قدیمی ترین مکان پرستش خداوند یکتا نمودیم. بر طبق آیات و روایات اسلامی قدمت و دیرینگی خانه کعبه به زمان حضور حضرت آدم (ع) باز می گردد. پس کعبه این کهن ترین پرستشگاه بشری قدمتی به اندازه قدمت حضور بشریت در کره خاک دارد.
در زمان حضرت محمد (ص) و مقارن با طلوع خورشید اسلام ، این خانه مقدس و محترم الهی از مسیر اصلی خود -که همانا نیایشگاه اهل توحید عالم است – منحرف شده بود و در آن 360 بت قرار داده بودند و خانه و نماد یکتا پرستی تبدیل به جایگاه شرک و بتخانه شده بود .
این فاجعه معنوی ادامه داشت تا این که به اذن الهی فرزند ابراهیم بت شکن یعنی حضرت محمد (ص) خانه مقدس و شریف کعبه را از لوث وجود بت های مشرکان رهایی بخشید و این کج فکری بشری را اصلاح نمود .
اما به مرور که از طلوع خورشید اسلام می گذرد دوباره کج فکری هایی چون حقیقت شوم بت ها در پیرامون این خانه شکل می گیرند که آفت توحید محسوب می شوند. بت هایی که شاید از جنس سنگ و چوب نباشند ولی به همان اندازه و بلکه بیشتر به پیکره توحید و حقیقت کعبه آسیب وارد می سازند .
در این مقاله به چند نمونه از این کج فکری ها و آفت ها اشاره می شود :
1? اول از همه از زائران خودمان بگویم . بیشتر به دنبال خرید هستند و بیش از همه زائران کشور های دیگر در بازار ها مشاهده می شوند تا آنجا که یکی از عوامل رونق بازارهای مدینه و مکه همین ایرانی ها هستند. این قدر ایرانی ها به مراکز تجاری آنجا مراجعه می کنند که عرب ها زبان فارسی را یاد گرفته اند تا کسبشان رونق بیشتری یابد.سوغاتی گرفتن بد نیست . خرید بد نیست . اما باید بدانیم و بفهمیم که ما به مکه و مدینه نیامده ایم که بیشترین وقت خود را صرف بازارها و گردش در پاساژها کنیم. حج عمره یا تمتع، یک سفر معنوی فوق العاده است شاید دفعه بعدی نداشته باشد… .
2? افرادی دیده می شدند مثل ندید بدید ها به جای این که به درک معنویات آنجا بپردازند ، مطالعه کنند ، بپرسند و یا با حضرت احدیت به عشقبازی و نجوا بپردازند ، پیوسته از برج ها ، هتل ها ، امکانات مادی ، پاساژها یا در و دیوارهای مدرن مسجد النبی یا مسجد الحرام صحبت می کردند و اتفاقا وقتی هم که از این سفر معنوی برمی گردند فقط راجع به این موضوعات حرف می زنند. مثلا آنجا که هستید از روی بی معرفتی می گویند : ببین چه مناره هایی ! چه ستون هایی ! اگر قرار بر این بود که به اینجا بیایید و از در و دیوار و ستون تعریف کنید بهتر بود با هزینه اندکی به تخت جمشید می رفتید ، ستون هایش جالبتر بود . یا با هزینه بیشتر به یونان می رفتید و بقایای آکروپولیس را به همراه ستون هایش از نزدیک مشاهده می کردید . متاسفانه این تیپ افراد وقتی هم که بر می گردند پیوسته از همان در و دیوارها و ستون و پاساژها حرف می زنند .
3? گاهی اوقات در هواپیما یا هتل سر غذا یا یک پرتقال جر و بحث می شود. بعضی ها هم با افتخار می گویند واقعا اینجا عالی است اگر مشهد می رفتیم خرجمان بیشتر می شد و این اندازه هم خوش نمی گذشت. بعضی ها هم رکوردهای آمدن به مکه را به رخ دیگران می کشند. چه بسا اگر پول بعضی از آن سفرها را صرف یک جوان دم بخت می کردند بیشتر پیش خدا ثواب برایشان ذخیره می شد .
4? برخی دیگر از آسیب ها و آفت ها به این فضای معنوی توسط وهابیان انجام می شود . یادم هست که وقتی برای نیایش به طرف کعبه رفته بودم و دستم به کسوت (پوشش) کعبه بود و با خدای خویش راز و نیاز می کردم ، یکی از روحانیان وهابی به طرفم آمد و مرا از این کار باز داشت و این کار را به مثابه شرک قلمداد کرد . خدایا چرا اینها این قدر در جهل و غفلت هستند؟ گویی جاهلیت اولی ، جاهلیت اخری نیز به ارث گذاشته است .
5? خیلی از اماکن معنوی و تاریخی را وهابی ها برای جلوگیری از تبرک جویی از بین برده اند. مثلا فلان مکان که در آن فلان آیه نازل شده بود و مسلمان ها در طول تاریخ برای حفظ این واقعه آنجا را تبدیل به مسجد کرده بودند و صدها نمونه دیگر … .
6? در هتل های مکه دستشویی ها رو به قبله بود . در مثلا ام القرای اسلام این آخر بی هویتی و حقارت اهل آنجا بود .
