***در زندان گردان مستقل
آرشام، که به تازگی دوره آموزش های اطلاعاتی خود را در آمریکا تمام کرده و ریاست ساواک بلوچستان و سیستان را به عهده گرفته بود، خبر داشت که این روحانی جوان، خردادماه امسال در بیرجند، بالای منبر، مطالب برخلاف مصلحت که مخل نظم و امنیت تشخیص داده، بیان داشته، دستگیر شده و پس از انتقال به مشهد چند روزی بازداشت بوده است. او حتی می دانست که آقای خامنه ای پیش از حرکت به قم با آیت الله میلانی مکاتبه کرده است. اسدالله علم، نخست وزیر، دستور داده بود چنین افرادی که درصدد بلوا و آشوب و تحریک مردم برآمده، دستگیر و به تهران منتقل شوند.
از این رو از استاندار بلوچستان و سیستان خواست، فوری، جلسه فوق العاده کمیسیون امنیت استان را تشکیل دهد و پس از طرح گزارش شهربانی و ساواک، ضمن بررسی حوادث مسجد جامع زاهدان، در مورد حفظ امنیت و انتظامات شهر گفت وگو شود. او به اطلاع استاندار رساند که آقای علی خامنه ای واعظ ساعت هشت شب تحویل ساواک شده و اخذ تصمیم درباره او موکول به نظر کمیسیون امنیت استان است. همچنین آرشام از فرماندهی گردان مستقل رزمی زاهدان خواست که آقای خامنه ای را یک شب در پادگان نگه دارد و هشت صبح روز شنبه 12 بهمن تحویل ساواک دهد.
پیش از انتقال به پادگان در محل ساواک، تا توانستند توهین کردند . هر آنچه از بدزبانی در چنته داشتند نشان دادند. "اذیت زبانی و تضییع و اهانت های خیلی بد، حرف های خیلی زشت آنجا زدند که من یادم نمی رود [جزئیات آن ر ا] نمی خواهم ... بگویم. برخورد خیلی تندی کردند ... نه این که وحشت کنم بترسم، اما احساس تنهایی کردم؛ واقعاً احساس کردم هیچ کس نیست که به من کمک کند و پناه بردم به خدا"
در بازرسی بدنی هم کیف جیبی اش را بیرون کشیدند، باز کردند. چند قطعه عکس توجه شان را جلب کرد. نام صاحبان عکس را پرسیدند. در مدتی که آنجا بود گرسنگی به سراغش آمد. پذیرایی ساواک، مفهومی دیگر داشت. وقتی به زاهدان رسیده بود، دارایی جیبش پنج تومان بیشتر نبود. هشت ریال گرفتند و یک نان و دو تخم مرغ دادند.
یک بازجویی هم پس داد. وقتی بازجو وارد شد، دید چهره اش آشنا است. سر حرف که باز شد، بازجو خودش را معرفی کرد . شناخت. هم بازی برادرش در زمان کودکی بود. بچه محل دیروز و بازجوی امروز ابراز تأسف کرد، که به جای یاد کردن از گذشته های شیرین کودکی باید سین جیم کند.
او را در اتاقی از پادگان زاهدان زندانی کردند . زندان اول را در بهار سپری کرده بود. اما زمستان 1342، زمستان سردی بود؛ حتی در زاهدان. زاهدان آن سال بارش برف را در آسمان خود تماشا کرده بود. تجربه زندان پادگان لشکر 12 را در مشهد داشت. باید اقبال خود را برای غلبه بر سرما می آزمود. "نگهبان ها را خواستم، گفتم بیایید بخاری روشن کنید هوا خیلی سرد است ... درجه دارها و سربازها آمدند و دور و بر من نشستند که آقا شما را کی گرفته اند... گفتم ... من منبر رفتم، حرف های خوبی زدم و بی خودی گرفتند."
سربازها از دیدن این روحانی لاغراندام، با آن عمامه سیاه و عینک طبی شگفت زده شده بودند. هر چند این رفتار، فرمانده پادگان را خوش نیامده بود، اما از خرج کردن مهر و عطوفت خود دریغ نکرد. او را به اتاقی برد که بخاری داشت و بعد نشست برای گپ و گفت.
