سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل، دفتر اندیشه است . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 90 دی 12 , ساعت 7:51 صبح

«و ما خلقت الجن و الانس الاّ لیعبدون.»

جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت.

خداوند این معبود بی همتا که به بندگان عشق می ورزد، بسیار آنان را به سوی خویش می خواند و دوری وی را تاب نمی آورد، پس چگونه است که بندگان از این خالق بنده نواز غفلت می ورزد و به کار دنیا مشغول می شوند.

ندای جبرئیل تا همیشه تاریخ طنین انداز است که بندگان را فرمود: «هر چه در آسمان و زمین است همه به تسبیح و ستایش خدای که مقتدر و حکیم است مشغولند.»(3)

پس تو هم به جمع تسبیح گویان شتاب و «از شبانگاه به تسبیح وی پرداز و هنگام فرو رفتن ستارگان هم تسبیح خدا گو.»(4)

تا خورشید از پیشانیت طلوع نماید و آفتاب گستر عالم باشد، آنگاه می فرماید، البته به عبادت خویش غرّه مشو که «هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست همه به ستایش و تنزیه او مشغولند و موجودی نیست جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست، لیکن شما تسبیح آنها را فهم نتوانید کرد، همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است.»(5) نخستین گام در دیدار معبود با مخلوق از سوی اوست و نخستین پیام را نیز خود فرو می فرستد که «ای ایمان آورندگان، خدای را بسیار ذکر و تسبیح گویید.»(6)

و انعکاس این دعوت را که همانا اجابت دعای بنده است خود ضمانت می کند و چه ضمانتی بالاتر از آنکه خود ضامن خلق شود و مشتاقانه صلا دهد که: «و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الدّاع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی لعلهم یرشدون

چون بندگان از دوری و نزدیکی من، از تو پرسند، آگاه باشند که من به آنها نزدیک خواهم بود، هر که مرا خواند دعایش را اجابت کنم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند، باشد تا به سعادت راه یابند.»(7)

قرآن و احکام و روایات در بیان مقدمات، مؤخرات و شرایط نماز و نمازگزار هیچ نکته ای را فرو نگذاشته است و هم اعمال صوری و هم مراقبات باطنی به دقت بیان گردیده است.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم که خود اسوه حسنه ای است برای انسانها در تمامی اعمال و گفتار، در حدیثی خصائص نماز را چنین بیان می فرمایند: «نماز بنده در محشر، تاجی است بر سرش و نوری در صورتش و لباسی بر تنش، پرده ای است میان او و آتش، حجتی است بین او و آتش، سبب نجات از دوزخ و عبور از پل صراط است، کلید بهشت و مهر حورالعین و بهای بهشت است. نماز است که بندگان را به بالاترین درجات می رساند.»(8)

شایسته نیست که بنده تاج از سر برگیرد و عریان بر عصای نابینایی تکیه زند، یا کلید بهشت را در کوچه پس کوچه های هوس رها سازد و در مرداب دوزخ دست و پا زند.

حکایت گناهکار که در سیاهچال معصیت گرفتار آمده، داستان اسیری است که در دهلیزهای تاریک و ظلمانی و ناهموار به بند کشیده شده است و تنها رشته ای باریک، منشأ اتصال او به درگاه آن دهلیز و وسیله نجات اوست. اگر رشته را رها سازد هلاکش حتمی است امّا اگر بدان تمسّک جوید با سختی بسیار امید نجاتش هست.

نماز برای انسان گناهکار حکم همان رشته را داراست که در هیچ شرایطی نباید از آن گسست و به تاریکی مطلق پیوست، در احکام آمده است که اگر کسی به قصد گناه مسافرت کند، باید نماز را تمام به جای آورد و نمی تواند آن را شکسته ادا کند، نکته مستتر در این حکم این است که حتی ارتکاب گناه هم سبب ترک نماز نمی تواند باشد، آنکه مسلمان است و اسلام آورده و به یگانگی خداوند شهادت داده است تا زمانی که از این عقیده بازنگشته و رأی خلاف اختیار نکرده است باید نماز را به پا دارد. با هر شیوه و روش زندگی و با هر درجه از ایمان، نماز باید اقامه شود.

