، روزه تنها خودداری از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه طبق احادیث، «باید گوش، چشم، زبان، فرج و شکمت نیز روزه بگیرند. دست و پایت را نگه دار و بسیار سکوت کن مگر از خیر. با نوکرت رفق و مدارا نما. هنگام روزه باید گوش و چشم تو نیز از حرام و زشتی روزه بگیرند. از جدال و آزار رساندن به نوکر خودداری کن و وقار روزه را داشته باش. روزی که روزه هستی با روزی که روزه نیستی باید باهم فرق داشته باشند.»
آنچه از احادیث برمی‌آید این است که روزه آدابی دارد که در تحمل گرسنگی محدود نمی‌شود و خداوند اهداف بلندی را در آن قرار داده، به همین خاطر، پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم فرمودند: « .... چه بسیار روزه‌دارانی که سودشان از روزه، تنها گرسنگی و تشنگی است.»
همه آداب و اعمالی که در ماه مبارک رمضان مورد توجه می‌باشد فلسفه‌ای دارد. تا آنجا که یکی از سخنرانی‌های پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آْله و سلم به تبیین این مقوله و اهمیت ماه مبارک رمضان اختصاص یافته است. در بخشی از این سخنان چنین آمده: « ... با تشنگی و گرسنگی خود در آن، گرسنگی روز قیامت را به یاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید، بزرگان خود را احترام کنید، کوچکترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم را بجا آورید. زبان‌های خود را حفظ کرده. دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوش‌های خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست، نگه دارید. با یتیمان مردم مهربانی کنید تا با یتیمان شما مهربانی شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه کنید. هنگام نماز دستهایتان را با دعا به طرف او بلند کنید، زیرا این وقت، بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه کرده و هنگامی که از بخواهد و با او مناجات نمایند، جواب آنان را می‌دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیک می‌گوید و اگر دعا کنند، دعایشان را مستجاب می‌کند.
از دیگر اعمالی که پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم به آن اشاره نمودند شامل موارد زیر می‌باشد:
استغفار، سجده و عبادت زیاد، افطاری دادن، اصلاح اخلاق، آسان گرفتن بر زیردستان، تکریم ایتام، خواندن نمازهای مستحبی، عمل به واجبات، ختم صلوات فراوان، تلاوت قرآن، دعا. در راستای اعمال مذکور کارهایی هم وجود دارد که روزه‌دار را از انجام آن نهی می‌نمایند. کارهایی که هم روزه و هم وضو را باطل می‌سازد، شامل: دروغ، غیبت، سخن چینی، نگاه شهوت انگیز، سوگند ناروا و دروغ.
پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم فرمودند: روزه سپری است، در برابر عذاب خدا، تا آن گاه که روزه دار آن را به وسیله دروغ یا غیبت پاره نکند.
از دیگر شرایط روزه، رعایت اخلاق روزه‌داری است. در این راستا، حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم زینت‌بخش می‌باشد، ایشان فرمودند: «کسی که روزه گرفت، آن روز، نادانی و سبک سری نورزد و اگر کسی در مورد او نادانی کرد، نه به او ناسزا گوید و نه بدرفتار کند، بلکه باید بگوید: من روزه دارم و زبان به زشتی باز نخواهم کرد.»
از جمله شرایط روزه «سکوت» می‌باشد. پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم فرمودند: «سکوت روزه دار، ستایش خداست.» و ثمره بزرگ سکوت، تذکر می‌باشد. که حکمت را به ارمغان می‌آورد.
در سوره مریم به صورت شفاهی به مقوله سکوت در روزه پرداخته . در این سوره به حضرت مریم وحی می‌شود: بگو برای خدا روزه نذر کرده‌ام، پس امروز با بشری سخن نمی‌گویم. در این راستا حدیثی از امام صادق علیه‌السلام مقوم بحث است. ایشان روزه‌دار را حتی از مجادله و سوگند راست منع می‌نماید.