7? هنگامی که در برابر کعبه نشسته ای یا در حال قیام ، داخل در قنوت می شوی و در جوار قدیمی ترین پرستشگاه توحیدی ، دست به سوی آسمان رحمت باری تعالی دراز می کنی ، ناگهان برج های بلند مکه که در نزدیکی مسجد الحرام هستند ارتباط تو را با معبود خدشه دار می سازند .
چندین سال پیش که تازه این برج ها در آنجا باب شده بود مردم مکه به جهت از بین رفتن حریم هوایی و منظر تاریخی - فرهنگی کعبه و مسجد الحرام به این امر ، اعتراض کرده بودند ولی به علت دنیا پرستی حکومت وهابی این اعتراضات بی فایده و ابتر ماند .
بلندی ”برج جهان نما” در اصفهان که به حریم هوایی و منظر تاریخی – فرهنگی میدان نقش جهان تجاوز نموده بود چه قدر توسط یونسکو پیگیری شد تا از ایجاد آخرین طبقه آن صرفنظر شود حال آن که ارزش کعبه بسی فراتر از این میدان برای بشریت است . لازم به ذکر است که الان” برج ساعت “ نیز به این مجموعه منحوس اضافه شده است . مردم اینجا نیامده اند که برجهای نیویورک را تماشا کنند . اگر می خواستند به نیویورک و دیگر جاها می رفتند .
8? نماز دایره ای شکل در اطراف کعبه از اساس باطل است و این سنت نادرست از زمان یکی از خلفای اموی باب شد. این کار از لحاظ فقهی مردود است زیرا ماموم در بالای سر امام قرار می گیرد.
9? یادم هست در هنگام طواف خانه خدا، زوج جوان عربی را دیدم که دست در کمر هم حلقه کرده بودند به طوری که شوهر داشت با موبایل حرف می زد ظاهرا طواف کعبه را با قدم زدن در خیابان شانزلیزه فرانسه اشتباه گرفته بودند . باید برای حفظ معنویت از این کارها و خصوصا آوردن موبایل جلوگیری شود یا آنتن دهی را قطع کنند.
10? در کتاب های معماری و در رشته دانشگاهی معماری همیشه یکی از توصیه های اکید برای طالبان و دانشجویان این رشته این است که هر سازه را باید به فراخور اقلیم ، فرهنگ و باورهای آنجا بنا نمود. با این بیان در زمانی که همه ما مُحرم بودیم وقتی وارد هتل شدیم کل هتل آیینه کاری بود و داخل آسانسور آینه وجود داشت . در حالی که نظر کردن به آینه برای مُحرم ، حرام است .
این که در کتاب معماری یا دانش معماری چه گفته است برای از ما بهتران است . مسلمان ها و جهان سومی ها از این چیزها بی بهره باید باشند هر چند با فرهنگ و دینشان تعارض داشته باشد .
11? نماز های جماعت در آنجا آنقدر طولانی است که مراعات حال مامومین در آن صورت نمی گیرد. یادم هست چند سال پیش به یکی از علمای معروف خودمان در ایران گفتند که شما مراعات اضعف (ضعیف ترین ) مردم را بفرمایید و این قدر نماز جماعت را طولانی نخوانید! ایشان که کهنسال و فرتوت بودند در جواب گفته بودند : اضعف مردم ، خودم هستم .
باید گفت : اضعفی که در این باب از آن بحث می شود فقط و فقط اضعف از بعد جسمانی نیست بلکه برخی ممکن است طاقت کمی داشته باشند و واقعا به علت بیماری و کهولت نتوانند این قدر تحمل کنند .
12? مدرن سازی یکی از آسیب های معنوی به اماکن مقدس مکه و مدینه است . مثلا کف غار حرا را موزاییک می کنند . یا محیط سعی صفا و مروه را مسقف کرده اند کولر کار گذاشته اند و …
تمام این ها آن حس و حال و حال و هوایی را که خداوند از آن اعمال می خواهد به بنده برسد ازبین می برد. بسیاری از کارها و اعمال حج، حالت نمادین دارد تا انسان به عمق موضوع دست یابد. شما تصور کنید، سعی بین صفا و مروه که هفت بار حرکت هروله وار به سوی صفا و مروه است برگرفته از واقعیت تاریخی داستان حضرت هاجر و حضرت اسماعیل (ع) است . آیا با این مدرنیزاسیونی که در آنجا انجام شده آن حس و حال و تب و تاب برای زائر نیز رخ خواهد داد؟
مستطیع بودن در حج فقط به شرایط مالی نیست بلکه شخص باید توانایی انجام این اعمال را نیز داشته باشد یعنی نیازی به مسقف کردن و … نیست .
13? از بین بردن کوه صفا و مروه نیز یکی از همان مواردی است که دل همه دوستداران توحید و آیات الهی را به رنج در می آورد . در آیه 158 سوره مبارکه بقره ، خداوند می فرماید:
ان الصفا و المروه من شعائر الله ( همانا دو کوه صفا و مروه از نماد های الهی هستند .)
با این وصف با کمال تعجب مشاهده می کنیم که این دو کوه را با جسارت تمام از بین برده اند و بقایای کوچکی از آن را باقی گذاشته اند . طبق نص صریح قرآن ، این دو کوه از شعائر و نماد های الهی است حال آن که حکومت وهابی آنها را از میان برده است.