هر گناهی کیفر خود را دارد و هر عملی جداگانه محاسبه خواهد شد. البتّه درجه ایمان و حضور قلبی در برابر خداوند از مسائلی است که هنگام درجه بندی بندگان و نسبت تقرّب آنان به بارگاه ربوبیت مورد نظر واقع می شود امّا آنکه نماز را واگذارد به همه درهای رحمت و زنگهای بیدارباش خویش پشت کرده است و به تاریکی مطلق گام نهاده است.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در مورد کسانی که نماز را ترک می گویند و به این خیر عظیم خداوند پشت می کنند می فرماید: «دو گروه از امت من در قیامت مورد عذاب خداوند واقع می شوند و به دوزخ در می آیند که یک گروه از آنان تارک نماز است و بدانید که تارک نماز عذابش دو چندان است و هنگام ورود به صحرای محشر دستش را به گردنش زنجیر کنند و ملائکه گدازه های آتشین بر گونه ها و پیشانیش زنند.»(9)

قرآن ابتدا در آیه های متعددی چگونگی بجای آوردن نماز و احکام و مقدّمات آن را بیان می فرماید و شکل این عبادت را به تصویر می کشد: «ای اهل ایمان چون خواهید برای نماز برخیزید، صورت و دستها را تا آرنج بشوئید و سر و پاها را تا بر آمدگی پا مسح کنید و اگر جنب هستید پاکیزه شوید و اگر بیمار و مسافر باشید، یکی از شما را قضاء و حاجتی دست دهد و یا با زنان خلوت کرده اید و آب نیابید، در این صورت به خاک پاک و پاکیزه تیمم کنید، با آن خاک صورت و دستها را مسح نمایید، خدا هیچگونه سختی برای شما قرار نخواهد داد امّا می خواهد که شما را پاکیزه گرداند و نعمت را بر شما تمام کند باشد که شکر او را بجای آورید.»(10)

امام رضا علیه السلام نیز در حدیثی جهت وضو گرفتن را پیش از به جای آوردن نماز بیان کرده است و در این زمینه چنین می فرماید: «از این جهت خداوند امر به وضو فرموده است که انسان به هنگام وقوف در برابر پروردگار و به هنگام مناجات با حضرت باری پاک و پاکیزه باشد، در برابر او امرش مطیع و فرمان بردار، و از هر گونه نجاست و پلیدی به دور و بر کنار باشد. از طرف دیگر، وضو موجب رفع کسالت می باشد و دل پاک و پاکیزه و مهیّا است برای ایستادن در برابر خداوند قهّار.

در وضو شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها واجب است، چون اینها اعضایی است که در نماز به کار گرفته می شوند، زیرا با صورتش به سجده می رود و در برابر خداوند متعال خاضع می شود، دستها را به سوی خداوند بر می دارد و نیایش می کند و نیازهایش را سؤال می کند، با سرش خضوع و خشوع می کند و در برابر خداوند جبّار برای رکوع خم می شود و به هنگام سجده پیشانی بر زمین می ساید و با پاهایش بر می خیزد و می نشیند و فرمان خدای به جای می آورد.»(11)

پس از بیان مقدمات نماز و روش به جای آوردن آن که به عنوان اعلامیه مؤمن و قطعنامه بندگی است رازهای برگزاری این مراسم روحانی و عاشقانه و درک هر واژه این ذکرهای نورانی را بیان می فرماید و ویژگیهای پارسایان و مؤمنان را که حقیقت نماز را دریافته اند ذکر می کند.

امام صادق علیه السلام نیز در حدیثی به نمازگزاران چنین می گوید: «هنگامی که به نماز برخاستی از دنیا و آنچه در آن است نومید باش و از مردم و آنچه مردم به آن مشغولند روی پرتاب و دست را از آنچه ترا از یاد خدا دور می کند تهی ساز و با دیدگان درونت عظمت خدا را مجسّم کن و به یادآور روزی را که در برابر او خواهی ایستاد و هر نفسی آنچه را که پیش فرستاده خواهد یافت و به سوی مولای حقیقی شان «اللّه » باز گردانیده می شوند پس بر دو پای خود در جا بایست.»(12

 

l3 سوره حشر، آیه 1.

(4) سوره طور، آیه 49.

(5) سوره اسراء، آیه 44.

(6) سوره احزاب، آیه 41.

(7) سوره بقره، آیه 186.

(8) نصایح علی مشکینی، ص359.

(9) نصایح، ص303.

(10) سوره مائده، آیه 6.

(11) اسرار نماز شهید ثانی، ترجمه علی اکبر مهدی پور.

(12) همان، ص117.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