وقتی حس کرد فرمانده دوست دارد بیشتر بشنود، شروع کرد به گفتن ؛ گفت که چه حرف هایی بالای منبر زده است. جذب شد و همه تن گوش. فرمانده گفت: آشیخ، کار خودتان است؛ از خودتان شما خورده ای. اشاره می کرد به شیخ ... معلوم شد که این ارتشی کنار افتاده [در] گوشه هم می داند جریانات را. تا سپیده دم گفتند و شنیدند.
*** انتقال به تهران
آقای خامنه ای را صبح به ساواک زاهدان بازگرداندند. دیشب کمیسیون امنیت استان تصمیم گرفته بود که او را به تهران بفرستد. آرشام، رئیس ساواک استان به تهران خبر داد که « سیدعلی حسینی خامنه ای » بعد از ظهر با دو محافظ با هواپیمای ایران تور عازم تهران است.مقرر فرمایند وسیله در فرودگاه حاضر باشد که متهم را به بازداشتگاه بدرقه نمایند.
گمان می کرد رهایش خواهند کرد. با خود اندیشید که در منبر امروز خود چه ها که نخواهد گفت. عهد کرد پایش به مسجد و منبر برسد. "پدری از رئیس شهربانی و ساواک دربیاورم که پشیمان شان کنم از هر کاری که کردند." چه می دانست کمیسیون امنیت استان تشکیل شده و باید به حکم اسدالله علم راهی تهران شود. سوار لندرورش کردند و به فرودگاه زاهدان بردند . هواپیما ساعت 17:45 به پرواز درآمد. این نخستین پرواز او با هواپیما بود. افکار زیادی به سویش هجوم آورد. آینده نهضت، آقای خمینی، پدرش که برای معالجه چشم به او احتیاج داشت و آینده خودش.
چه می دانست چیزهایی را که فقط خدا می دانست. نشریه دم دستش را برداشت و ورق زد. اشعاری دید و بر ذائقه اش خوش نشست. «سفینةالغزل» را بیرون کشید. "عادت من این بود که هر جا شعر نیکویی می دیدم در دفترچه ویژه ای که آن را سفینةالغزل نامیده بودم درج می کردم."
دو همراه چپ و راستش با تعجب نگاهش می کردند. ابیات مور د نظر را نوشت و در انتها چنین نگاشت: "کتابت این ابیات در هواپیمایی که مرا از زاهدان به همراهی دو مأمور خوش اخلاق به مقصد نامعلومی می برد انجام گرفت." چهره و رفتار آن دو مأمور آشکارا تغییر کرد. مأموران اداره کل سوم ساواک تهران در فرودگاه مهرآباد منتظرش بودند. اولین بار بود که تهران را آن هم شب هنگام از بالا تماشا می کرد. منظره دل انگیزی بود. "به یکی از آن دو [مأمور ] که بیش از دیگری مشعوف [آسمان] تهران شده بود گفتم : قدر مرا بدان. تو به خاطر من اکنون با هواپیما به تهران آمده ای. اگر شخص دستگیرشده کسی جز من بود، حالا تو را با ماشین به خاش فرستاده بودند؛ آن وقت باید شب را در بیابان می گذراندی. خنده ای... بلند سر داد."
پرونده ای که مأموران ساواک از همراهان آقای خامنه ای تحویل گرفتند فقط هشت برگ بود. عقب خودرو نشست. شیشه های دودی نمی گذاشت خیابان ها و محله ها را به درستی بشناسد. پس از مدتی با صدای ایست، خودرو متوقف شد. فهمید که به یک پادگان نظامی رسیده است. محوطه ای باز و بی دار و بنا بود. لحظه ای گمان کرد نکند سر به نیستش خواهند کرد! یکی از سرنشین ها پیاده شد. کاغذی به سرباز صاحب صدا نشان داد. در باز شد. خودرو وارد پادگان سلطنت آباد گردید.