شاید با مطالعه تاریخ اسلام بتوان به جرات گفت که هیچ دشمنی به اندازه مسلمان های کج اندیش به شریعت اسلام آسیب وارد نکرده است .
14? در منطقه « منی» و در آنجا که رمی جمرات ( سنگ زدن به نماد شیطان) است در زمانی که ما رفته بودیم آن ستون را تبدیل به یک دیوار بزرگ کرده بودند که این کار نیز نوعی نوآوری و بدعت در این اماکن محسوب می شود و مردود است ترجیحا اگر رفتید به همان طرف موضع قبلی اعمال “رمی جمرات” را انجام دهید.
15? در مجاورت مسجد النبی (ص) قبرستان بقیع واقع است .گذشته از ویرانی قبور اهل بیت پیامبر(ص) ، وهابیان حتی به مردگان خود نیز رحم نمی کنند و بر روی آنها مواد آهکی و از بین برنده می ریزند تا اجساد هر چه سریع تر بپوسند .آنها با خود نمی اندیشند که در دین اسلام هم زنده شخص و هم مرده او قابل احترام است و وقتی در آن قبرستان قدم می زنید آثار مواد آهکی را می توانید بر روی قبرها ملاحظه کنید هر چند وهابی ها منکر این قضیه هستند.
16? حجر الاسود ، سنگی استثنایی است که از بهشت به همراه حضرت آدم بر زمین فرود آمد . در اسلام این سنگ بسیار مقدس است و در برخی روایات آمده است که دست نهادن به آن گویی دست در دست خدا نهادن است . این روایت بدین معناست که اگر کسی در حج این سنگ را دید یا لمس کرد با خدای خویش پیمان ببندد که از راه راست منحرف نشود و همیشه فرمانبردار او باشد . در روایات اسلامی خصوصا در مکتب تشیع آمده است به جهت ازدحام همیشگی در اطراف این سنگ جهت تبرک جویی ، اگر کسی توانایی استلام و لمس این سنگ را ندارد مثلا بیمار است ، معلول است یا زن است از راه دور اشاره ای به آن سنگ کند ، کفایت می نماید . خصوصا لمس این سنگ به جهت شلوغی و ازدحام به خانم ها توصیه نشده است.
با این توضیحاتی که دادیم متاسفانه دیده می شد خانم های بسیاری به طرف این سنگ می رفتند ، از فشار جمعیت جیغ می کشیدند ،له می شدند ، بی حال می شدند حتی روسری هایشان کنار می رفت و بعد با افتخار می آمدند و از این که حجر الاسود را لمس کرده اند برای دیگران تعریف می کردند . در واقع ، زن ها به این کار توصیه نشده اند ، این در حالی است که در راه انجام این کار توصیه نشده، روسری هایشان می افتد یا بدنهایشان با بدن نامحرم تماس پیدا می کند و قاعدتا این کار به گناه نزدیکتر است تا ثواب .
به هر روی در پایان ، برای امام عصر (عج)، پاداش بیکران به جهت صبرشان آرزو می نماییم .
یکی از مسائل مطرح در باب کرسی های آزاد اندیشی، درک شاکله و روح حاکم بر آن می باشد، به این معنی که کرسی آزاد اندیشی چه می باشد و چه نمی باشد؟ پس از طرح صریح مطالبه رهبری مبنی بر تشکیل کرسی های آزاد اندیشی در سال های اخیر، یک جنب و جوش جدی در بین دانشجویان و اساتید و طلاب حزب اللهی به وجود آمد که بر این مطالبه رخت تحقق بپوشند، اما آنچه در این بین به چشم می خورد اجرای کرسی های آزاد اندیشی در قالب تریبون آزاد، مناظره، سخنرانی، پرسش و پاسخ، کارگاه آموزشی و ... بود در حالی که کرسی های آزاد اندیشی غیر از اینها می باشد چرا که اینگونه برنامه ها توسط تشکل ها و مجموعه های دانشجویی سال های سال است که برگزار می گردد، با این وجود رهبر انقلاب کرسی های آزاد اندیشی را مطالبه می نمایند؛ بر همین اساس متوجه می شویم که کرسی های آزاد اندیشی، تریبون آزاد، مناظره، سخنرانی، پرسش و پاسخ، کارگاه آموزشی و ... نیست. اما کرسی های آزاد اندیشی چه می باشد و تفاوت کرسی های آزاد اندیشی با قالب های مرسوم چیست؟ در این مجال می خواهیم مختصری در این رابطه بیندیشیم و ببینیم که کرسی های آزاد اندیشی در ظاهر و باطن چه خصوصیاتی دارند که آنها را متمایز می کند: 1-حاکمیت روح آزاد اندیشی اولین و مهمترین شاخصه تمایز کرسی های آزاد اندیشی حاکمیت روح آزاد اندیشی در این برنامه است. کرسی آزاد اندیشی به معنی واقعی بستری است که چه شرکت کنندگان در کرسی و چه مجریان کرسی و چه مخاطبین فرصتی می یابند که در مورد موضوع آزادانه و بدون هیچ گونه وابستگی و جمود فکری بیندیشند؛ این در حالی است که در برنامه های مشابه این فرصت غالبا ایجاد نمی گردد که هیچ یک از اقشار متاثر از برنامه آزادانه ذهن و فکر و اندیشه خود را به کار اندازند و با غور در موضوع، اندیشه مورد نظر خود را برگزینند. 2-مجریان در عرض سایرین قرار می گیرند از دیگر شاخصه های کرسی های آزاد اندیشی این است که مجریان برگزاری خود را بالاتر و حق تر از دیگران نمی دانند و نظر مجریان برگزاری کرسی به عنوان یک نظر در کنار سایر نظرات مطرح می گردد و باز این مخاطبین هستند که نظر صحیح را که به نظرشان می رسد را برمی گزینند؛ در حالی در سایر برنامه ها هدف مجری این است که نظری که خود دارد و احساس می کند که نظرش حق است را در قالب برگزاری برنامه به سایرین منتقل کند و صرفا یک رابطه یکطرفه انتقال مفهوم برقرار می گردد و دیگر فرصت ارائه نظر و حتی فکر کردن داده نمی شود، بلکه در واقع ارائه نظر با هدف مجری در تناقض است چرا که وی قصد دارد که مطلبی را به مخاطب القا کند ولی با فرصت دادن به دیگران جهت ارائه نظرات ممکن است نقض غرض روی دهد. 3-سخن مخالف با شرح صدر شنیده می شود یکی دیگر از ویژگی های کرسی های آزاد اندیشی این است که اگر نظر مخالفی وجود داشته باشد نه تنها این نظر مخالف با سرکوب مواجه نمی شود و صاحب نظر مخالف با مجازات مواجه نمی گردد بلکه با آغوش باز از این نظر مخالف استقبال می گردد، در واقع قوام کرسی های آزاد اندیشی به وجود این نظر های مخالف می باشد. در حالی که برگزاری برنامه در قالب های مذکور تاحدودی با سرکوب نظر مخالف گره خورده است و اگر شخصی در اینگونه مراسم نظر مخالفی را بیان دارد به خصوص اینکه این نظر مخالف، مخالفتی با حاکمیت یا سیاست حاکم بر مجموعه ای که در آن مجموعه کرسی برگزار می گردد باشد، با قاطعیت با وی برخورد می شود و فرد مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. 