مثبت اندیشی همان مثبت درمانی است و این معجزه قرآن است که فرمود: وَ اَمّا بِنعمَه رَبِّکَ فَحَدِّث!
تلقین مثبت مهمترین چیزی است که روانشناسان در درمان انسان از آن کمک میگیرند. شما آنگاه که با شخصی روبرو شوید و به او بگویید که حالش بسیار خوب است، این تلقین ناخودآگاه او را تحت تاثیر قرار میدهد و نوعی لذت و حرارت در وجودش میدواند و در نتیجه قوای جسمی او به بهترین وجهی وظیفه خود را دنبال میکند. همانگونه که تلقین تیرهبختی و توضیح و بسط شوربختیها که همان منفیبافی است میتواند تا حد ایجاد سرطان پیش برود! از کشفیاتی که درباره خوشبین بودن و مثبتاندیشی در علم پزشکی به دست آمده این است که کلسترول (نوعی چربی) ماده ای سمی است و در بدن به وجود میآید و در شریانها رسوب میکند و در نتیجه امراض فراوانی از قبیل انسداد شرایین و نارسایی قلب و ناراحتیهای سینه و سکته قلبی به وجود میآورد که علت آن اغلب کارهای مداوم فکری و کوششهای مریض گونه و تکرار تصور منظره های مصیبتهایی است که برای انسان پیش آمده است.
پزشکان، بیمارانی را که به کلسترول بالا مبتلا هستند توصیه می کنند که بکوشند تا در خود شادی و سرور بیافرینند و جالب اینکه گفته اند بهترین راه پیشگیری از ابتلا به آن، خوشبینی و خوشرویی و یادآوری نعمتهای موجود و حالات مطلوب است. کسی که تصمیم گرفت آیه فوق را شیوه خود بگیرد، دیگر از کمبودها شکوه نمی کند و اگر عضوی بیمار شد بر سلامت باقی اعضا شاکر می شود. هرگاه نیمی از لیوان آرزوهایش پر باشد بر آن سپاسگزار خواهد بود و مانند بدبینها، بر نیمه خالی آن زانوی غم در بغل نخواهد گرفت و اشک حسرت از دیده نخواهد ریخت و انگشت حسرت به دندان نخواهد گزید؛ البته انسان مثبت اندیش از یاد نعمتها غرور و خودبرتری را منظور نمی دارد که آن نیز خود مرض دیگری است، بلکه او در هر حالتی باشد شاکر است و به نزد مردم شکوه کاستی ها نمی برد و آثار نعمت و رفاه را در خود و خانواده اش ظاهر می سازد و با انفاق به دیگران، به ویژه محرومان، شادی خود را به آنها نیز منتقل می کند و چند برابر آن شادی به خود او برمی گردد.
دکتر والترمور می گوید: روزی دانشمندی در سخنرانی خود دستور داد روی تخته سیاهی کاغذ سفید بزرگی نصب شود و سپس خود وی نقطه کوچکی در وسط آن ترسیم کرد. آنگاه رو به حاضران سوال کرد شما روی تخته سیاه چه میبینید؟ اکثر آنها پاسخ دادند ما نقطه سیاهی میبینیم. آن دانشمند گفت: چطور شد که شما کاغذ سپید بزرگی را که یک سوم تخته سیاه را فرا گرفته نادیده گرفتید و فقط نقطه سیاه کوچک نظر شما را جلب کرد؟ وی افزود این راه دعوت به سلامت و سعادت و خوشی است. سپیدیها را باید دید و سیاهیها را ندید. این عمق کلام قرآن است که فرمود: وَ اَمّا بنعمه ربک فحدث.