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را برادر می شود
عقیمان را طفل می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را...
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها ...
چنین کنید تا ببینید چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟
خشش ما را با تدبیر عالم هستی تطبیق می دهد، تدبیری که از طریق آن یاد می گیریم بپذیریم که هر اتفاق به این دلیل در زندگی ما رخ می دهد که باید چیزی از آن یاد بگیریم.
بخشش ذات و گوهر معنویت است، چراکه ما را برای آزادی غایی و نهاییمان از رنج و عذاب ها آماده می سازد. بخشش مستلزم این است که تواناییمان در خودداری از قضاوت رشد یافته و خود را به دست سرنوشت نامعلوم بسپارد.
به هیچ وجه تصادفی نیست که همه مذاهب و ادیان قلبی که بخشنده باشد را ستایش می کنند. پیروان دین برهمایی 10 روزی را که در آن زندگی خود را صرف هریک از 10 ستون دین برهمایی می کنند را با بخشش بر مبنای درک صحیح و علم صحیح شروع می کنند و آن را با طلب بخشش از یکدیگر به پایان می رسانند.
به همین طریق، روح واقعی Holi، فستیوال رنگ هندی ها، در آغوش کشیدن یکدیگر با فراموش کردن و بخشیدن اشتباهات آنهاست. ذات و گوهر حقیقی زندگی عیسی مسیح و آموزشات او، تمرین بخشش است.
همه ما به دنیا آمده ایم که بخشیدن را یاد بگیریم. دکتر ریموند مودی، که 40 سال روی تجربیات نزدیک به مرگ کار می کرده است، در کتاب خود "زندگی پس از زندگی" (Lifeafter Life) می نویسد انسانهایی که پس از مرگ زنده شده اند، ادعا می کنند نوری خیره کننده می بینند، که معمولاً باور بر این است که این نور خداست، که آنها را تشوبق می کند به دو چیز اهمیت دهند: اول علم و بعد عشق. و بهترین آزمایشی که نشان می دهد آیا واقعاً این دو درس را از زندگی آموخته ایم این است که ببینیم تا چه میزان می توانیم دیگران را ببخشیم.
نماز شب یازده رکعت است :
1- هشت رکعت به نیت نماز شب ( چهار نماز دو رکعتی مانند نماز صبح )
2- دو رکعت به نیت نماز شفع ( بهتر است در رکعت اول آن بعد از حمد ، سوره ناس و در رکعت دوم بعد از حمد ، سوره فلق خواند شود)
3- یک رکعت نماز وتر ، طریق نماز و شرح آن به این صورت است که :
1 - بعد از حمد سه بار سوره توحید و یک بار سوره فلق و یک بار سوره ناس را می خوانیم ( می توان یک سوره ی تنها خواند )
2- بعد از خواندن سوره دست ها را برای قنوت به سوی آسمان بالا می بریم و حاجات خود را از خدا می خواهیم.
آن چه در قنوت می گوییم :
الف- هفتاد بار استغفار کنید و بگویید :
اَستَغفرُالله ربی و اَتوبُ اِلَیه . ( از پروردگار خود طلب آمرزش و مغفرت می کنم و به سوی او بازگشت می نمایم )
ب- هفت بار بگویید :
هذا مَقامُ الْعائِذِ بکَ منَ النّار ( این است مقام کسی که از آتش قیامت به تو پناه می برد )
ج- سیصد مرتبه بگویید:
اَلْعَفو ، و سپس بگویید : ربِّ اغْفِرلی و الْحَمنی و تُبْ عَلَیَّ اِنَّکَ انتَ التَّوّابُ الْغَفورُ الرَّحیم .
د- برای چهل مومن دعا کنید و بگویید : اللهمَّ اَغْفِِر لِفُلانِ ؛ پس به جای فلان ، اسم آن مومن را بگویید ، هم برای مومنینی که در دنیا هستند و هم مومنینی که از دنیا رفته اند.
دعا کردن برای مومنین می تواند به دو صورت ذکر شود :
الف- همه مومنین را مد نظر قرار داده و چنین بگویید : اَللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُومِنین وَ الْمُؤمِنات .