همه شرایطی که در مورد روزه ذکر گردید، باید در ظرف زمانی خاص واقع گردد، زیرا تنها ماه مبارک رمضان است که ماه برگزیده خداست تا مسلمانان ابتدا تا انتهای آن روزه بگیرند. هیچ کس، حق ندارد بدون دلیل موجه شرعی، روزه این روزها را ترک نماید. آنچه ارزش روزه را مضاعف می‌نماید، واقع شدن آن در ماه مبارک رمضان است، ماهی که قرآن در آن نازل شده و پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در این ماه شروع به تنزیل قرآن نموده.
پس از همه آنچه ذکر گردید، شخص روزه دار، باید شرایط روحی خود را برای روزه گرفتن آماده سازد. امام صادق علیه‌السلام فرمود: « موقعی که روزه می‌گیری، خود را به آخرت، نزدیک ببین و با خضوع و خشوع و شکستگی و خواری‌اش، مانند بنده‌ای که از مولای خود ترسان است. دلت را از عیوب و باطنت را از حیله‌ها و منکرها پاک کن و از هرچه غیرخداست. بیزاری جوی، در روزه خود، تنها خدا را سرپرست خود بدان و آن گونه که شایسته است از خداوندی که بر همه غالب است بترس. در روزهایی که روزه می‌گیری، روح و بدنت را به خدای متعال بده و قلب خود را برای محبت او و بدنت را برای عمل به دستوراتش و چیزهایی که از تو خواسته ، آزاد گردان .... »
نتیجه روزه، معرفت به خداوند است و شکرگزاری از او بخاطر اینکه ما را هدایت نموده، کسانی که به این مرحله برسند، مورد آمرزش خدا قرار گرفته به اجر عظیمی می‌رسند. ماه مبارک رمضان، بهترین فرصت برای کسب آمرزش خداوند است. پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم فرمود: «هرکس ماه مبارک را از دست دهد و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.»
آثار روزه:
روزه، آثار ظاهری و باطنی فراوانی را در پی دارد. روزه در حداقل و اولین پیامد، به انسان سلامتی می‌دهد.
البته، این همه اهداف آن نمی‌باشد، هدف و اثر اصلی روزه در حدیثی قدسی به خوبی بیان شده؛ «نتیجه روزه کم خوری و کم گویی است که حکمت را به ارمغان می‌آورد. حکمت نیز، معرفت و یقین را در پی دارد. وقتی بنده‌ای به یقین برسد، باکی ندارد که چگونه روزگار را سپری کند در سختی یا آسایش و این مقام خوشنودهاست.
هرکس طبق خشنودی من رفتار کند، سه خصلت به او می‌دهم: شکری که نادانی همراه آن نباشد، یادی که فراموشی نداشته باشد و دوستی‌ای که دوستی مرا به دوستی آفریدگانم ترجیح ندهد. هنگامی که او مرا دوست داشت. من هم او را دوست خواهم داشت؛ دوستی او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم می‌گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمی‌دارم؛ در تاریکی شب و روشنایی روز با او مناجات می‌کنم... »
در پایان انسانی که به حقایق روزه دست یافته، به قرب و معرفت الهی نایل می‌شود و خدا هیچ مانعی بین او و خود قرار نمی‌دهد که این مقام دوستان خداوند است.
کاربرد روزه در قوانین اجتماعی:
روزه وسیله‌ای برای تنبیه و تهذیب نفس است از این رو، خداوند آن را برای بهبود عمیق روابط اجتماعی دایر نموده، در قرآن به کاربرد روزه درد و مورد قصاص و کفاره می‌پردازد.
الف- قصاص: از جمله کاربردهای مهم و جالب روزه در شرع اسلام قصاص می‌باشد. خداوند می‌فرماید: «... در قصاص نفس غیرعمد مسلمان، کسی که مال برای دیه ندارد، دو ماه پیاپی ، روزه بگیرد که بخشایشی است از ناحیه خداوند.» با این آیه، دو ماه روزه، بر شخصی بی‌بضاعت که توانایی پرداخت دیه را ندارد واجب می‌شود.
ب- کفاره: از دیگر کاربردهای روزه در فقه اسلامی در مقوله کفاره می‌باشد، کفاره به معنای پوشاندن و عبارت است از عملی که به گونه‌ای، زشتی معصیتی را بپوشاند. کفاره چیزی است که گناه را بپوشاند.
ج- قسم: خدا قسم‌هایی را که منجر به بستن پیمان می‌شود، مواخذه نموده و کفاره ای برای آن تعیین می‌نماید. در مورد کسی هم که استطاعت مالی ندارد، سه روز روزه را در نظر می‌گیرد. تا با این کار، عمل به سوگندها را محکم نماید.
مورد دیگری که قرآن از روزه به عنوان کفاره، اشاره می‌نماید آیه 59 مائده می‌باشد برای کسی که در حال احرام شکار کند، در حالی که استطاعت ندارد. «به جای اطعام هر مسکین، یک روز، روزه بگیرد تا کیفر نافرمانی را بچشد.» این گونه خداوند، تنبیه لازم را اجرا می‌نماید.


