سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبّت دنیا خرد را تباه می کند و دل را از شنیدن حکمت باز می دارد و کیفری دردناک می آورد . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 90 آبان 10 , ساعت 6:0 صبح

هنگامی که سوره ی «الرحمن» نازل شد، پیامبر (ص) خطاب به یارانش فرمودند: « چه کسی از شما می تواند این سوره را بر رؤسای قریش بخواند؟»
حاضران سکوت کردند، زیرا ازآزار سران قریش بیمناک بودند.
عبدالله بن مسعود برخاست و گفت: ای رسول خدا من این کار را انجام می دهم. ابن مسعود جثه ای کوچک داشت و از نظر جسمانی ضعیف بود. زمانی که به نزد سران قریش رفت، آنها دور کعبه جمع شده بودند، ابن مسعود سوره «الرحمن» را برای آنان قرائت کرد.
ابوجهل برخاست و چنان سیلی محکمی به او زد که گوش او پاره شد و خون جاری گشت. ابن مسعود گریان و نالان به خدمت پیامبر (ص) بازگشت، وقتی پیامبر (ص) او را در آن حالت دید ناراحت شدند و سر به زیر انداختند و در غم و اندوهی عمیق فرورفتند.
ناگهان جبرئیل در حالی که خندان و مسرور بود نازل شد. پیامبر (ص) فرمودند: ای جبرئیل چرا شادمانی در حالی که ابن مسعود گریان است؟ عرض کرد: به زودی دلیل آن را خواهی دانست.
مدتی از این ماجرا گذشت مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند، ابن مسعود در میان کشته های مشرکان می گشت که ناگهان چشمش بر ابوجهل افتاد، در حالی که نفسهای آخرین خود را می کشید. ابن مسعود روی سینه او قرار گرفت، ابوجهل چشمانش را باز کرد گفت: ای چوپان ناچیز! بر جایگاه بلندی قرار گرفته ای؟ ابن مسعود گفت: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه؛ اسلام برتری می گیرد و چیزی بر اسلام برتری نمی گیرد.» (1) ابوجهل گفت: به دوست خود «محمد» بگو: در زندگی از نظر من هیچ کس، از او مبغوض تر نبود، حتی در حال مرگم!
وقتی این سخن به گوش پیامبر (ص) رسید، فرمودند: فرعون زمان من، از فرعون زمان موسی بدتر بود، زیرا فرعون زمان موسی در آخرین لحظات عمر خود گفت: من ایمان آوردم، ولی این فرعون طغیانش بیشتر شد. سپس ابوجهل به ابن مسعود گفت: سر مرا با این شمشیر قطع کن که برنده تر است؛ و ابن مسعود سر او را از بدنش جدا کرد و به نزد پیامبر (ص) برد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