جالب اینکه دکتر سرهنینگ اوجیلفی جراح انگلیسی میگوید: احساس سعادت و مثبت اندیشی ممکن است امراض را بدون درمان شفا بخشد. این طبیب 44 سال مداوم به کار معالجه سرطان مشغول بوده که نتیجه تجارب خود را چنین بیان می کند: شخص مثبت اندیش دچار سرطان نمی شود. او می گوید: در مغز انسان مرکز معینی وجود دارد که رشد سلول های بدن را با ترشح نوعی هورمون در خون، به طور دقیق کنترل می کند و از این مرکز فرماندهی به سایر سلول های بدن رهنمودهای لازم داده می شود و ثابت شده که این رهنمودها تا هنگامی به آگاهی و دقت انجام می گیرد که ذهن از آرامش کامل برخوردار باشد، ولی اگر ذهن فرسوده و خسته باشد دستورهای این مرکز به سلولهای جسم، مضطربانه و ناهماهنگ ابلاغ می شود و در نتیجه انقسام و تکاثر غیرطبیعی سلولها را موجب می گردد و زمینه پیدایش سرطان مساعد می شود. قابل توجه اینکه این سوره مبارکه همه اش درباره همین مثبت اندیشی ها و برشماری نعمت هایی است که به انسان رسیده است. آنجا که فرمود: ای محمد! خدا تو را دوست دارد؛ آینده تو بهتر از حال است؛ خدا آن قدر به تو نعمت خواهد داد که خشنود شوی؛ به یادآور که یتیمی بودی پناهت داد، نمیدانستی و تو را آگاه نمود، و نیازمند بودی تو را غنی کرد، پس تو نیز این نعمتها و شادیها را به دیگران منتقل کن و از این راه وجود نعمت هایت را حدیث کن.
ماهنامه دلتای مثبت
وضوى جَبیره
چیزی که با آن زخم و شکسته را می بندند و دارویی که روی زخم و مانند آن می گذارند جبیره نامیده می شود. اگر جبیره در یکی از اعضای وضو وجود داشته باشد مانع رسیدن آب به آن عضو می شود پس برای وضو باید به احکام وضوی جبیره عمل کرد.
1- اگر در یکى از اعضا وضو، زخم، دُمَل و یا شکستگى باشد، چنانچه روى آن باز است و آب براى آن ضرر ندارد، باید به طور معمول وضو گرفت.
2- اگر زخم یا دمل و یا شکستگى، در صورت و دستهاست و روى آن باز است و آب ریختن روى آن ضرر دارد، چنانچه کشیدن دست تَر بر آن، ضرر ندارد، بنابر احتیاط واجب دست تَر، بر آن بکشد.
اگر این مقدار نیز ضرر دارد، یا زخم نجس است و نمى شود آن را آب کشید، باید اطراف زخم را، از بالا به پایین بشوید و بنابر احتیاط مستحب، پارچه پاکى روى زخم بگذارد و دست تَر روى آن بکشد و اگر گذاشتن پارچه ممکن نیست، باید اطراف زخم را بشوید و در هر صورت تیمّم لازم نیست.
3- اگر زخم یا دمل یا شکستگى در جلوى سر یا روى پاهاست و روى آن باز است، چنانچه نتواند آنرا مسح کند، باید پارچه پاکى روى آن بگذارد و روى پارچه را با تَرى آب وضو که در دست مانده مسح کند، و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، باید به جای وضو تیمم نماید و بهتر است یک وضوی بدون مسح هم بگیرد.
4-اگر روى دمل، زخم یا شکستگى بسته باشد چنانچه باز کردن آن ممکن است و آب هم براى آن ضرر ندارد، باید باز کند و وضو بگیرد چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، چه جلوى سر و روى پاها.
5-اگر نمى شود روى زخم را باز کرد ولى خود زخم یا چیزى که روى آن گذاشته شده پاک است و رسانیدن آب به زخم هم ضرر ندارد، باید آب را به زخم برساند.
- اگر زخم یا چیزى که روى آن گذاشته شده نجس است، چنانچه آب کشیدن آن و رساندن آب بروى زخم ممکن باشد، باید آن را آب بکشد و موقع وضو آب را به زخم برساند.
- در صورتى که آب براى زخم ضرر دارد، یا آنکه رساندن آب به روى زخم ممکن نیست، یا زخم نجس است و نمى شود آنرا آب کشید، باید اطراف زخم را بشوید و اگر جبیره پاک است، روى آنرا مسح کند.
- اگر جبیره هم نجس است، یا نمى شود روى آن دست تر کشید، مثلاً دارویی است که به دست مى چسبد، پارچه پاکى را به طورى که جزء جبیره حساب شود، روى آن بگذارد و دست تر روى آن بکشد. اگر این هم ممکن نیست، احتیاط واجب آن است که وضو بگیرد و تیمم هم بنماید.
