نماز شب یازده رکعت است :
1- هشت رکعت به نیت نماز شب ( چهار نماز دو رکعتی مانند نماز صبح )
2- دو رکعت به نیت نماز شفع ( بهتر است در رکعت اول آن بعد از حمد ، سوره ناس و در رکعت دوم بعد از حمد ، سوره فلق خواند شود)
3- یک رکعت نماز وتر ، طریق نماز و شرح آن به این صورت است که :
1 - بعد از حمد سه بار سوره توحید و یک بار سوره فلق و یک بار سوره ناس را می خوانیم ( می توان یک سوره ی تنها خواند )
2- بعد از خواندن سوره دست ها را برای قنوت به سوی آسمان بالا می بریم و حاجات خود را از خدا می خواهیم.
آن چه در قنوت می گوییم :
الف- هفتاد بار استغفار کنید و بگویید :
اَستَغفرُالله ربی و اَتوبُ اِلَیه . ( از پروردگار خود طلب آمرزش و مغفرت می کنم و به سوی او بازگشت می نمایم )
ب- هفت بار بگویید :
هذا مَقامُ الْعائِذِ بکَ منَ النّار ( این است مقام کسی که از آتش قیامت به تو پناه می برد )
ج- سیصد مرتبه بگویید:
اَلْعَفو ، و سپس بگویید : ربِّ اغْفِرلی و الْحَمنی و تُبْ عَلَیَّ اِنَّکَ انتَ التَّوّابُ الْغَفورُ الرَّحیم .
د- برای چهل مومن دعا کنید و بگویید : اللهمَّ اَغْفِِر لِفُلانِ ؛ پس به جای فلان ، اسم آن مومن را بگویید ، هم برای مومنینی که در دنیا هستند و هم مومنینی که از دنیا رفته اند.
دعا کردن برای مومنین می تواند به دو صورت ذکر شود :
الف- همه مومنین را مد نظر قرار داده و چنین بگویید : اَللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُومِنین وَ الْمُؤمِنات .
ب- یا نام چهل شخص را ببرید.
به عنوان مثال :
اللهم اغفر روح الله الموسوی الخمینی
« برکات نماز شب »
- نماز شب نور است.
- نماز شب پاک کننده گناهان است.
- نماز شب روح را جلا می دهد.
- نماز شب بهای بهشت است.
- نماز شب سیمای انسان را نورانی می کند.
- نماز شب انسان را خوش اخلاق و خوشبو می کند.
- نماز شب سیره معصومین و اولیا خداست.
- نماز شب در تاریکی قبر مونس انسان است.
- نماز شب شیوه شیعیان است.
- نماز شب درمان بیماری های جسم و روح است.
- نماز شب تضمین کننده سلامتی انسان است.
- نماز شب روزی انسان را زیاد می کند.
- نماز شب غم را از انسان بیرون می برد.
- نماز شب سبب طولانی شدن عمر می شود.
- نماز شب شفیع انسان است.
- نماز شب مانع فشار و عذاب قبر است.
- نماز شب دفع کننده سوزش آتش قیامت است.
- نماز شب زینت دنیا و آخرت است.
تعداد رکعات نماز در ابتدا چقدر بود؟
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند، هم چنین از بعضى آیههایى که در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود.
فارس: رئیس مرکز تخصصی نماز با بیان اینکه اصل نماز یومیه قبل از هجرت واجب شده است، گفت: بعد از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، 7 رکعت دیگر به 10 رکعت اضافه شد که به گفته امام رضا(ع) این کار جبران کمبودهایی در اصل نماز بود.
با توجه به روز 12 ربیعالثانی که سالروز اضافه شدن 7 رکعت نماز به نمازهای یومیه از سوی نبی اکرم(ص) است، با حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق کفیل رئیس مرکز تخصصی نماز گفتوگو کردیم، وی با اشاره به اینکه اولین کاری که حضرت آدم(ع) روی زمین انجام داد، نماز بود، افزود: زمانی که حضرت آدم(ع) و حوا(س) در زمین هبوط کردند، «قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِیعاً» غروب آفتاب بود، اولین نمازی که حضرت آدم(ع) خواند، نماز صبح بود.
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند، هم چنین از بعضى آیههایى که در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود.