یکشنبه 90 آبان 15 , ساعت 12:53 عصر

عید سعید قربان ، جشن تقرب عاشقان حق مبارک

روز دهم ماه ذی الحجه، مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که به یاد     ابراهیم  و فرزندش اسماعیل، توسط بسیاری از مسلمانان جشن گرفته می‌شود.

عید قربان که از جمله تعطیلات رسمی مسلمانان است، از یک تا چهار روز جشن گرفته می‌شود و در طی آن مردم با پوشیدن بهترین پوشاک خود، پس از انجام عبادات، به دید و بازدید و جشن و سرور می‌پردازند.

البته برگزار کردن مراسم قربانی در این عید بر همه واجب نیست و تنها بر زائران کعبه در مراسم حج واجب است، اما بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را قربانی کرده و گوشت آنرا بین همسایگان و مستمندان تقسیم می‌کنند.

حاجیان در این روز پس از به پایان رساندن مناسک حج، حیوانی را ذبح می‌کنند و پس از قربانی آنچه بر آنان در حال احرام، حرام شده‏ بود - مانند نگاه کردن در آینه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو -، حلال می‌گردد و با توجه به اینکه حج، یکی از عبادتهای بسیار مهم در اسلام است، توانایی به انجام رساندن آن نیز برای هر مسلمانی بسیار شادی آور است، در نتیجه، روزی که پس از انجام وظایف‏ سنگین حج، به عنوان جایزه الهی و اتمام احرام پیش می‌آید را عید می‌دانند.

همچنین در روایت‌های مکرری نقل شده که در روز عید قربان، قربانی کنید تا گرسنگان و بیچارگان نیز به خوراک برسند.