6-اگر در جاى وضو یا غسل چیزى چسبیده است که برداشتن آن ممکن نیست، یا به قدرى مشقت دارد که نمى شود تحمل کرد، باید به دستور جبیره عمل کند، و بنابر احتیاط واجب تیمم هم بنماید. توضیح المسائل مراجع(فتاوای 12 مرجع)، ج1، ص201
چشمانداز سال 92 توأم با حضور جهادی ملت در عرصههای سیاسی و اقتصادی است
رهبر معظم انقلاب با نامگذاری سال 92 به عنوان سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، چشمانداز سال جدید را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران توصیف کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در پیام آغاز سال 1392، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته به ویژه در مواجهه اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشمانداز سال 92 را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی دانستند و تاکید کردند: با این نگاه، سال 92 را "سال حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی" نامگذاری می کنیم.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبیبتک سیّدة نساء العالمین فاطمة بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.
تبریک عرض میکنم به همهی هممیهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همهی ایرانیان در هر نقطهای از جهان که هستند، و به همهی ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانوادههای شهدا، جانبازان و خانوادههایشان، و همهی کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همهی مسلمانان عالم، مایهی شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هممیهنان عزیزمان عرض میکنم توجه داشته باشند که ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تکریم و احترام این ایام برای همهی ما لازم است.
ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یک پایان و یک آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمدهی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده کنیم و برنامهریزی کنیم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی که طی کردهایم هم برای ما مفید است، برای اینکه ببینیم چه کردهایم، چگونه حرکت کردهایم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.
سال 91 مثل همهی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقبماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با کش و قوسها همراه است، با فراز و نشیبها همراه است؛ مهم این است که از نشیبها خارج شویم ، خودمان را به اوجها برسانیم .
آنچه که در طول سال 91 از جنبهی مواجههی ما با جهان استکبار آشکار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصهی اقتصاد و عرصهی سیاست بود. در عرصهی اقتصاد، گفتند و تصریح کردند که میخواهند ملت ایران را بهوسیلهی تحریم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج کنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم؛ که تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم انشاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم کرد.
در زمینهی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ایجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهیها و سهلانگاریها انجام گرفت که به نقشههای دشمن کمک کرد؛ لیکن در مجموع، حرکت مجموعهی نظام و مجموعهی مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و انشاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.
در عرصهی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینهی انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بینالمللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونههائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.
در زمینهی مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال 91 ــ آنچه را که لازمهی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکمتر در صحنه حاضر شدند. یک نمونهی دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحهی تحریمها بود، که نمونه و مستورهای از وضعیت و روحیهی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینهها برای حرکتِ رو به جلو و انشاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، و هم در همهی زمینههای حیاتیِ دیگر.
سال 92 برابر چشمانداز امیدوارانهای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آیندهی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان انشاءالله بهتر و امیدبخشتر خواهد شد.
البته آنچه را که ما در سال 92 در پیشِ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصهی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصهی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، یک مسئلهی بلندمدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمهی دوم سال 91 سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این کار ریلگذاری شد ــ که بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامهریزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتکار پیش بروند.
در زمینهی امور سیاسی، کار بزرگ سال 92، انتخابات ریاست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامهریزی میکند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آیندهی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید.
با این نگاه، سال 92 را به عنوان «سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» نامگذاری میکنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسهی اقتصادی و حماسهی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.
به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سر قبر شخصی نوشته شده بود : کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که دنیا خیلی بزرگ است من باید کشورم را تغییر بدم بعد ها کشورم را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم . در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اینک من در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم
خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
یاد بگیریم ببخشیم
مطمئن باشید که می توانید ببخشید. نباید در مقابل اتفاقاتی که در زندگیمان می افتد مقاومت کنیم. اطمینان کنید، تسلیم شوید و اجازه بدهید که برایتان پیش بیاید. امیالتان را به اهداف تبدیل کنید. برای همه آنچه که دارید و همه اتفاقاتی که برایتان می افتد شکرگذار و قدردان باشید چون هر تجربه شما را داناتر و قوی تر خواهد کرد.