4-منطق و اخلاق آخرین شاخصه ای که به نظر می رسد کرسی های آزاد اندیشی را متفاوت می نماید، وجود منطق و استدلال در آن می باشد و کرسی های آزاد اندیشی در باطن با ولنگاری در فکر و بیان و شالوده شکنی مخالفت می نماید. اگر روح منطق و اخلاق حاکم نباشد اصلا آزاد اندیشی متحقق نمی گردد، چرا که در فضای هرج و مرج و بی استدلالی امکان نخواهد داشت که فرصتی برای اندیشیدن فراهم گردد و تمام نظرات موجود به گوش مخاطبین برسد. به معنای دیگر کرسی آزاد اندیشی در دل خود از یک طرف با تحجر و جمود و سرکوب نظر مخالف مقابله می کند و از طرفی با بی بند و باری در اندیشه و گفتار مخالف است در حالی که سایر قالب ها عمدتا به یکی از این دو شیوه گرایش دارد.
وزی یک سیاستمدار معروف، درست هنگامی که از محل کارش خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد.
روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و یک فرشته از او استقبال کرد. فرشته گفت: «خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست»
سیاستمدار گفت «مشکلی نیست . شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم»
فرشته گفت «اما در نامه ء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده ، شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید. آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید»
سیاستمدار گفت «اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم»
فرشته گفت «می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور»
و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند. پایین … پایین… پایین… تا اینکه به جهنم رسیدند.
در آسانسور که باز شد، سیاستمدار با منظرهء جالبی روبرو شد. زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از دوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند. آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و حسابی سرگرم شدند. همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند و شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند. شیطان هم در جمع آنها حاضر شد وشب لذت بخشی داشتند..
به سیاستمدار آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت. راس بیست و چهار ساعت، فرشته به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد. در بهشت هم سیاستمدار با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد، به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند. سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت، گرچه به خوبی روز اول نبود.
بعد از پایان روز دوم، فرشته به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟
سیاستمدار گفت «خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم. حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم»
بدون هیچ کلامی، فرشته او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد. وقتی وارد جهنم شدند، اینبار سیاستمدار بیابانی خشک و بی آب و علف را دید، پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند. سیاستمدار با تعجب از شیطان پرسید «انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟ آن سرسبزی ها کو؟ ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ …»
شیطان با خنده جواب داد: « آن روز، روز انتخابات بود… امروز دیگر تو رای دادهای
ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده / جز فراموشی ندارم من گناهی، پس بده
روسیه گردم بدون جزوه من در امتحان / از برای من مخواهی روسیاهی، پس بده
روز وشب چشمم براه جزوه میباشد، بیا / گر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بده
صد کلاه بوقی به سر دارم ز فرط تنبلی / تا نرفته بر سرم دیگر کلاهی،پس بده
گیر ما دیگر نیاید جزوه، پس این جزوه را / مستقیما گر نمیخواهی، براهی پس بده
جان تو مشروط میگردم، بجان مادرت / لازمش داری نگهدار، ار نخواهی پس بده
جزوه از من میبری؟ من مرکز نشرم مگر؟ / ای به قربانت شود جانم الهی، پس بده
گر تو هم مانند من بیجزوهای، باشد، بیا / مال تو این جزوه اما گاهگاهی ، پس بده
چند ماهی مال تو، اما دو روزی نزد من / من نمیگویم که آنرا چند ماهی پس بده
از دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن!! / تا نرفته بر فلک از سینه آهی،پس بده
من نمیدانم چرا این جزوه را کش رفتهای / لعنت و دشنام و نفرین گر نخواهی پس بده
1-کنفرانس
کنفرانس از لفظ لاتین «Conferanca» گرفته شده است و در اصل به معنی مقایسه است، اما در اصطلاح به مجالسی گفته میشود که در آن عدهای گردهم میآیند و برای حل مسائل گوناگون به گفتوگو میپردازند.