*امر خداوند به پیامبران برای اقامه نماز
کفیل با بیان اینکه نماز بین همه انبیا و شریعتهای گذشته وجود داشته است، ابراز داشت: به طوری که خداوند خطاب به پیامبران خویش میفرماید: حضرت موسی(ع) «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی»، حضرت عیسی(ع) «وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ»، شعیب پیامبر(ع) «أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ»، زکریای نبی(ع) «وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ»، چنانچه حبیب خداوند، حضرت ابراهیم(ع) از خداوند میخواهد که او را از نمازگزاران قرار دهد «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی».
*نماز خواندن امام علی(ع) با پیامبر در دوران بعثت
وی با تأکید بر اینکه نماز در دوران بعثت و در شهر مکه واجب شده است، به روایتی درباره نماز خواندن امام علی با پیامبر(ص) اشاره کرد و گفت: شیخ مفید در ارشاد با سند خود از یحیى بن عفیف بن قیس کندى نقل کرده است که گفت: قبل از آنکه دعوت نبى اکرم(ص) علنى شود با عباس بن عبدالمطلّب در مکّه نشسته بودم، در این حال جوانى پیش آمد و به خورشید که در حال زوال بود، نگاه کرد، پس از آن رو به کعبه به نماز ایستاد، پس از لحظهاى نوجوانى پیش آمد و در سمت راست او ایستاد و سپس زنى آمد و پشت سر آنها ایستاد، آن جوان به رکوع رفت و آن نوجوان و زن هم به رکوع رفتند و سپس آن جوان از رکوع بلند شد و آن دو نفر هم همین کار را کردند. سپس او سجده کرد و آنها هم با او سجده کردند.
* 18 ماه قبل از هجرت نماز یومیه واجب شد
رئیس مرکز تخصصی نماز با اشاره به اینکه درباره چگونه نماز گزاردن انبیاء پیشین اطلاعات موثقی در دست نیست، خاطرنشان کرد: درباره چگونه نماز خواندن پیامبر(ص) در شهر مکه و قبل از شب معراج مطلبی ذکر نشده است، اما بیشک اصل وجوب نماز در شب معراج در 17 ماه رمضان و 18 ماه قبل از هجرت اتفاق افتاده است.
*پیامبر(ص) برای نخستین بار کجا با شکل کنونی نماز آشنا شد
وی با بیان اینکه طبق روایات به طور قطع قبل از سال نهم بعثت هیچ وجوبی درباره نماز نبوده است، افزود: برخى روایات نیز به صراحت نماز به شکل کنونى را به حادثه معراج مرتبط دانستهاند، امام باقر(ع) در این باره فرمودند: هنگامى که پیامبر(ص) را به معراج بردند و خداى سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتى به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد که در رکعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این وصف من است، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است، پس از این روایت به خوبى بر مىآید که نماز به صورت کنونى، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(ص) واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است.
*نظر امام رضا(ع) راجع به 7 رکعت فرضالنبی
وی با بیان اینکه در دوازدهم ربیعالثانی سال اول هجرت، 7 رکعت از سوی پیامبر(ص) به نمازهای یومیه اضافه شد، ادامه داد: بعد از اینکه پیامبر(ص) به مدینه رفتند، 7 رکعت دیگر به 10 رکعت اضافه کردند که معروف به «فرض النبی» هستند، این اضافه شدن رکعات با اذن الهی و موهبتی برای امت اسلامی بود، به طوری که امام رضا(ع) علت این کار پیامبر(ص) را، جبران نقص و کمبودهایی در اصل نماز بیان کردند.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود نماز اول وقت شاه کلید است!
هم اکنون و بعد از پیروزی ارزشمند انقلاب اسلامی ???? نشانی که بیانگر «الله» و شعار «لا اله الا الله» است به رنگ قرمز در میان پرچم و روی رنگ سفید قرار گرفتهاست، همچنین ?? «اللهاکبر» به رنگ سفید و به نشانه پیروزی انقلاب اسلامی در روز ?? بهمن، در حاشیه پایین رنگ سبز و حاشیه بالای رنگ قرمز قرار گرفتهاست.
معنای رنگهای پرچم
سبز : نشانه خرمی و دوستی
سپید : صلح و دوستی
سرخ : نشان خون از دست رفتگان در راه ایران (شهیدان)
این سه رنگ از دیر باز در نمادهای ایرانی بکار میرفتهاند.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
علامت غفلت سه چیز است:
از بین رفتن شیرینی عبادت،تلخ نشدن معصیت،و فرق نگذاشتن در حلال و حرام.