دست از مقصر کردن دیگران بردارید. وقتی باورتان این باشد که دنیا باید بر وفق مراد شما بچرخد، همه چیز برایتان سخت می شود. "او درست به من خبر نداد"، "او به من کلک زد"، "دکتره بی دقت بود" "او به من خیانت کرد" –به نطر می رسد اینها کاملاً صادقانه باشند. اما درواقعیت، فقط عدم اعتماد ما را در کامل کردن این جهان و دامن زدن به این باور باطل که نه اصول بلکه شانس، فرصت طلبی و بیقانونی در این جهان حکمرانی می کند و همه مردم می توانند مطمئن باشند که تاوقتی به خوبی حیله بازی و نیرنگ کنند می توانند راهشان را پیش ببرند.
مسئولیت پذیر باشید. عصبانیت را دور بریزید. آنها را حس کنید و بعد از خودتان بیرون کنید. آنچه که هست را همانطور بپذیرید و آنرا با طوری که فکر می کنید باید باشد مقایسه نکنید.
شروع به دادن کنید. یادتان باشد هروقت و هرچیزی که به دیگران بدهیم، آن را به خودمان داده ایم. دادن بخشش را آسانتر می کند. وقتی تصمیم بگیریم بخشش کنیم، تمرکز ما به سمت دادن معطوف می شود تا توقع داشتن. هرچه بیشتر به چیزهایی فکر کنید که باید متعلق به شما می بود اما به خاطر سوء نیت دیگران از شما گرفته شده است، بیشتر این جور اتفاقات را به سمت زندگیتان می کشانید.
تظاهر نکنید. ما گاهی اوقات تصور می کنیم بخشش کرده ایم بدون اینکه بدانیم خشم و تنفر هنوز در ناخودآگاه وجود ماست. درواقع، بخشش واقعی یعنی هیچوقت نیاز به بخشیدن را احساس نکنید.
واکنش های خود را بشناسید. بیشتر اوقات ما روی محرک هایمان تمرکز می کنیم نه واکنش هایمان. اگر به جای محرک ها روی واکنشمان متمرکز باشیم به جایی می رسیم که واکنش ها و عادت هایمان را تحت کنترل خود درمی آوریم و درنتیجه می توانیم آنها را حل کنیم.
اعمال دیگران را بپذیرید. این چهار فضیلت را باید همیشه به ذهن داشته باشید: یک احترام، دلسوزی و توجه به آنها که در انجام مسئولیتی که نسبت به ما داشته اند شکست خورده اند، دوم دوستی، بدون تمایل به تملق و سوء استفاده، سوم همدلی، و نه دلسوزی نسبت به فقیران و چهارم شادی نه حسادت نسبت به انسانهای والا از لحاظ معنوی.
دشمنانتان را دوست بدارید. تدریجاً این کار را همیشه و در مقابل همه به کار گیرید.
خود را ببخشید. از دست خودتان عصبانی هستید چون اعمالتان به شکست ختم شده است—یعنی نتیجه ای که به دست آورده اید برخلاف انتظاراتتان بوده است. در غیاب این انتظارات دلیلی برای عصبانی شدن از خودتان ندارید. پس خود را بپذیرید و به خودتان اجازه دهید اشتباه کند تا بتوانید از آنها درس بگیرید.
زندگی زندانی پرعذاب است تا زمانیکه یاد بگیرید ببخشید. وقتی انسانهای والایی مثل بودا به عذاب های ما اشاره می کنند، فقط می خواهند به ما یادآور شوند که طبیعت ما سعادت جاودانی است پس باید خودمان از این زندانهای خودساخته رها کنیم. برای آنها که یاد می گیرند همه را دوست داشته باشند و ببخشند، زندگی دوباره روی ریل های خود برمی گردد و آنها را به سفری لذت بخش از عشق و خوشبختی رهسپار می کند.