شنبه 90 آبان 14 , ساعت 5:0 صبح

این دعا به غلط به دعای فرج معروف شده است. دعای فرج " الهی عظم البلاء ..." است. ما در دعای "اللهم کن لولیک ..." به صورت کلی، از خداوند می خواهیم که امام زمان(علیه السلام) را تحت حمایت کامل خود بگیرد و او را تا رسیدن به هدف نهاییاش (استقرار عدل در سراسر زمین) از هر جهت یاری کند.
به عنوان مقدمه باید یاد آور شویم که جهان هستی، بر پایه اسباب و مسببات پایه ریزی شده است؛ به گونهای که برای تحقق هر امری باید زمینه ها و شرایط آن فراهم شده باشد. دعا کردن نیز در این نظام، جایگاه خاص خود قرار دارد و در کنار سایر شرایط و یکی از آنها شمرده میشود. از این رو، وظیفه هر انسان دعا کردن است؛ همان گونه که باید تلاش و کوشش نیز داشته باشد.
حقیقت دعا، اظهار عجز و فقر و نیاز به درگاه پروردگار عالم وخالق جهان است. انسان هنگام دعا، با حضرت حق ارتباط ویژه برقرار کرده و ضمن اعتراف به حقارت و کوچکی خود، عظمت باری تعالی را زنده میکند. او خود را مالک چیزی نمی داند، و در برابر خداوند، خویش را هیچ به حساب می آورد و عبودیت و بندگی اش را اظهار می دارد.
بنده هستی خود را از آن خدا و خود را محتاج درگاه او می داند و لذا سر به آستان او می گذارد. و این نمایش ارتباطی زیبا بین خدا و بنده است. در این حال، بنده نزد خدا عزت می یابد، به او نزدیک تر می شود و عنایت ویژه حق را شامل حال خود میکند. نیازش پذیرفته، حاجتش روا، و دعایش مستجاب می شود.
در این میان دعا به ساحت مقدس امام که ولی نعمت ما و واسطه فیض الهی است ـ جایگاه ویژهای دارد و وظیفه انسان دعا برای او است باید دانست تردیدی نیست که دعا، از عبادت‌های بزرگ است و آثار فراوانی دارد و دعا کردن برای سلامتی امام عصر(علیه السلام) از بهترین اقسام دعا است. درباره تاثیر دعا، از دو زاویه می‌توان نگاه کرد:
الف. تاثیر دعا نسبت به امام؛ ب. تأثیر دعا برای دعا کننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتی حضرت، مؤثر است؛ زیرا ایشان به این جهت که انسان است و در همین عالم زندگی می‌کند، در معرض آفات و بلایا هست و دعا می‌تواند در دور کردن بلاها و مرض‌ها از وجود عزیزش مؤثر باشد. این، با اراده‌ی خدا مبنی بر حیات و سلامتی امام، منافاتی ندارد؛ زیرا که اراده‌ی خدا از طریق اسباب اعمال می‌شود و دعا از مهمترین وسیله‌ها و سبب‌ها برای جریان اراده خدا در زندگی است.
از نگاه دوم، آثار دعا کردن فراوان است از جمله:
دعا کردن راهی است برای این که امام عصر را یاد کنیم و به این وسیله با آن عزیز ارتباط روحی و معنوی پیدا کنیم و این ارتباط ثمرات بسیاری برای رشد و کمال روحی ما دارد.
دعا کردن برای امام، نوعی عرض ارادت و محبت نسبت به او است که قطعاً از سوی آن منبع کرم بی پاسخ نخواهد ماند و دعا کننده را مورد لطف و عنایت خاص خود قرار خواهد داد.
دعا کردن برای امام، یعنی آن وجود عزیز را بر بسیاری از موجودات و پدیده‌ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. این موضوع، سبب زیاد شدن محبت آن عزیز در دل‌ها و جان‌ها می‌گردد؛ زیرا ذکر محبوب سبب فراوانی محبت نسبت به او است.
با توجه به این که ایشان، واسطه‌ی فیض الهی در عالم هستی‌اند، صلوات و صدقه به نیت ایشان خود نوعی وسیله برای کسب فیوضات بیشتر است.
اما ترجمهای از این دعای شریف:
در ابتدای دعا از لفظ "الله" مدد می گیریم . "الله" لفظ خاص خدا و ندا است و همه صفات کمالی او را در بر می گیرد. استفاده از این لفظ، نشانه آن است که مطلبی بزرگ، مهم و فراگیر از خداوند مسئلت می کنیم.
سپس اراده خداوند را خواستارم: "کن" اراده خداوند دو گونه است: تکوینی(مربوط به خلق و عالم هستی) تشریعی(مربوط به قوانین) ما در این دعا، اراده از نوع اول را ـ که حتمیت دارد و تخلف از آن معنا ندارد ـ را خواستاریم.