قرآن در حالی که مطالب متنوع و عمیقی را بیان میکند، دارای آهنگ و زیبایی خاصی نیز میباشد. به عنوان نمونه:
همه آیات سوره الرحمن با حرف «نون» پایان میپذیرد، آیات سوره جن، سوره انسان و سوره اعلی با حرف «الف» و تمام آیات سوره قدر با حرف «ر» و آیات سوره القارعة با حرف «تاء گرد» و تمام آیات سوره الشمس با حرف «ها» و آیات سوره مطَفِّفین با حروف «نون» یا «میم» پایان می پذیرد.
1-غسل حیض 2- غسل استحاضه 3- غسل نفاس
بعد از بیان غسلهای مشترک چهارگانه 1- غسل میت 2- غسل مس میت 3- غسلی که به نذر و عهد و قسم واجب میشود 4- غسل جنابت که مشترک بین زنان و مردان مسلمان است به غسلهای ویژه خانمها میپردازیم. غسلهای خاص زنان به لحاظ خونی است که از اندام تناسلی آنها خارج میشود و براساس نوع خون نوع وضعیت جسمی آنان و به تبع آن حکم وضعی آنها در فقه شیعه متفاوت است بنابراین ابتدا ضروری است خونی که میبینند و وضعیتی که در آن قرار میگیرند را توضیح دهیم و سپس به حکم وضعی و حکم تکلیفی بپردازیم
1-خون حیض و غسل حیض
در لغت، واژه حیض به معنای جمع شدن خون است و حوض را از این جهت حوض مینامند که آب در آن جمع میشود و در اصطلاح خون ماهانهای است که زن از سن بلوغ به بعد در اثر ریزش دیواره رحم از خود میبیند.
طبق آفرینش الهی زنان سالم بالغ به این اثر عینی میرسند که از سن بلوغ نه سال قمری تا سن یائسگی (زنان قریشی سادات 60 سال قمری و زن غیرسادات بعد از 50 سال قمری) در یک زمانبندی معلوم هر ماهه (پریود) خون میبینند.
در حالت دیدن چنین خونی شارع اعتبار حائض (حیض بودن، عادت بودن) برای زن کرده است و چنین وضعیتی بنا به اعتبار و حکم وضعی خدای بزرگ مقرر میشود که زن برای خارج شدن از این حالت باید ایام خون دیدن حیض را سر کند و سپس غسل حیض همانند غسل جنابت انجام دهد.
2-خون زخم
خون زخم عبارتست از خونی که زنان در اثر عمل جراحی یا رشد تومور یا زخمهای ناحیه رحم و مجرای آن میبینند که چنین خونی غسل یا وضو ندارد بلکه همانند خونهای عادی باید آب کشیده شود.
3-خون بکارت
خونی که در اثر پاره شدن پرده بکارت در اثر مباشرت جنسی یا اقدام فیزیکی دیگر، زن از خود میبیند که چنین خونی نیز هیچ غسل یا وضوی خاصی ندارد و همانند خونهای عادی باید آب کشیده و پاک شود.
4-خون نفاس و غسل نفاس
خونی است که همراه با بیرون آمدن اولین جز نوزاد از رحم مادر به دنیای خارج رحم از زن خارج میشود و زنان در این حالت را نُفساء یا نَفساء مینامند.
کمترین مدتی که زنان زائو این خون را میبینند یک لحظه و بیشترین آن ده روز است و زن در پایان خون دیدن بعد از زایمان باید غسل نفاس کند و بنا بر احتیاط برای نماز باید وضو بگیرد و به همان غسل اکتفاء نکند.
5-خون استحاضه و غسل استحاضه
به غیر از خونهای حیض که اقل آن سه روز و اکثر آن ده روز اعتبار میشود و خون زخم که ناشی از بیماری زن در ناحیه رحم و مجاری مربوطه است و خون بکارت که مربوط به پرده بکارت است و خون نفاس که مربوط به اولین خوندیدگی همزمان با زایمان است، خون دیگری که تعریفهای فوق بر آن صادق نیست به نام استحاضه در فقه اعتبار شده است و زن را در موقع دیدن این خون مستحاضه میگویند. خون استحاضه بر سه قسم است: 1- قلیله 2- متوسطه 3- کثیره
برای استحاضه قلیله برای هر نماز یک وضو بگیرد.
برای استحاضه متوسطه باید برای نماز صبح غسل کند تا صبح روز بعد.