خواه این مجالس به امور علمی مربوط باشد، خواه اجتماعی یا اقتصادی. در ضمن به جلساتی که برای تنویر افکار مردم دایر میشود و در آن شخص درباره یک مساله علمی یا اجتماعی یا اقتصادی سخنرانی میکند، کنفرانس گویند. همچنین جلسهای را که شخصی به پرسشهای روزنامهنگاران یا نمایندگان خبرگزاریها پاسخ دهد، کنفرانس مطبوعاتی گویند.
2- کنگره
کنگره به معنی مجلس و مجمع است. لیکن در مفهوم خاص خود به تجمعی گفته میشود که برای مشورت به وجود آید؛ بنابراین لفظ کنگره را میتوان به مجامعی اطلاق کرد که در آن، افرادی گردهم آیند و پیرامون موضوع مربوط به منابع عمومی و مسائل مشترک تبادلنظر کنند و به بحث و گفتوگو پردازند. از این نظر تجمع طرح مسائل علمی و ادبی یا جلسات بررسی مطالب سیاسی و اجتماعی، تفاوتی ندارند و همه آنها کنگره نامیده میشوند. لفظ کنگره بیشتر در مواردی به کار رفته است که عدهای از سیاستمداران با اختیار تام گردهم آمده و درباره یک مساله مهم سیاسی از قبیل عقد قراردادهای بینالمللی مثل خاتمه دادن به دوران جنگ و خونریزی و برقراری صلح و همچنین تصویب قوانین تضمینکننده حقوق بشر به گفتوگو و تبادلنظر پرداختهاند. در برخی از ممالک، مجمع دو مجلس «نمایندگان و سنا» را کنگره مینامند. امروزه به جای کنگره بیشتر لفظ کنفرانس را به کار میبرند.
1) فرصت هایی را می بینند و پیدا می کنند که دیگران آنها را نمی بینند
2) از مشکلات درس می گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می بینند
3) روی راه حل ها تمرکز می کنند
4) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت شان را می سازند، در زمانی که دیگران آرزو می کنند موفقیت به سراغ شان آید
5) مثل بقیه ترس هایی دارند ولی اجازه نمی دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند
6) سوالات درستی از خود می پرسند. سوال هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می دهد
7) به ندرت از چیزی شکایت می کنند و انرژی شان را به خاطر آن از دست نمی دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی بافی و بی ثمر بودن است
8) سرزنش نمی کنند (واقعا فایده اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می گیرند
9) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت شان پیدا می کنند و بیشتر از ظرفیت شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می کنند
10) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه ریزی می کنند و فکر می کنند تا وقتی که کارشان را انجام می دهند استرس کمتری داشته باشند
11) خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند متحد می کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از .یک گروه بودن را می دانند
12) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی گذارند زندگی شان اتوماتیک وار سپری شود
13) به وضوح و دقیقا می دانند که چه چیزی در زندگی می خواهند و چه نمی خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند
14) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می کنند
15) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی کنند و زندگی شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی دهند
16) آنها دانش آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می کنند. آنها از راه های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می گیرند
17) همیشه نیمه پر لیوان را می بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند
18) دقیقا می دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی شان را با از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریدن از دست نمی دهند
19) ریسک های حساب شده ای انجام می دهند؛ ریسک های مالی، احساسی و شغلی
20) با مشکلات و چالش هایی که برایشان پیش می آید سریع و تاثیرگذار روبه رو می شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی کنند. با چالش ها روبه رو می شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می برند
21) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی مانند تا آینده شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می سازند
22) وقتی بیشتر مردم کاری نمی کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می کنند
23) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ گاه برده احساسات شان نمی شوند
24) ارتباط گره های خوبی هستند و روی رابطه ها کار می کنند
25) برای زندگی شان برنامه دارند و سعی می کنند برنامه شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است
26) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می فهمند
27) ارزش های زندگی شان معلوم است و زندگی شان را روی همان ارزش ها بنا می کنند
28) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی ها خیال می کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت
29) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می روند که کمتر کسی می تواند برود، شاد می شوند
30) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می کنند و چه دارند و چه طور به نظر می رسند، توجهی ندارند
31) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا به خواسته هایشان برسند خوشحال می شوند
32) متواضع هستند و اشتباهات شان را با خوشحالی می پذیرند و به راحتی عذرخواهی می کنند. آنها از توانایی هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی شوند. آنها خوشحال می شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی شان لذت می برند
33) انعطاف پذیر هستند و تغییر را غنیمت می شمارند. وقتی وضعیتی پیش می آید که عادت ها و آسایش روزمره شان را بر هم می زند از آن استقبال می کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می پذیرند
34) همیشه سلامت جسمانی خود شان را در وضعیت مطلوبی نگه می دارند و می دانند که بدنشان خانه ای است که در آن زندگی می کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است
35) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می کنند و تنبلی نمی کنند
36) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند
37) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی کنند
38) وقتشان و انرژیشان را روی وضعیت هایی که از کنترلشان خارج است صرف نمی کنند
39) کلید خاموش روشن دارند. می دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی شان لذت می برند و سرگرم می شوند
40) آموخته هایشان را تمرین می کنند. درباره تئوری های عجیب و غریب خیالبافی نمی کنند بلکه واقع بینانه زندگی می کنند
اما یکی از آنها چنین نوشت:
اول باید بفهمیم که حجم جهنم چگونه در اثر گذشت زمان تغییر میکند. برای این کار احتیاج به تعداد ارواحی داریم که به جهنم فرستاده میشوند. گمان کنم همه قبول داشته باشیم که یک روح وقتی وارد جهنم شد، آن را دوباره ترک نمیکند.