در ادامه دعا لفظ "ولی" را برای امام عصر(علیه السلام) به کار می گیریم. ولی خدا، یعنی کسی که قرین خداست و بین او و خدا مانع و فاصله نیست. بر این اساس او برترین مخلوق خداوند است و از او کسی به خدا نزدیک تر نیست. در معنای ولی، سرپرستی نیز نهفته است. پس او از طرف خدا سرپرست امور عالم هستی است و تصرف در امور می کند. این بالاترین مقامی است که یک مخلوق می تواند داشته باشد و لذا اطاعت مطلق از او واجب است. " أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ"(نساء/59) آنگاه ولی را معرفی می کنیم: "الحجة بن الحسن" هر کس باید امام و رهبر و راهبر خود را بشناسد. بداند هادی او چه کسی است. پیامبر فرمودنده است: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة"؛"کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است". باید انسان بداند رهرو چه کسی است و به پیروی از او به کجا می رود. ما در این فراز، امام خود را معرفی می کنیم و او همان امام مهدی(علیه السلام) فرزند امام حسن عسکری(علیه السلام) است.
در ادامه دعا، نیازهای خودا را می خواهیم. خدایا! برای مهدی: ولی، حافظ، قائد، ناصر، دلیل و عین باش.
"ولی" یعنی سرپرستی امور مهدی(علیه السلام) را خود به عهده بگیرد و لحظهای از او غافل نشو. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مکرر می فرمودند: "رب لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا"؛"پروردگارا! به اندازه چشم به هم زدنی مرا به خود واگذار مکن". از پیامبر در این زمینه پرسیدند. فرمودند: برادرم یونس لحظه ای به حال خود رها شد، سرانجامش گرفتاری در شکم ماهی بود. همه نیازمند عنایت خداییم، و ولی خدا به خاطر مقام بلندش، دستگیری بیشتر را می طبد.
"حافظ" ؛ یعنی، خدایا، تو او را از گزند حوادث و کیدها حفظ کن و نقشههای دشمنان و شیاطین را در مورد او نقش بر آب کن. خدایا او را از بلاها و بیماری ها محافظت کن، تا بتواند به خوبی ولایت خود را اعمال کند.
"قائد"؛ یعنی: رهبر و راهنمای او، تو باش و مدیریت برنامه های او را به عهده بگیرد. این انقلاب بزرگ جهانی نیازمند به راهبری ها و هدایت های ویژه خداوند است.
"ناصر"؛ یعنی، خدایا! یاور و مددکار او باش. هر حرکتی که بخواهد به سر انجام برسد، باید مورد حمایت و یاری قرار گیرد تا نتیجه مطلوب از آن حاصل آید. و چه کسی بهتر از خداوند که قدرت مطلق بوده، و بهترین در تحقق برنامهها است.
"دلیل" ؛ یعنی، خدایا! راهنما و دلیل او باش. اگر آدمی وارد جادهای شود که تا به حال در آن گام ننهاده متحیر می ماند؛ زیرا نمی داند راه چگونه است. او نیاز به دلیل و راهنما دارد که او را همراهی کرده و راه را برای او توضیح دهد و به مقصدش برساند. کاروان ها در زمان گذشته، برای رسیدن به مقصد از دلیل و بلد راه سود می جستند. ما از خداوند می خواهیم که خودش دلیل و راهنمای امام باشد تا زمینه های ظهور او فراهم گردد، و با قیام زیبایش عدالت را در جهان حاکم گرداند.
"عین"؛ ، اصلی ترین عضو شناخت، چشم است. آدمی با چشم، کران تا کران جهان را میبیند و محیط خود را درک می کند. خطای دید باعث خسارت جبران ناپذیری میشود. ما از خدا می خواهیم خودش عین باشد و امام از طریق او، جهان و حرکت خود را ببیند. دید خدایی دیگر خطا ندارد و بدون نقص و انحراف است. سر انجام این اراده و عنایت های ویژه حضرت حق آن است که زمین از آلودگی ها و نافرمانی ها به دست امام مهدی(علیه السلام) و با قیام آسمانی اش پاک می شود و عبادت الهی بدون شرک محقق گردد:" یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً"(نور،55) و هدف از خلقت تحقق می یابد. " وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ"(ذاریات،56) ما از خداوند می خواهیم این نعمت ارزشمند، پس از پدید آمدن مدتهای طولانی ادامه یابد تا انسانهای زیادی در سایه این حکومت به سر انجام نیک نایل شوند.