برای استحاضه کثیره باید یک غسل برای نماز صبح و یک غسل برای نماز ظهر و عصر و یک غسل برای نماز مغرب و عشا انجام دهد.
بنابراین غسلهای حیض، نفاس، استحاضه از غسلهای اختصاصی زنان است.
نام کعبه اشاره به چهارگوش بودن این سازه دارد. البیت العتیق و البیت الله الحرام از نامهای دیگر کعبهاند.
* کعبه ارتباط مستقیم به ارکان اسلام دارد؛ مخصوصاً فریضه حج که زیارت و طواف کعبه از ارکان حج است. همچنین در برپایی نماز نیز کعبه قبلهگاه مسلمانان است.
* بنابر روایت ها، هنگامی که چشمه زمزم زیر پای اسماعیل(علیه السلام) از دل زمین جوشید، مردم در این منطقه و به سبب آب این چشمه جمع شدند و شهر مکه را تشکیل دادند و ابراهیم به فرمان خدا ساختمان کعبه را که در اثر طوفان نوح تخریب شده بود و در آن هنگام اثری از آن نبود، بازسازی کند.
* در قرآن در مورد کعبه گفته شده است: «اِنَ أَوَل بَیتٍ وُضِعَ لِلنَاسِ لَلَذی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُداً لٍلعَالَمَینَ» (آل عمران). براساس برخی روایتها، ساختمان کعبه 10 بار بنیان شده است. به این ترتیب: بنیان الملائکه، بنیان آدم، بنیان شیث ، بنیان ابراهیم (علیه السلام) و پسرش اسماعیل(علیه السلام) ، بنیان العمالقه ، بنیان جرهم ، بنیان مضر، بنیان قریش، بنیان عبدالله ابن زبیر و بنیان حجاج ابن یوسف الثقفی.
* ساختمان کنونی کعبه از زمان حجاج بن یوسف ثقفی و بازسازی همان ساختمان در دوران خلافت سلطان مراد چهارم از پادشاهان عثمانی است که در سال 1040 (قمری) در اثر سیل در مسجد الحرام و تخریب آن، از نو بازسازی شد. این ساختمان استحکام کامل دارد، به طوری که تاکنون بههمین شکل پابرجا و استوار مانده است.
ارکان کعبه
به هریک از چهار گوشه کعبه، رکن گویند و کعبه بر چهار رکن حجرالاسود، عراقی، شامی و یمانی بنا شده است.
رکن حجر الاسود: سنگ سیاه آسمانی است. هنگام بنای کعبه توسط آدم، این سنگ را فرشتگان از بهشت آوردند و آدم آن را در گوشهای از خانه نصب کرد. پس از بازسازی کعبه توسط قریش، این سنگ به دست محمد(علیه السلام) قبل از درب کعبه در رکن حجر اسود نصب شد و محل شروع طواف حجاج است.
رکن یمانی: قبل از رکن حجر اسود قرار دارد. در اعتقاد مسلمانان (به ویژه شیعیان) محلی است که به اذن خدا شکافته شد تا فاطمه از آن داخل کعبه شود و علی داخل کعبه متولد شود.
هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود از آن رکنی است که حجرالاسود در آن است. مسیر طواف، از رکن حجرالاسود آغاز شده، سپس به رکن عراقی میرسد و پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آنگاه باز به رکن حجرالاسود میرسد و همین جا یک شوط پایان مییابد. برای مطاف حدی وجود ندارد و تا هر جای مسجد الحرام که طواف در آن طواف کعبه صدق کند، طواف مجزی است، ولی مستحب است که اگر اضطرار و ازدحام نباشد در میان کعبه و مقام ابراهیم انجام شود.
* بلندی خانه کعبه حدود 15 متر و محیط آن 44 مترمربع است.