پس روشن است که تعداد ارواحی که جهنم را ترک میکنند برابر است با صفر.
برای مشخص کردن تعداد ارواحی که به جهنم فرستاده میشوند، نگاهی به انواع و اقسام ادیان رایج در جهان میکنیم. بعضی از این ادیان میگویند اگر کسی از پیروان آنها نباشد، به جهنم میرود. از آن جایی که بیشتر از یک مذهب چنین عقیدهای را ترویج میکند، و هیچکس به بیشتر از یک مذهب باور ندارد، میتوان استنباط کرد که همهء ارواح به جهنم فرستاده میشوند.
با در نظر گرفتن آمار تولد نوزادان و مرگ و میر مردم در جهان متوجه میشویم که تعداد ارواح در جهنم مرتب بیشتر میشود. حالا میتوانیم تغییر حجم در جهنم را بررسی کنیم: طبق قانون بویل-ماریوت باید تحت فشار و دمای ثابت با ورود هر روح به جهنم حجم آن افزایش بیابد. اینجا دو موقعیت ممکن وجود دارد:
1) اگر جهنم آهستهتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج بالا خواهند رفت تا جهنم منفجر شود.
2) اگر جهنم سریعتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج پایین خواهند آمد تا جهنم یخ بزند.
اما راهحل نهایی را میتوان در گفتهء همکلاسی من ترزا یافت که میگوید: «مگه جهنم یخ بزنه که با تو ازدواج کنم!» از آن جایی که تا امروز این افتخار نصیب من نشده است (و احتمالاً هرگز نخواهد شد)، نظریهء شمارهء 2 اشتباه است: جهنم هرگز یخ نخواهد زد و اگزوترم است. تنها جوابی که نمرهء کامل را دریافت کرد، همین بود!
دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود :
1- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
2- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
3- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
5- باعث فرسایش اجسام می شود.
6- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
7- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.
از 50 نفر فوق 43 نفر دادخواست را امضا کردند، 6 نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!
پیامبر اسلام همچون همه انبیاء با دو هدف، هدایت مردم را آغاز و دنبال کرد:
1. آشنا ساختن مردم با معارف الهی.
2. کامل کردن عقاید و اخلاق جامعه.
یعنی تعلیم کتاب و حکمت از یک سو، و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر؛ آن گونه که قرآن می¬فرماید: )یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم.( از این رو، می¬توان رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله را اینگونه بیان داشت که:
او برای تعلیم و تربیت و تزکیه آمد تا در بخش جامعه را به علوم الهی و صحیح رهنمون سازد و در بخش عملی، مردم را به طهارت روح برساند. مخاطب چنین حرکت هدایت بخش، جان انسان خواهد بود نه بدن او. از این رو، زن و مرد هر دو همسان هم، مخاطب «پیام پیامبر» خواهند بود.
محور تعلیم و تعلّم جان آدمی است نه بدن و نه مجموع جان و بدن. آنکه عالم می¬شود، روح است و روح، نه مذکّر و نه مونّث است. پس، آنچه که به کمال آدمی باز میگردد؛ همچون: مسائل علمی، اعتقادی و اخلاقی، در آن میان مرد و زن تفاوتی نیست. امَا چون از مسائل اجرائی و تقسیم کار سخن به میان می¬اید، به دلیل خصوصیات طبیعی و بدنی هر یک، وظایف مشترک و مختص وجود دارد؛ لیکن تفاوت وظایف، نقشی در میزان تکامل آن دو نخواهد داشت.
زن همچون مرد، تکامل پذیر است و قرآن هر گاه از ارزش¬های والای انسانی سخن می¬گوید، از «زنان» همسان مردان یاد می¬کند بدان حد که هر دو می¬توانند به مقامات انسانی و معنوی دست یابند. و مقاماتی همچون: اسلام، ایمان، طاعت، راستگویی، شکیبایی، خداترسی، روزه¬داری، خویشتن داری و یاد خدا، برای هر زنی قابل دست یابی است. طبیعی است که عمل صالح او نیز همچون مرد، پیامد و ره آوردی این دنیوی و اخروی خواهد داشت :
) من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاه طیبه و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون(؛[1] هر مرد و زن که کاری نیکو انجام دهند، اگر ایمان آورده باشند، زندگی خوش و پاکیزه¬ای به او خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان.