ب- یا نام چهل شخص را ببرید.
به عنوان مثال :
اللهم اغفر روح الله الموسوی الخمینی
« برکات نماز شب »
- نماز شب نور است.
- نماز شب پاک کننده گناهان است.
- نماز شب روح را جلا می دهد.
- نماز شب بهای بهشت است.
- نماز شب سیمای انسان را نورانی می کند.
- نماز شب انسان را خوش اخلاق و خوشبو می کند.
- نماز شب سیره معصومین و اولیا خداست.
- نماز شب در تاریکی قبر مونس انسان است.
- نماز شب شیوه شیعیان است.
- نماز شب درمان بیماری های جسم و روح است.
- نماز شب تضمین کننده سلامتی انسان است.
- نماز شب روزی انسان را زیاد می کند.
- نماز شب غم را از انسان بیرون می برد.
- نماز شب سبب طولانی شدن عمر می شود.
- نماز شب شفیع انسان است.
- نماز شب مانع فشار و عذاب قبر است.
- نماز شب دفع کننده سوزش آتش قیامت است.
- نماز شب زینت دنیا و آخرت است.
تعداد رکعات نماز در ابتدا چقدر بود؟
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند، هم چنین از بعضى آیههایى که در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود.
فارس: رئیس مرکز تخصصی نماز با بیان اینکه اصل نماز یومیه قبل از هجرت واجب شده است، گفت: بعد از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، 7 رکعت دیگر به 10 رکعت اضافه شد که به گفته امام رضا(ع) این کار جبران کمبودهایی در اصل نماز بود.
با توجه به روز 12 ربیعالثانی که سالروز اضافه شدن 7 رکعت نماز به نمازهای یومیه از سوی نبی اکرم(ص) است، با حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق کفیل رئیس مرکز تخصصی نماز گفتوگو کردیم، وی با اشاره به اینکه اولین کاری که حضرت آدم(ع) روی زمین انجام داد، نماز بود، افزود: زمانی که حضرت آدم(ع) و حوا(س) در زمین هبوط کردند، «قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِیعاً» غروب آفتاب بود، اولین نمازی که حضرت آدم(ع) خواند، نماز صبح بود.
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند، هم چنین از بعضى آیههایى که در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود.
*امر خداوند به پیامبران برای اقامه نماز
کفیل با بیان اینکه نماز بین همه انبیا و شریعتهای گذشته وجود داشته است، ابراز داشت: به طوری که خداوند خطاب به پیامبران خویش میفرماید: حضرت موسی(ع) «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی»، حضرت عیسی(ع) «وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ»، شعیب پیامبر(ع) «أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ»، زکریای نبی(ع) «وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ»، چنانچه حبیب خداوند، حضرت ابراهیم(ع) از خداوند میخواهد که او را از نمازگزاران قرار دهد «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی».
*نماز خواندن امام علی(ع) با پیامبر در دوران بعثت
وی با تأکید بر اینکه نماز در دوران بعثت و در شهر مکه واجب شده است، به روایتی درباره نماز خواندن امام علی با پیامبر(ص) اشاره کرد و گفت: شیخ مفید در ارشاد با سند خود از یحیى بن عفیف بن قیس کندى نقل کرده است که گفت: قبل از آنکه دعوت نبى اکرم(ص) علنى شود با عباس بن عبدالمطلّب در مکّه نشسته بودم، در این حال جوانى پیش آمد و به خورشید که در حال زوال بود، نگاه کرد، پس از آن رو به کعبه به نماز ایستاد، پس از لحظهاى نوجوانى پیش آمد و در سمت راست او ایستاد و سپس زنى آمد و پشت سر آنها ایستاد، آن جوان به رکوع رفت و آن نوجوان و زن هم به رکوع رفتند و سپس آن جوان از رکوع بلند شد و آن دو نفر هم همین کار را کردند. سپس او سجده کرد و آنها هم با او سجده کردند.