جزئیات اضلاع کعبه
طول ضلع در کعبه؛ یعنی از رکن حجر اسود تا رکن عراقی: 11?68 متر
طول رکن عراقی تا شامی، سمتی که حجر اسماعیل در آن قرار دارد: 9?90 متر
طول رکن شامی تا رکن یمانی: 12?04 متر
طول رکن یمانی تا رکن اسود: 10?18 متر
* سنگ بنای کعبه: دیوار کعبه بنای کعبه از سنگهای سیاه و سختی ساخته شده که با کنار زدن پرده از روی آن، آشکار است. این سنگها که از زمان بنای کعبه از سال 1040 (قمری) تاکنون بر جای مانده، از کوههای مکه به ویژه جبل الکعبه (در محله شُبَیکه مکه)، و جبل مزدلفه گرفته شده است. سنگها اندازههای گوناگون دارند، به گونهای که بزرگترین آنان با طول و عرض و بلندی 190، 50 و 28 سانتیمتر و کوچکترین آنان با طول و عرض 50 و 40 سانتیمتر است. پایههای آن از سرب مذاب ساخته شده و بدین ترتیب بنایی نسبتاً استوار است. وروی دیوار آن آثار شکافتهشدن دیوار که بنا به اعتقاد شیعیان هنگام وارد شدن فاطمه بنت اسد مادر امام علی(علیه السلام) به کعبه به وجود آمده است که بارها با سرب پرکردهاند ولی سرب ها باز شدند.
* درب کعبه: دروازه کعبه در دوران ابراهیم دو درگاه بدون در همسطح زمین برای کعبه گشوده شد. در دوران جوانی محمد، قریش در هنگام بازسازی کعبه برای نخستین بار از درب چوبی در محل فعلی که بالاتر از زمین قرار دارد استفاده کردند.
آخرین در کعبه که از چوب ساج و نقره خالص است و با طلا و جواهرات مزین شده، در سالیان گذشته تعویض شده است.
* حجرالاسود یا سنگ سیاه، از اجزای بسیار مقدس مسجد الحرام است و در رکن اسود کعبه در بلندی 5?1 متری قرار دارد. این سنگ مقدس، پیش از اسلام و پس از آن همواره مورد توجه بودهاست و در شمار عناصر اصلی کعبه است.
* قسمتی از دیوار و پایین دیوار کعبه را که در یک سوی آن حجرالاسود و در سوی دیگرش درب کعبه قرار دارد، "ملتزم" مینامند. این محل را از آن روی ملتزم مینامند که مردم در آن قسمت میایستند و به دیوار ملتزم شده، میچسبند و دعا میخوانند. در روایتی آمدهاست که محمدصورت و دستهای خود را روی این قسمت از دیوار قرار میداد. همچنین، از محمد نقل شدهاست که گفت: "ملتزم، محلی است که دعا در آنجا پذیرفته میشود."
* مستجار : محلی در پشت درب کعبه، کمی مانده به رکن یمانی، مقابل ملتزم و در سوی دیگر کعبه، دیوار کنار رکن یمانی را "مستجار" مینامند. "جار" به معنای همسایه و "مستجار" به معنای پناهبردن به همجوار و به صورت کلیتر "پناه بردن" است. این مکان نیز از مکانهای پذیرفتهشدن دعا است. زمانی که خانه کعبه دو در داشت، در دیگر آن در کنار مستجار بود که بسته شد.
* شاذروان همان برآمدگیهایی است که در اطراف کعبه قرار دارد و آن بخشی از کعبه است که توسط قریش از ساختمان کعبه کاسته شد و اکنون همانند پوششی اطراف خانه را در برگرفتهاست. شاذروانِ کنونی از ساختههای سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان کعبه در سال 1040 (قمری) است. زمانی که در بازسازیهای کعبه، ابعاد خانه قدری کوچکتر از بنای ابراهیمی آن شد، برای حفظ ابعاد اصلی، فضای عقبنشینیشده را با ساخت سکویی کمارتفاع علامتگذاری کردند که "شاذَروان" نامیده شد و چون ملاک در طواف، حدّ اصلی کعبه است، فقها برای حصول شرط خروج طوافگزار از کعبه، طواف بر روی شاذروان را صحیح نمیدانند.
بنابراین، شاذروان همان سنگ مایلی است که بخش پایینی دیوار کعبه را تا روی زمین پوشانیده است، و همین طور بخشی که در مقابل حجر اسماعیل به صورت پلّهی ساخته شده که بلندی آن از سطح زمین 20 سانتیمتر و عرض آن 40 سانتیمتر است.