با این مقدمه به طرح «پیام پیامبر به دختران مسلمان»، در چند محور ذیل میپردازیم:
بر دختر بودن خود ببالید.
وقتی باور غالب جامعه، «زن» را مایه عار می¬دانست و از «دختر» نفرت داشت و حتی آن را زنده به گور می¬ساخت؛ در چنین محیطی، «اسلام» جایگاه انسانی زن را احیاء کرده و او را ریحانه؛ یعنی شاخه گلی ظریف می¬نامد. یکی از ارمغان¬های زیبای پیامبر، شخصیت دادن به دختر و زن می¬باشد. بدان حد که پیامبر صلی الله علیه و آله می¬فرمود :
ـ دختران، خجسته¬اند و دوست داشتنی.
ـ بهترین فرزندان شما، دخترانتان میباشند.
ـ از خوش قدمی زن، این است که نخستین فرزندش دختر باشد.
ـ دختر خوب، فرزندی است مهربان، مددکار، مونس، با برکت و دور کننده حسرت.
ـ کسی که دختر دارد، مشمول نصرت و مدد و برکت و آمرزش خدا خواهد بود.
چون به نبی خاتم بشارت دختر می¬دادند، میفرمود: گلی است که خدا، روزیش میدهد و تامین او با خداست.
بر خود ببالید و از آن دسته دخترانی باشید که پیامبر درباره ایشان فرمود:
چه خوب فرزندانی ¬اند دختران محجوب!
از فرصت¬ها سود جویید.
فرصت جوانی، یک غنیمت زودگذر است. پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتیست. مصطفی فرمود: دنیا ساعتیست.
زندگی کوتاهتر از آن است که دست کم گرفته شود. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرمود :
در قیامت برای هر روز از ایام عمر بندگان، 24 پرونده به تعداد ساعت های شبانه روز، گشوده می¬شود؛
(بنده) پروندهای را پر از روشنی و سرور مییابد و از دیدنش چنان شادی و فرح به وی دست می دهد که اگر بر دوزخیان تقسیم شود، احساس کردن رنج آتش را از آنان باز می دارد، و این ساعتی است که پروردگارش را در آن اطاعت کرده است.
سپس پروندهای دیگر گشوده میشود و (بنده) آن را تاریک، بدبو و ترس آور می¬بیند و از مشاهده¬اش چنان بی تابی و ترس به وی دست می دهد که اگر بر بهشتیان تقسیم گردد، خوشی را از آنان باز ستاند، و این لحظهای است که پروردگارش را در آن نافرمانی کرده است.
سپس پروندهای دیگر برایش گشوده میشود و آن را تهی میبیند، نه چیزی در آن است که او را شادمان کند و نه چیزی که ناراحتش سازد، و این ساعتی است که خوابیده و یا به کارهای مباح دنیایی سرگرم بوده است؛ آنگاه به جهت از دست دادن این لحظه ها، احساس حسرت و تأسف به وی دست می دهد؛ چرا که میتوانست آن را از نیکیهای بیشمار پر سازد. و این سخن خداوند « آن(روز)، روز حسرت خوردن است.» بدین نکته اشاره دارد.
لحظات زندگی را جدّی بگیرید و فرصت جوانی را دریابید؛ «جوانی» یک نسیم رحمت است.آن گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود :
«انّ لربّکم فیایام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها؛ در ایام زندگیتان نسیمهای رحمتی میورزد مراقب باشید خود را در معرض آن قرار دهید.»
حیا را پاس دارید.
«حیا» سرچشمه همه زیبایی¬هاست و در فقدان حیا، هیچ کار زیبایی انجام نمی¬شود و هیچ کار زشتی ترک نمی¬شود.پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمود:
«الاسلام عریان فلباسه الحیاء؛ اسلام، عریان است و حیا، لباس آن است.»
حیا همان دگرگونی حال و انکسار و دوری گزینی از کار زشت است؛ به خصوص آنکه انسان احساس کند که ناظری او را میبیند. و آگاهی و نظارت خداوند، عامل برانگیختن حیا است. رسول خدا9 فرمود : «فاستحیوا الیوم أن یطَّلع الله علی شیء من أمرکم؛ شرم کنید امروز از اینکه خداوند از تمام امور شما، مطلع است.»
بزرگترین سرمایه دختر و زن مسلمان «حیا» است که ثمره آن، مهار شهوت و تضمین عفّت او خواهد بود.
درنگ در نوع برخورد موسی7 با دختر شعیب7 و شیوه راه رفتن این دختر که با حیا آمیخته بود، نیز برای شما الهام بخش است.
پوشش مناسب را انتخاب کنید.
پیامبر اسلام بر پوشش زن در مقابل نامحرم و دوری از جلوه گری و خود نمایی اصرار می ورزید و قرآن، همپای توصیه به مردان در دوری از چشم چرانی و رعایت پوشش بدن از نامحرم، به زنان نیز توصیه می کند که دیدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پیشه کنند. به دو ایه ذیل دقت کنید:
1. «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: پوشش های بلند (جلباب) خود را بر خویش فرو افکنند».