* 18 ماه قبل از هجرت نماز یومیه واجب شد
رئیس مرکز تخصصی نماز با اشاره به اینکه درباره چگونه نماز گزاردن انبیاء پیشین اطلاعات موثقی در دست نیست، خاطرنشان کرد: درباره چگونه نماز خواندن پیامبر(ص) در شهر مکه و قبل از شب معراج مطلبی ذکر نشده است، اما بیشک اصل وجوب نماز در شب معراج در 17 ماه رمضان و 18 ماه قبل از هجرت اتفاق افتاده است.
*پیامبر(ص) برای نخستین بار کجا با شکل کنونی نماز آشنا شد
وی با بیان اینکه طبق روایات به طور قطع قبل از سال نهم بعثت هیچ وجوبی درباره نماز نبوده است، افزود: برخى روایات نیز به صراحت نماز به شکل کنونى را به حادثه معراج مرتبط دانستهاند، امام باقر(ع) در این باره فرمودند: هنگامى که پیامبر(ص) را به معراج بردند و خداى سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتى به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد که در رکعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این وصف من است، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است، پس از این روایت به خوبى بر مىآید که نماز به صورت کنونى، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(ص) واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است.
*نظر امام رضا(ع) راجع به 7 رکعت فرضالنبی
وی با بیان اینکه در دوازدهم ربیعالثانی سال اول هجرت، 7 رکعت از سوی پیامبر(ص) به نمازهای یومیه اضافه شد، ادامه داد: بعد از اینکه پیامبر(ص) به مدینه رفتند، 7 رکعت دیگر به 10 رکعت اضافه کردند که معروف به «فرض النبی» هستند، این اضافه شدن رکعات با اذن الهی و موهبتی برای امت اسلامی بود، به طوری که امام رضا(ع) علت این کار پیامبر(ص) را، جبران نقص و کمبودهایی در اصل نماز بیان کردند.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود نماز اول وقت شاه کلید است!
هم اکنون و بعد از پیروزی ارزشمند انقلاب اسلامی ???? نشانی که بیانگر «الله» و شعار «لا اله الا الله» است به رنگ قرمز در میان پرچم و روی رنگ سفید قرار گرفتهاست، همچنین ?? «اللهاکبر» به رنگ سفید و به نشانه پیروزی انقلاب اسلامی در روز ?? بهمن، در حاشیه پایین رنگ سبز و حاشیه بالای رنگ قرمز قرار گرفتهاست.
معنای رنگهای پرچم
سبز : نشانه خرمی و دوستی
سپید : صلح و دوستی
سرخ : نشان خون از دست رفتگان در راه ایران (شهیدان)
این سه رنگ از دیر باز در نمادهای ایرانی بکار میرفتهاند.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
علامت غفلت سه چیز است:
از بین رفتن شیرینی عبادت،تلخ نشدن معصیت،و فرق نگذاشتن در حلال و حرام.
قرآن در حالی که مطالب متنوع و عمیقی را بیان میکند، دارای آهنگ و زیبایی خاصی نیز میباشد. به عنوان نمونه:
همه آیات سوره الرحمن با حرف «نون» پایان میپذیرد، آیات سوره جن، سوره انسان و سوره اعلی با حرف «الف» و تمام آیات سوره قدر با حرف «ر» و آیات سوره القارعة با حرف «تاء گرد» و تمام آیات سوره الشمس با حرف «ها» و آیات سوره مطَفِّفین با حروف «نون» یا «میم» پایان می پذیرد.
1-غسل حیض 2- غسل استحاضه 3- غسل نفاس
بعد از بیان غسلهای مشترک چهارگانه 1- غسل میت 2- غسل مس میت 3- غسلی که به نذر و عهد و قسم واجب میشود 4- غسل جنابت که مشترک بین زنان و مردان مسلمان است به غسلهای ویژه خانمها میپردازیم. غسلهای خاص زنان به لحاظ خونی است که از اندام تناسلی آنها خارج میشود و براساس نوع خون نوع وضعیت جسمی آنان و به تبع آن حکم وضعی آنها در فقه شیعه متفاوت است بنابراین ابتدا ضروری است خونی که میبینند و وضعیتی که در آن قرار میگیرند را توضیح دهیم و سپس به حکم وضعی و حکم تکلیفی بپردازیم
1-خون حیض و غسل حیض
در لغت، واژه حیض به معنای جمع شدن خون است و حوض را از این جهت حوض مینامند که آب در آن جمع میشود و در اصطلاح خون ماهانهای است که زن از سن بلوغ به بعد در اثر ریزش دیواره رحم از خود میبیند.