این پله جایگاه مردمی است که برای نیایش و تضرع به درگاه الهی بر روی آن میایستند و سینه و شکم خود را بر کعبه قرار میدهند و دستان را بر بالای سر خود و بر دیوار کعبه میگذارند. علت آنکه در این قسمت شاذروان قرار داده نشده این است که در بنای ابراهیم، حجر اسماعیل جزو خانه کعبه بودهاست که در ساختمان قریش به علّت کمبود مال حلال از خانه کاستند و بر حجر افزودند. همچنین در پایین درِ کعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پلهای صاف به طول 345 سانتیمتر ساخته شده است که مردم در ملتزم بر آن میایستند و دعا و نیایش میکنند. در بالای شاذروان حلقههای از مس قرار دارد که در هنگام پایین آوردن جامه کعبه (کسوة الکعبه) لب جامه به این حلقهها میبندند تا جامه استوار باشد.
* حطیم : مساحت میان حجرالاسود و زمزم و مقام ابراهیم (علیه السلام) و قسمتی از حجر اسماعیل(علیه السلام) را "حطیم" میگویند. از مکانهای محترم در مسجدالحرام است و مردم در این قسمت برای دعا جمع میشوند و به یکدیگر فشار میآورند. این که آیا حطیم تنها همان محدوده کنار حجرالاسود و باب کعبه را شامل میشود یا وسعت بیشتری دارد، اختلاف است. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) تنها همین موضع را حطیم مینامند. چنان که شیخ صدوق نیز آوردهاست که حطیم فاصله میان در کعبه و حجرالاسود را گویند، جایی که خداوند توبه آدم را پذیرفت.
حجر اسماعیل
حجر اسماعیل،فضایی است میان کعبه و دیواری نیمدایره به عرض حدود 10 متر که از رکن عراقی تا رکن شامی را شامل میشود. دیواری است با بلندی 30/1 متر که قوسیشکل است. حجر اسماعیل یادگار زمان ابراهیم و اسماعیل و مدت زمانی پس از بنای کعبه است و قدمت و پیشینه آن به زمان بنای کعبه به دست ابراهیم میرسد.
نقلهای تاریخی تاریخنگاران حکایت از آن دارد که اسماعیل (علیه السلام) و مادرش هاجر در همین بخش زندگی میکردند. از امام صادق نقل شدهاست: «الحِجرُ بَیتُ إِسمَاعِیلَ وَ فِیهِ قَبرُ هَاجَرَ وَ قَبرُ إِسمَاعِیلَ» (16) "حجر، خانه اسماعیل(علیه السلام) و محل دفن هاجر و اسماعیل (علیه السلام) است."
از آنجا که حجر اسماعیل(علیه السلام) داخل در مطاف است، میتواند نشانهای بر بزرگی آن باشد. در اصل، حجراسماعیل جزئی از کعبه است. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، از ناودان رحمت در این فضا میریزد. گویا برای نخستین بار، منصور عباسی، حجر اسماعیل را با سنگهای سفید پوشانید. پس از آن در دوره مهدی و نیز هارون الرشید عباسی این سنگها تعویض و نو شد.
* ناودان رحمت (به عربی: میزاب الرحمة) یا «ناودان طلا»، ناودانی از طلاست که بر بام کعبه نصب شده و به سمت حجر اسماعیل است. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، آب از ناودان در این فضای حجر اسماعیل(علیه السلام) میریزد. به اعتقاد مسلمانان، اینجا مدفن اسماعیل(علیه السلام) و مادرش هاجر و بسیاری از پیامبران است. گویند آن را نخست حجاج بن یوسف ثقفی نهاد تا آب باران بر بام خانه جمع نشود. در روایت آمدهاست که دعا در زیر ناودان کعبه پذیرفته است.
* مقام ابراهیم : به محل ایستادن ابراهیم میگویند و سنگی است به طول و عرض 40 سانتیمتر و بلندی تقریبی 50 سانتیمتر که جای پای ابراهیم روی آن است و مقابل درب کعبه قرار دارد. رنگ آن میان زرد و قرمز متمایل به سفید است. طبق اعتقادات مسلمانان این مکان مربوط به زمانی است که ابراهیم دیوارهای کعبه را بالا میبرد؛ آنگاه که دیوار بالا رفت، به اندازهای که دست بدان نمیرسید، سنگی آوردند و ابراهیم بر روی آن ایستاد و سنگها را از دست اسماعیل گرفت و دیوار کعبه را بالا برد. بر روی این سنگ، اثر پای ابراهیم (علیه السلام) مشخص است اما اثری از انگشتان او نیست. از زمان مهدی عباسی بدین سو، این سنگ با طلا پوشانده شد و در محفظهای قرار گرفت تا آسیب نبیند. حجگزاران پس از طواف واجب، باید در پشت مقام ابراهیم(علیه السلام) ، 2 رکعت نماز طواف به جای آورند. نماز طواف نساء نیز پشت مقام ابراهیم(علیه السلام) خوانده میشود.