با گذشت شما همه کس هستید. اگر بخواهیم دیگران را جدا از خودمان بدانیم درک اشتباهی داشته ایم. اولین باری که در کودکی درمورد نیایش عیسی با خداوند درمورد بخشیدن کسانی که او را به صلیب کشیدند خواندم، تقریباً داشت گریه ام می گرفت. اما فهمیدم که ما هم می توانیم مثل او زندگی کنیم. امروز من می دانم هرکس که تصور کند آدمها بقیه قسمت های بدن او هستند قادر نخواهد بود به طریقی جز طریق عیسی عمل کند.
بخشیدن دیگران تنها واکنش معقولی است که دربرابر کسانیکه با اهانت و توهین با شما برخورد می کنند، باید داشته باشید. درک این آسان است که جدایی فقط یک خیال باطل است. باید این حقیقت را از ته دل باور داشته باشیم تا بتوانیم با آن زندگی کنیم.
با گذشت شما عشق می دهید. هربار که به رفتار غیرمنطقی دیگران واکنش می دهیم، اجازه می دهیم تنفرمان جای ارزش هایمان را بگیرد. این باعث می شود رفتاری که دوست نداریم را تقویت کنیم و احتمال دریافت رفتاری بهتر را از طرف آنها در آینده از خودمان می گیریم.
بزرگی گفته است، فهمیدن و درک اهمیت بخشش از لحاط عقلانی یک چیز است و پیاده کردن آن در جسممان یک چیز دیگر. وقتی کینه می گیرید، نه تنها به فرد مقابل اجازه می دهید به شما آسیب برساند، بلکه به او اجازه می دهید هربار که فکر رفتار او به مخیله تان خطور کرد، کنترل زندگی شما را در دست داشته باشد.
وقتی دیگران را می پذیرید، دیگر آن صدمه و آسیبی که با قضاوت کردن آنها به شما وارد می شود را تجربه نخواهید کرد. 10 سال پیش زنی به نام چایتالی (البته نام واقعی او این نیست) متوجه می شود که شوهرش با زنی رابطه دارد. گرچه آن مرد بعدها متوجه اشتباهش می شود و به آن رابطه خاتمه می دهد اما برای چایتالی خیلی سخت بود که او را ببخشد. رابطه او به همسرش همینطور بد و بدتر می شد تاجاییکه یک روز چایتالی از سر ناچاری تصمیم می گیرد به همسرش یک شانس دیگر بدهد. در نیمه های این تمرین گذشت، او شروع به گریه می کند. با کمک شوهرش و معلم وی، چایتالی متوجه بیهودگی نگه داشتن نفرت و کینه همسرش در دل خود می شود. الان آنها زندگی بسیار شاد و خوشبختی دارند و از آزادی رهایی از نفرت ها، کینه ها و عصبانیت ها لذت می برند.
با گذشت سلامتیتان را ارتقاء می دهید. در بازی جنگ فقط شکست خورده ها هستند. یک ضرب المثل چینی می گوید، کسی که کینه توزی می کند باید دو قبر بکند. اگر خلاف آن را انجام دهد عمری طولانی و زندگی سالم خواهد داشت.
با گذشت شما حقیقت الهی را درک خواهید کرد. تجربیات بد به این دلیل در زندگی ما اتفاق می افتند که باید از آنها درس بگیریم. اینکه یاد بگیریم هر اتفاقی که در زندگیمان می افتد را نتیجه عمل خودمان بدنیم و کس دیگری را برای آن مقصر نشماریم یکی از این درس هاست.
گاهی اوقات از کسانیکه فکر می کردم حق نشناس و غیرمنصف هستند بدم می آمد. اما بعدها، فهمیدم آنها مثل آدم بدهای داستان بودند که به قیمت اینکه دیگران از آنها بدشان بیاید، به ما کمک می کنند درس های خوبی از داستان بگیریم.
وقتی می بخشید....
بااینکار فقط به خودتان نه به هیچ کس دیگر نیکی می کنید. اینکه نتوانید کار بدی که آن فرد علیه شما انجام داده را هضم کنید، دیگر مشکل شماست نه او. به شما آسیب می رساند نه او.
