سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسى از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه مى‏برم چه هیچ کس نیست جز که در فتنه‏اى است ، لیکن آن که پناه خواهد از فتنه‏هاى گمراه کننده پناهد که خداى سبحان فرماید : « بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است » ، و معنى آن این است که خدا آنان را به مالها و فرزندان مى‏آزماید تا ناخشنود از روزى وى ، و خشنود از آنرا آشکار نماید ، و هر چند خدا داناتر از آنهاست بدانها ، لیکن براى آنکه کارهایى که مستحق ثواب است از آنچه مستحق عقاب است پدید آید ، چه بعضى پسران را دوست دارند و دختران را ناپسند مى‏شمارند ، و بعضى افزایش مال را پسندند و از کاهش آن ناخرسندند . [ و این از تفسیرهاى شگفت است که از او شنیده شده . ] [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 90 آبان 25 , ساعت 7:0 عصر

مـقـصود از تقلید چیست ؟ مگر نه این است که تقلید از دیگران مذمت شده است ؟ و بافرض اینکه تـقلید کار درستى باشد , چرا باید از مجتهد اعلم تقلید کرد ؟ و اساساچرا مجتهدین با هم اختلاف نظر دارند ؟ و آیا اگر آنان در فتواهایى که مى دهند باهم مشورت کنند اختلاف نظرها بطور کلى بـرطـرف نمى شود ؟ مگر خداى ناکرده هوى و هوس و اغراض شخصى در کار است که باهم توافق نمى کنند . پـاسخ این پرسشها را در زیر مى خوانید:

1- تقلید جاهل از جاهل , ناگفته پیداست که این قسم از تقلید , علاوه بر اینکه انسانرا در زندگى سعادتمند نمى کند او را به سقوط و بدبختى نیز مى کشاند . 2 - تـقـلید عالم از جاهل , روشن است که این قسم از تقلید نیز درست نیست بلکه لازم است عالم در هر رشته , طبق علم و دانش خود قدم بردارد , البته تصدیق مى کنیدکه زشت ترین انواع تقلید غـلـط ایـن اسـت که مثلا شخصى که در امور ساختمانى تخصص دارد براى ساختن ساختمان , از معلومات خود استفاده نکند و کور کورانه از دیگران که در این رشته تخصصى ندارند پیروى کند . 3 - تـقلید جاهل از عالم , و به عبارت دیگر رجوع غیر متخصص به متخصص مى باشد ,این قسم از تـقـلـیـد کاریست منطقى و صحیح , و فطرت و عقل انسان هم آنرا ایجاب مى کند , و اصولا بر اثر همین منطق و فطرت است که ما در ساختن خانه سراغ معمار وبنا مى رویم , و براى دوختن لباس به خیاط مراجعه مى کنیم . و هـنـگام بیمارى دنبال طبیب مى رویم , و به طور خلاصه عقل و فطرت , ما را در هر رشته یى به کارشناس ومتخصص آن رشته ارجاع مى دهد . براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید :اگر خداى ناکرده بیمارى داشته باشید , براى معالجه او دو راه در پـیش دارید ,یکى اینکه به هر کس برخورد مى کنید از او بخواهید درباره بیمارى شما نـظـریـه بـدهـدو داروهـایى را معرفى نماید , دیگر اینکه به طبیب مخصوص مراجعه و از نظریه اوپـیـروى کنید , آیا شما کدامیک از این دو راه را انتخاب مى کنید ؟ بدون شک راه دوم را انتخاب خـواهـید کرد , و به نظریه هایى که افراد غیر متخصص مى دهند مخصوصا درصورتیکه حال بیمار شما سخت باشد هیچ توجهى نمى کنید . بـنابراین باید گفت تقلید صحیح و رجوع غیر متخصص به متخصص یک نحو راهنمایابى است , و بـدین ترتیب انسان از اطلاعات علمى و کاوشهاى اصیل متخصص یک فن استفاده مى کند , و این قـسـم از تقلید علاوه براینکه مذموم نیست یکى از ضرورى ترین مسائل زندگى به شمار مى رود , زیـرا یـک انـسان چون نمى تواند در تمام قسمتها و رشته هااطلاعات کافى بدست آورد , و مستقلا صـاحـب نـظـر بـاشـد , مـجـبـور است در امور زندگى خوددر رشته هایى که تخصص ندارد به کارشناسان و متخصصین آن مراجعه و از افکار آنهااستفاده کند . مسئله تقلید از مجتهدین هم از همین باب است , زیرا تشخیص و استنباط احکام دین از روى قرآن و روایـات خـود یـک رشته تخصصى است , و چون متخصصین این رشته مجتهدین هستند , لازم است تمام افرادیکه خودشان مجتهد نیستند براى تشخیص وظایف دینى خودبه آنها مراجعه کنند . بنابراین تقلید صحیح و راهنمایابى , و به عبارت دیگر مراجعه غیر متخصص به متخصص را نباید با تـقـلـید کورکورانه و غلط اشتباه کرد , و نیز باید دانست که تمام آیات وروایاتیکه در مذمت تقلید وارد شـده اسـت , هـمه مربوط به تقلید کورکورانه ( یعنى قسم اول و دوم که در بالا ذکر شد ) , و تـقـلـیـد در اصـول عقاید مى باشد , نه تقلیدیکه اساس آن بر پیروى غیر متخصص در یک رشته از متخصص در آن رشته باشد . بـا در نـظـر گرفتن این مطالب روشن مى شود که چرا باید همه مردم در احکام دین ( یعنى فروع دین , زیرا اصول دین تقلیدى نیست و باید تمام افراد اصول دین خودرا با دلیل و برهان بدانند ) به مـجـتـهـدین و مراجع تقلید مراجعه کنند , هرچند درعلوم دیگر متخصص باشند , زیرا یک فقیه مـجتهد در رشته خودش متخصص است , و تمام علومیکه پایه اجتهاد و فقاهت است یعنى صرف , نحو , لغت , کلام , منطق , تفسیر ,رجال , درایه و حدیث را دارا است , و در قسمت استنباط احکام جزئى از قواعدکلیه , و باصطلاح رد فرع بر اصل , و استفاده احکام از قرآن و روایات تخصص دارد , و به همین دلیل مجتهد و فقیه , در رشته هاییکه تخصص ندارد مثل مهندسى وپزشکى , در مواقع احتیاج به متخصص آن مراجعه مى کند . تـقـلـیـد از اعـلـم بـدیـهـى است که هرگاه در میان اهل فنى اختلاف نظر باشد , باید به آنکه از هـمـه اسـتـادتـر و ماهرتر است مراجعه شود , مثلا شخصى بیمار است , و پزشکان معالج درباره او نـظریه هاى مختلفى ابراز مى کنند , یکى مى گوید باید عمل جراحى انجام شود , دیگرى مى گوید جـراحـى بـراى ایـن بـیمار خطرناکتر است و باید با دارو معالجه شود , طبیب سوم نظریه دیگرى مى دهد مسلما در چنین موارد انسان از نظریه طبیبى پیروى مى کند که اطلاعات طبى او وسیعتر , و سـوابـق تـجـربیاتش بیشتر , و مهارتش درفن خود زیادتر , و خلاصه نسبت به دیگران ( اعلم ) بـوده بـاشد , این یک روش خردمندانه است که در تمام موارد اختلاف نظر اهل یک فن , در میان عموم ملل رایج است . بـنـابـرایـن در هـر مـسـالـه ایـکه فقها و مجتهدین باهم اختلاف نظر داشته باشند , لازم است به مجتهدی که از دیگران اعلم و استادتر است مراجعه شود .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