جمعه 90 آبان 13 , ساعت 8:0 صبح

«یا ایها النبی، قل لازواجک و بنائک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّّ من جلابیبهنّ ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماً؛ ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو روسری های بلند بر خود بیفکنند، این عمل مناسب تر است، تا (به عفت و پاکدامنی) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند و خداوند آمرزنده ی مهربان است» . (1) (سوره احزاب، آیه ی 59)
در این نوشته، بر آنیم که آیه ی مورد نظر را مورد بررسی قرار داده و برخی از نکات پیرامون آن را که نتیجه ی مطالعه ی کتب تفسیر ی می باشد، به رشته ی تحریر درآوریم. شایسته ی یادآوری است که این نوشته، قصد تفسیر آیه را ندارد و تنها به بیان نکات اجمالی آن بسنده می کند، اما پیش از طرح نکات، لازم است مفهوم حجاب بررسی گردد.

مفهوم حجاب

حجاب ، در لغت به معنای مانع و پرده و پوشش آمده است. حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بعد ایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشند؛ تا حجاب اسلامی محقق شود. گاهی، ممکن است یک بعد باشد ولی دیگری نباشد که در این صورت، نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می تواند اقسام متفاوتی داشته باشد، از جمله حجاب ذهنی، فکری و روحی، علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می کند، نام برده شده است، مثل حجاب و پوشش در نگاه که به مردان و زنان، در مواجهه با نامحرم توصیه شده است.
«جلابیب» جمع جلباب، به معنای مقنعه ای است که سر و گردن را می پوشاند. (2) و یا پارچه ی بلندی است که تمام بدن و سر و گردن را می پوشاند. (3) مرحوم امین الاسلام طبرسی، در «مجمع البیان» ، در ذیل آیه می نویسد، «جلباب» عبارت از روسری بلند است که هنگام خروج از خانه، زنان به وسیله ی آن، سر و صورت خود را می پوشانند ... مقصود این است که با روپوشی که زن بر تن می کند، محل گریبان و گردن را بپوشاند. با توجه به معانی جلباب و از جمله، این معنی که پارچه ی بلندی برای پوشیدن تمام بدن و سر و گردن است، در معنای امروزی، می توان پوشش «چادر» را با «جلباب» همانند و مشابه در نظر گرفت و از آن جا که در این آیه، به طور مشخص به استفاده ی زنان و دختران از جلباب اشاره شده است، می توان نتیجه گرفت که طبق فرموده ی رهبر معظم انقلاب اسلامی، چادر به عنوان یک حجاب برتر مطرح شده است.
پوشش، معرف شخصیت و عفت زن مؤمن است و موجب می گردد که افراد لاابالی جرأت نکنند به او جسارت کرده و به دید شهوت و هوسرانی به او بنگرند. این آیه، بیان می دارد: زنان مؤمن برای این که مورد آزار افراد هرزه قرار نگیرند، به گونه ای خود را بپوشانند که زمینه ای برای بی حرمتی به آنها فراهم نگردد.
خداوند در این فرموده اش، ابتدا فلسفه ی حجاب را تبیین می کند و با تهدید و زور، دستور حجاب را مطرح نمی کند و سپس، به بیان الگوی عملی پوشش، یعنی جلباب که پوشش خاص آن زمان بوده است، اشاره می کند. در اینجا، می توان نتیجه گرفت که برای ایجاد فرهنگ حجاب و پوشش مناسب در جامعه، باید ابتدا پایه های اعتقادی و بینش افراد را نسبت به این موضوع، محکم کنیم و این، یعنی نهادینه سازی باورهای درست و فرهنگ سازی دقیق. بنابراین، تهدید و اجبار، هیچ گاه به عنوان اولین راهکار، اثر بخش نخواهد بود.
این آیه، به پیامبر فرموده است که ابتدا، به زنان و دختران خود و بعد، به زنان مؤمن بگو که حجاب را رعایت کنند. یعنی، در امر به معروف، اول از خودی ها و نزدیکان شروع کنیم، سپس به سراغ دیگران برویم. همچنین در احکام الهی ، تفاوتی میان همسران و دختران پیامبر، با دیگر زنان وجود ندارد . احکام دینی، باید مورد توجه و استفاده ی همه قرار گیرد. (4)
هر پدیده ای، آثار و پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. حجاب نیز، به عنوان یک راهکار عملی، آثار فردی و اجتماعی مختلفی را به دنبال خواهد داشت.

آثار و پیامدهای رعایت حجاب

الف- آثار فردی
در خصوص آثار فردی رعایت حجاب، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. احترام به شخصیت زن، به واسطه ی رعایت حجاب، 2. مصونیت ارتباطات زن با مردان غریبه، 3. حفظ اعتقادات مذهبی برای افراد، 4. حفظ عفت زن و جلوگیری از فساد و ناهنجاری.
ب - آثار اجتماعی
آثار اجتماعی رعایت حجاب فراوانند که برخی از آنها عبارتند از:
1. سلامت نسل جدید جامعه، 2. پیشگیری از فساد اخلاقی، 3. مبارزه با مظاهر بی دینی، 4. حفظ کیان خانواده.
در این نوشتار، آیه ی 59 سوره ی احزاب و نکات پیرامون آن را بررسی کردیم، اما در مورد انواع حجاب، با مطالعه ی کتب تفسیری و آیات قرآنی دیگر، مشخص می شود که انواع حجاب در قرآن، به سه بخش تقسیم شده است.

انواع حجاب قرآنی

1. حجاب چشم
«قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم؛ ای رسول، به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ی نور، آیه ی 30)
«قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ؛ ای رسول، به زنان بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ی نور، آیه ی 31)
2. حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است.
«فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ زنها که نازک و نرم با مردان سخن نگویید، مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است، به طمع افتد» . (سوره ی احزاب، آیه ی 32)
3. حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.
«و لا یضربن بارجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود» . (5) (سوره ی نور، آیه ی 31)
از مجموع این مباحث، به روشنی استفاده می شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم، در خلال رفتارهای مختلف آنها، مثل نحوه ی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن، به منزله ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرمی است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.
در انتها، این نوشتار را با بیان سخنانی از استاد شهید «مرتضی مطهری» که در تبیین فلسفه ی حجاب در اسلام، تلاش علمی فراوانی داشت، به پایان می رسانیم: «عده ای می گویند: چون حجاب، به معنی پرده است، اسلام خواسته است زن باحجاب باشد، یعنی همواره پشت پرده بوده و در عزلت و گوشه نشینی باشد، اما باید بدانیم آنچه درباره ی پوشش زن است کلمه «ستر» به کار می رود. پوشش زن، در اسلام آن است که در معاشرت با مردان، بدن خود را پوشانده و از جلوه گری، پرهیز کند»


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