سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نابخردی و غفلت در دل دانشمند نیست . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 90 آبان 1 , ساعت 12:29 عصر

ازدواج، ملاک ها و ارزش ها از دیدگاه امام خمینی

از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید:
" من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم."
با اندک تامل و دقت در سخن حضرت امام در می یابیم که " کفویّت" و " هم شأنی"، در ازدواج شرط مهم و اساسی است و چون دامنه تعریف این واژه بسیار وسیع و گسترده است، افراد با دیدگاه های خاص خود آن را تفسیر می کنند. در بسیاری از مجتمع های آموزشی که جوانان ما مشغول تحصیل اند و موقعیت های مناسبی برای ازدواج آنان فراهم می گردد، با کمال تأسف می بینیم به علت فهم نادرست از واژه " کفو" مبنای اصلی در پذیرش خواستگاران بسیار متفاوت است و گاه با این برداشت های اشتباه، زندگی را بر پایه های سست و ناپایدار بنا می کنند.

به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معانی زیر در نظر گرفته شده است:


الف) همشهری بودن عروس و داماد؛
ب) همدرس بودن یا وجود مدرک تحصیلی برای هر دو؛
ج) هم شأن بودن در مادیات و شغل پدران؛ به عبارت دیگر زندگی دختر و پسر در یک سطح مادی باشد؛
د) هم شأن بودن از نظر زیبایی های ظاهری دو طرف و نزدیک بودن سن دختر و پسر؛
البته موارد دیگری نیز وجود دارد که به علت رعایت اختصار از شرح آنها می گذریم. اگر به منبع و سرچشمه اصلی این تعاریف رجوع کنیم، جز نیک انگاری های عرفی چیز دیگری نخواهیم دید. آنان آن گاه که در مقام استدلال بر می آیند، می گویند: فلانی با همسرش خیلی تفاوت سنی داشت و چنان شد یا اختلاف سطح زندگی مادی باعث جدایی در زندگی فلان فرد شد و...!
به راستی آیا بهتر نیست بگذاریم واژه هایی با این عظمت را اهل علم ، و خبره های زمان تفسیر کنند، تا در دام قصه ها و داستان های مصنوعی گرفتار نشده، به واقعیات جامعه رو آوریم؟! امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند:
کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد، یا حداقل تفاوت کمتری داشته باشد. انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد.

به نظر می رسد امام پیام بزرگی برای نسل جوان ما دارد و آن این است که :


اگر انسان روح بلندی داشته باشد و افق فکری او وسیع بوده، بینش و بصیرت حقیقی در وجود او باشد، به یقین موانع و شکاف های سطحی را کنار زده، به سعادت واقعی دست خواهد یافت.
نکته دیگر که در ازدواج مورد نظر امام بوده است، خانواده همسرآینده ایشان است.امام می فرماید:" می خواهم از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشند." به واقع این یک ارزش است، زیرا هر فردی پس از ازدواج با خانواده همسر خویش معاشرت خواهد داشت و در این ارتباط ها آنچه می تواند زمینه مناسب و شایسته ای برای حفظ حدود و حرمت ها و حتی استفاده از فرصت ها فراهم آورد، نزدیک بودن افق فکری، معنوی و اعتقادی است.
حاصل کلام این که در ازدواج آن چه بیش از هر چیز مد نظر امام بوده، روح انسان ها و معنویات و اعتقادات آن هاست. اصالت خانوادگی نیز در نظر ایشان بسیار ارزشمند است.

یکی از فرزندان امام در همین زمینه می گوید:


" خانم، ( همسرامام) تا کلاس نهم یعنی سیکل، درس خوانده بودند که به عقد ازدواج حضرت امام در آمدند، ولی در عین حال نزد امام درس عربی می خواندند و تا وقتی که پنجمین فرزند را به دنیا آوردند، مشغول درس خواندن نزد امام بودند." این کار سترگ بر پایه های مستحکم همان معیارهای امام بنا شده است.
حضرت امام در زمینه کسب علم برای بانوان قدم های بسیار مهمی برداشته است و به واقع ، حقوق فراموش شده زن را که 1400 سال پیش توسط رسول رحمت، حضرت محمد(ص)، احیا شده بود، در قرن بیستم با روشنگری و روشن بینی بار دیگر به زن باز گرداند.

امام در مورد انتخاب همسر برای فرزندان خود همواره برخانواده تأکید فراوان داشته، می گفتند:


" خانواده ها باید هم مسلک باشند، سنخیت داشته باشند و مؤمن و متعهد باشند."
البته به گفته فرزندانشان در ازدواج آنان، رضایت دختر یا پسر شرط بود و در صورتی که دختر ایشان علی رغم تأیید صلاحیت داماد ، خواستگاری وی را رد می کرد، امام نیز رد می کردند.
اکنون که با چگونگی انتخاب همسر از منظر امام آگاه شدیم، چند نکته ضروری را که از پیامدهای انتخاب و ازدواج است، فهرست وار مطرح می کنیم. یکی از مسائل مهم پس از خواستگاری، برپایی مراسم عقد و عروسی و دیگر مسائل مربوط به آن است.
فرزند امام دراین باره می گوید:" در مراسم ازدواج فرزندانشان، هم عقد می گرفتند و هم عروسی. البته خیلی مختصر و معمولی. نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود، خیلی ساده برگزار می کردند."
با توجه به این که اسلام دینی همه جانبه بوده، هرگز به مسائل، نگرش یک سویه ندارد، دستورها و تعالیم اسلامی همواره به گونه ای متعادل و مطابق با فطرت وعقل بشری وضع شده است و همان گونه که مکتب ما برای مسائل اخروی و معنوی اهمیت فراوانی قایل است؛ امور دنیوی را هم در صورتی که ضایع کننده آخرت نباشد، مورد نظر قرار داده ، شادکامی و سعادت دنیوی و اخروی را با هم عجین کرده است.
سیره عملی امام درباره جشن ازدواج فرزندانشان ، با موازین دینی مطابقت کامل داشت . نکته قابل توجه این است که هم از تحجّر و مقدس مآبی، و هم از تجملات واسراف، پرهیز کرده و این امر الهی را به بهترین صورت انجام داده اند. اقتضای زمان و توجه به مشکلات اقتصادی جامعه از دور اندیشی ها و واقع نگری های این بزرگمرد الهی است که هماره برای نسل های امروز و فردا به عنوان الگویی کامل خواهد بود. در تهیه جهیزیه نیز امام همواره تعادل و شأن را در نظر می گرفتند.