طبق آفرینش الهی زنان سالم بالغ به این اثر عینی میرسند که از سن بلوغ نه سال قمری تا سن یائسگی (زنان قریشی سادات 60 سال قمری و زن غیرسادات بعد از 50 سال قمری) در یک زمانبندی معلوم هر ماهه (پریود) خون میبینند.
در حالت دیدن چنین خونی شارع اعتبار حائض (حیض بودن، عادت بودن) برای زن کرده است و چنین وضعیتی بنا به اعتبار و حکم وضعی خدای بزرگ مقرر میشود که زن برای خارج شدن از این حالت باید ایام خون دیدن حیض را سر کند و سپس غسل حیض همانند غسل جنابت انجام دهد.
2-خون زخم
خون زخم عبارتست از خونی که زنان در اثر عمل جراحی یا رشد تومور یا زخمهای ناحیه رحم و مجرای آن میبینند که چنین خونی غسل یا وضو ندارد بلکه همانند خونهای عادی باید آب کشیده شود.
3-خون بکارت
خونی که در اثر پاره شدن پرده بکارت در اثر مباشرت جنسی یا اقدام فیزیکی دیگر، زن از خود میبیند که چنین خونی نیز هیچ غسل یا وضوی خاصی ندارد و همانند خونهای عادی باید آب کشیده و پاک شود.
4-خون نفاس و غسل نفاس
خونی است که همراه با بیرون آمدن اولین جز نوزاد از رحم مادر به دنیای خارج رحم از زن خارج میشود و زنان در این حالت را نُفساء یا نَفساء مینامند.
کمترین مدتی که زنان زائو این خون را میبینند یک لحظه و بیشترین آن ده روز است و زن در پایان خون دیدن بعد از زایمان باید غسل نفاس کند و بنا بر احتیاط برای نماز باید وضو بگیرد و به همان غسل اکتفاء نکند.
5-خون استحاضه و غسل استحاضه
به غیر از خونهای حیض که اقل آن سه روز و اکثر آن ده روز اعتبار میشود و خون زخم که ناشی از بیماری زن در ناحیه رحم و مجاری مربوطه است و خون بکارت که مربوط به پرده بکارت است و خون نفاس که مربوط به اولین خوندیدگی همزمان با زایمان است، خون دیگری که تعریفهای فوق بر آن صادق نیست به نام استحاضه در فقه اعتبار شده است و زن را در موقع دیدن این خون مستحاضه میگویند. خون استحاضه بر سه قسم است: 1- قلیله 2- متوسطه 3- کثیره
برای استحاضه قلیله برای هر نماز یک وضو بگیرد.
برای استحاضه متوسطه باید برای نماز صبح غسل کند تا صبح روز بعد.
برای استحاضه کثیره باید یک غسل برای نماز صبح و یک غسل برای نماز ظهر و عصر و یک غسل برای نماز مغرب و عشا انجام دهد.
بنابراین غسلهای حیض، نفاس، استحاضه از غسلهای اختصاصی زنان است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادواره سرتیپ پاسدار شهید حاج حبیب لک زائی
چهارده توصیه حیات بخش از آیت الله دهکردی
رمضان ماه مسابقه
تبریک
اینگونه نهی از منکر کنید
شهدای هفتم تیر
بازخوانی حادثه 6 تیر 60 (ترور مقام معظم رهبری)
گل صداقت
شناخت امام حسین علیه السلام واجب است.
بار الها درد را درمان توئى
[عناوین آرشیوشده]