شواهد بسیاری نشان می دهد نبخشیدن دیگران می تواند منجر به سنگ صفرا شود. اگر این مشکل به همسرتان هم سرایت کند، این سنگ در کلیه ها ایجاد می شود. این احساسات و عصبانیت ممکن است مشکلات کمر برایتان ایجاد کنید، البته برحسب اینکه فقدانی که حس می کنید درمورد مسائل مالی باشد یا احساسی.
اگر در قضاوتتان استاندارد غیرمعقول و بالایی دارید که بخشیدن را برایتان دشوار می کند، طبیعت خرده گیر و سرزنش کن شما ممکن است مشکلات پیچیده ای برای کبد یا سایر اندام های گوارشیتان ایجاد کند.
چرا نمی توانیم ببخشیم؟
مدام در فکر انتقام هستیم. همیشه در فکرمان نفرت و انتقام است چون دیگران را به خاطر اتفاقات بدی که برایمان رخ داده مقصر می دانیم. این خیال باطل به نظر تسلی بخش است. با چنین تصوراتی دیگر لازم نیست خودمان مسئولیتی بر گردن بگیریم و راحت می توانیم درمورد دیگران قضاوت کنیم بدون اینکه درمورد خودمان قضاوتی شود. این تصورات باعث می شود در معرض همدردی، دلسوزی و پذیرش دیگران قرار گیریم.
ما نمی بخشیم چون می ترسیم با بخشش ما فرد مقابل رفتار ناخواسته و غیرمنطقی خود را ادامه دهد. این یک ترس بی پایه و اساس است. احتمال های دیگر هم وجود دارد که آن فرد تحت تاثیر بخشش ما، به حماقت کار خود پی ببرد و رفتار خود را تغییر دهد. از طرف دیگر، تنفر شما ممکن است زشتی رفتارش را در نظرش توجیه کند. بنابراین، اگر واقعاً می خواهید که تغییر کند، باید بخشیدن را تمرین کنید.
ما انتظار داریم دیگران همانطور که ما می خواهیم رفتار کنند. این خیلی نامعقول است اما بدون هیچ مقاومتی اتفاق می افتد، مشروط براینکه ما آن توقع را رها کنیم و اجازه بدهیم مردم طوری رفتار کنند که یاد گرفته اند و اتفاقات طوری اتفاق بیفتند که باید بیفتد. ما باید از دنیا برای پیشامدهایی که برایمان اتفاق می افتد قدردان و شکرگذار باشیم.
ما کینه توزی می کنیم. قبول نمی کنیم که هر اتفاقی که برایمان می افتد درنتیجه همان چیزی است که خودمان دانه اش را کاشته ایم یعنی همان برخوردی که در مقابل رفتار دیگران یا واکنشی که در برابر محرک های اطراف نشان می دهیم. هیچکس مسئول تجربه های ناخوشایند ما نیست.
ترس از اینکه دیگران ما را ضعیف، احمق و ترسو قلمداد کنند. ما فکر می کنیم بخشش بهانه ای برای فرار، سستی و تنبلی یا بزدلی است و فقط آنها که قدرت جنگیدن ندارند می بخشند. اما بین ترسیدن و بخشیدن قاصله خیلی زیاد است. بله، افرادی هستند که ترس هایشان را به شکل بخشش نشان می دهند اما تصمیم شما برای بخشیدن شما را به یک فرد ترسو و بزدل تبدیل نمی کند. علاوه بر این، چرا نباید قبول کنیم که نمی توانیم بجنگیم؟ هیچ فضیلتی در جنگیدن نیست. من نمی دانم چرا همه ما عادت داریم از کسانیکه می جنگند اسطوره و قهرمان می سازیم. زمانی می توانیم بگوییم که عمل خوبی برای این جهان انجام داده ایم که به جای جنگیدن آن سعی کنیم آنرا زندگی کنیم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادواره سرتیپ پاسدار شهید حاج حبیب لک زائی
چهارده توصیه حیات بخش از آیت الله دهکردی
رمضان ماه مسابقه
تبریک
اینگونه نهی از منکر کنید
شهدای هفتم تیر
بازخوانی حادثه 6 تیر 60 (ترور مقام معظم رهبری)
گل صداقت
شناخت امام حسین علیه السلام واجب است.
بار الها درد را درمان توئى
[عناوین آرشیوشده]