خانواده، بنیانی آسمانی


اکنون که گام نخست در تشکیل خانواده، مورد بررسی قرار گرفت، به سیره عملی امام درباره افراد خانواده می پردازیم و به عنوان مقدمه، بخشی از سخنان آسمانی این مرد الهی را در باره اهمیت خانواده از نظر گذرانده، سپس به برخوردهای شخصی و جزئی او می پردازیم، تا از سفره هدایتش توشه ای برگیریم.

همسر شهید محلاتی به نقل از همسر بزرگوارخود می گوید:


"... امروز حضرت امام در درس فرمودند که طلبه های متأهل نباید شب ها مطالعه کنند، بلکه شب ها را به رسیدن به امور منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده، سحرها را به مطالعه اختصاص دهند."
توجه فراوان امام به حقوق زن و فرزند در این نکته اخلاقی کاملاً هویداست. قداست خانواده از دیدگاه ایشان در جای جای زندگی خانوادگی و نصایح ایشان به دیگران بسیار قابل تحسین است. امام در وصیت نامه خود به یادگار خویش می نویسد:
"... حقوق بسیار مادرها را نه می توان شمرد و نه می توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تر است."

و نیز در جای دیگر می فرماید:


" و به احمد، پسرم، وصیت می کنم که با ارحام و اقربای خود خصوصاً خواهران و برادر و خواهرزادگان با مهر و محبت و صلح و صفا و ایثار و مراعات رفتار کند و به همه فرزندانم وصیت می کنم که باهم یکدل و یک جهت باشند."
سخنان و آموزه های گفتاری حضرت امام درباره خانواده فراوان است و پرداختن به آنها نیاز به زمان بیشتری دارد. و از آن رو که ما به بررسی شیوه های عملی و رفتاری در زندگی ایشان می پردازیم، از نقل سخنان امام صرف نظر کرده، سیره های عملی ایشان را در این مورد بیان می کنیم.
هسته اصلی هر خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و برای دستیابی به گوهرهایی که در صدف وجود حضرت امام بوده است، باید به مقام همسر و زن در دیدگاه ایشان توجه کرده، رفتارهای این اسوه الهی را به عنوان الگویی از انسان کامل در افق پایین تر از معصوم به جهانیان ارائه داد.

ازدواج، ملاک ها و ارزش ها از دیدگاه امام خمینی

از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید:
" من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم."
با اندک تامل و دقت در سخن حضرت امام در می یابیم که " کفویّت" و " هم شأنی"، در ازدواج شرط مهم و اساسی است و چون دامنه تعریف این واژه بسیار وسیع و گسترده است، افراد با دیدگاه های خاص خود آن را تفسیر می کنند. در بسیاری از مجتمع های آموزشی که جوانان ما مشغول تحصیل اند و موقعیت های مناسبی برای ازدواج آنان فراهم می گردد، با کمال تأسف می بینیم به علت فهم نادرست از واژه " کفو" مبنای اصلی در پذیرش خواستگاران بسیار متفاوت است و گاه با این برداشت های اشتباه، زندگی را بر پایه های سست و ناپایدار بنا می کنند.

به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معانی زیر در نظر گرفته شده است:


الف) همشهری بودن عروس و داماد؛
ب) همدرس بودن یا وجود مدرک تحصیلی برای هر دو؛
ج) هم شأن بودن در مادیات و شغل پدران؛ به عبارت دیگر زندگی دختر و پسر در یک سطح مادی باشد؛
د) هم شأن بودن از نظر زیبایی های ظاهری دو طرف و نزدیک بودن سن دختر و پسر؛
البته موارد دیگری نیز وجود دارد که به علت رعایت اختصار از شرح آنها می گذریم. اگر به منبع و سرچشمه اصلی این تعاریف رجوع کنیم، جز نیک انگاری های عرفی چیز دیگری نخواهیم دید. آنان آن گاه که در مقام استدلال بر می آیند، می گویند: فلانی با همسرش خیلی تفاوت سنی داشت و چنان شد یا اختلاف سطح زندگی مادی باعث جدایی در زندگی فلان فرد شد و...!
به راستی آیا بهتر نیست بگذاریم واژه هایی با این عظمت را اهل علم ، و خبره های زمان تفسیر کنند، تا در دام قصه ها و داستان های مصنوعی گرفتار نشده، به واقعیات جامعه رو آوریم؟! امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند:
کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد، یا حداقل تفاوت کمتری داشته باشد. انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد.


لیست کل یادداشت های این وبلاگ