طبق آیات قرآن این مقام یکی از شعائر الهی است: «وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهِیمَ مُصَلَّی» (بقره/125)
* پرده کعبه بر روی کعبه پوششی سیاه رنگ وجود دارد که به آن "پرده کعبه" یا "جامه کعبه" (به عربی: کسوة الکعبه) گویند. نخستین کسی که خانه کعبه را پرده پوشانید تُبع حمیری پادشاه یمن بود. علی نیز همه ساله از عراق برای کعبه پردهای میفرستاد. چون مهدی عباسی به خلافت رسید خادمان کعبه از انبوهی پردهها بر روی کعبه شکایت کردند و گفتند بیم آن میرود که خانه صدمه ببیند. مهدی عباسی خلیفه مسلمین دستور داد پردهها را بردارند و تنها یک پرده بر آن بگذارند و سالی یک بار آن را عوض کنند این سنت تا به امروز ادامه دارد. و بر آن آیههایی از قرآن قلاب دوزی شده است.
اگه زندگیتو یه تـاس در نظر بگیریم ، چه عددی واست اومده ؟
راه های تشخیص مرجع تقلید أعلم عبارتند از:
1- این که شخص (کسی که می خواهد تقلید کند) خودش اهل علم و خبره باشد و بتواند شخصا أعلم را تشخیص بدهد.
یعنی تا اندازه ای در علم فقه و علوم وابسته وارد باشد که بتواند از روی علم و تحقیق شخصی خودش، بین میزان علم و دانایی مراجع تقلید تمییز قائل شود.
2- اگر شخصی از راه اول نتوانست (که غالب مردم حتی بسیاری از روحانیون را شامل میشه)، می تواند از دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد أعلم را تشخیص بدهند و أعلم بودن کسی را تصدیق کنند، کمک و راهنمایی بگیرد. البته به شرط اینکه دو نفر عالم عادل دیگر، با گفته ی آنان مخالفت نکنند.
(گرچه در این قسمت برخی از فتاوا متفاوت هست و گروهی عقیده دارند همین که گفته دو عالم عادل باعث یقین شد، به مخالفین نباید توجهی کرد.)
3- اگر کسی از دو راه قبلی نتوانست، راه سوم برای او باقی می ماند که هم بسیار آسان هست، و هم اینکه علم و یقین لازم ندارد.
راه سوم اینکه: عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد أعلم را تشخیص دهند، و از گفته ی آنان اطمینان پیدا می شود، أعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
نکته دوم:
- راه اول همانطور که عرض شد، برای غالب مردم ممکن نیست. زیرا همه در علم دین متخصص و خبره نیستند تا شخصا و رأسا بتوانند أعلم علما را تشخیص دهند.
فرض کنید می خواهند رییس بیمارستانی را انتخاب کنند. برای انتخاب نمیان از مردم عادی رای گیری کنند. بلکه حداقل میان از بین شورای پزشکی که شامل افرادی مطلع در این تخصص میشه رای گیری می کنند تا بهترین را انتخاب نمایند.
- راه دوم هم تحقق آن بسیار سخت هست. زیرا در این زمان به واسطه تعدد مجتهدین و معروفیت آنها، و همچنین تعدد اهل علم و خبره، نظرات نیز متعدد و گوناگون هست.
- پس تقریبا فقط راه سوم باقی می ماند که بسیار سهل و آسان است.
و آن اینکه: جمعی از اهل علم و خبره که می توانند اعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنها اطمینان حاصل می شود، اعلم بودن فرد یا افرادی را تعیین کنند.
دقت بفرمایید که در راه سوم یقین لازم نیست و عمل به نظر این جمع، برای کسانی که از دو راه اول نتوانستند مرجع تقلید واجد شرایط را تشخیص بدهند، کافی هست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادواره سرتیپ پاسدار شهید حاج حبیب لک زائی
چهارده توصیه حیات بخش از آیت الله دهکردی
رمضان ماه مسابقه
تبریک
اینگونه نهی از منکر کنید
شهدای هفتم تیر
بازخوانی حادثه 6 تیر 60 (ترور مقام معظم رهبری)
گل صداقت
شناخت امام حسین علیه السلام واجب است.
بار الها درد را درمان توئى
[عناوین آرشیوشده]