2. «به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پیشه ساخته، دامن خود ر از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم، آشکار نکنند مگر آنچه پیدا است، و روسریهای (خُمُر) خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوشها پوشیده باشد، و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان میکنند، معلوم شود».
درباره این دو ایه ، به چند نکته توجه کنید:
الف) جلباب، پوششی چادر مانند، گشاد و پارچهای است و با روسری کوچک و خمار متفاوت است. جلباب همچون مقنعه ها و روسری های بزرگ، سر و همه بدن را میپوشانیده است.
و خداوند در ایه نخست با بیان «جلباب»، به پوشاندن سر و گردن و بدن زنان اشاره دارد.
ب) خُمُر، جمع خِمار و به معنای روسری و سر پوش است و خداوند در ایه دوم از دختران و زنان مؤمن خواسته است که به وسیله خمار، سینه و گریبان (جَیب) خود را بپوشانند. مرحوم طبرسی درباره این ایه مینویسد : زنان مدینه،اطراف روسریهای خود را به پشت سر میانداختند و سینه، گردن و گوشهای آنان آشکار میشد. بر اساس این ایه، موظف شدند اطراف روسری خود را به گریبانها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.
ابن عباس نیز درباره تفسیر این ایه میگوید : یعنی زن، مو، سینه، دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.
ج) قرآن در پاسخ به ضرورت پوشش نیز چنین می فرماید که: )ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذَین(؛ بدین وسیله شناخته می شوند (که دارای اصالت خانوادگی اند) پس با آزار و تعقیب (هوسرانان) رو به رو نمیشوند.
د) پیامبر به اسماء فرمود :« اسماء! وقتی زن بالغ شد، شایسته نیست که (در برابر نامحرم) جز صورت و دستهایش دیده شوند».
ه) پوشش اسلامی به معنای زندانی کردن و قرار دادن شما پشت پرده و در نتیجه، عدم مشارکت در فعالیتهای اجتماعی نیست بلکه «پوشش» بدان معناست که شما به عنوان دختر و زنان مومن در معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشانید و به جلوه¬گری و خودنمایی نپردازید و مشارکتتان در فعالیت¬ها، بر اصول انسانی و اسلامی استوار باشد.
و. بسیاری از جامعه¬شناسان، حجاب زن را مقتضای طبیعی جامعه بشری معرفی کردهاند. مونتسکیو می¬نویسد:
«قوانین طبیعت حکم می¬کند زن خوددار باشد؛ زیرا مرد، با تهوّر آفریده شده است و زن، نیروی خودداری بیش¬تری دارد. بنابراین، تضادّ بین آنها را می¬توان با «حجاب» از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند».
همواره دانش بجویید
همواره با دانش و علم مأنوس باشید؛ زیرا «خداوند درجه آنان که ایمان آوردند و آنان که از علم بهره¬مند شدند، بالا می¬برد». هیچ وقت از یاد گیری و دانش آموزی خسته نشوید و به فکر فارغ التحصیلی نیفتید. این توصیه پیامبر صلی الله علیه و آله را همواره به یاد داشته باشید که می¬فرمود:
«چهار چیز است که هر باهوش و خردمندی باید به آن پایبند باشد؛ شنیدن دانش ، حفظ کردن، نشردادن و عمل به دانش.»
هر ظرفی وقتی چیزی در آن می¬گذارند، گنجایش خود را از دست می¬دهد مگر ظرف دانش که با افزودن آن، گنجایشش بیش¬تر می¬شود.
پیامبر صلی الله علیه و آله می¬فرمود: «زنان انصار، خوب زنانی هستند! شرم، مانع فقاهت آنان در دین نمی¬شود.»
بهترین مطالبی که شایسته است جوانان یاد بگیرند، چیزهایی است که در بزرگسالی مورد نیازشان باشد و بتوانند در زندگی اجتماعی از آموخته¬های دوران جوانی خود، استفاده نمایند.
قدردان والدین خود باشید
در خوبی کردن، کرنش و فروتنی به پدر و مادر خود، کوتاهی نکنید؛ خوشا به حال کسی که پدر و مادرش را نیکی کند!
شخصی درباره دوست داشتنی¬ترین کار از پیامبر سؤال کرد و آن حضرت نخست به «گزاردن نماز اوّل وقت» اشاره فرمود و آنگاه از «نیکویی به پدر و مادر » یاد کرد.
روزی خواهر رضاعی رسول اکرم صلی الله علیه و آله به نزد آن حضرت آمد؛ وقتی به او نگریست، از او شادمان گشت و ملحفه¬اش را گسترد و او را بر آن نشاند. سپس روی کرد و با او سخن گفت و به صورتش خندید. آنگاه خواهراش برخاست و رفت و برادراش آمد. رسول خدا9 چنین احترامی به او نکرد. لذا به حضورش عرض شد: ای رسول خدا ! با خواهرش رفتاری کردی که با او در حالی که مرد است، چنین نکردی!؟ فرمود:
«چون او نسبت به پدر و مادرش نیکوکارتر از برادرش بود.»
این نکته نیر قابل توجه است:
شخصی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و پیرامون نیکی به پدر و مادر از آن حضرت پرسش نمود، فرمود:
«به مادر نیکی کن، به مادر نیکی کن، به مادر نیکی کن.»
و یک بار فرمود : «به پدرت نیز نیکی کن.»
پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از آنکه نیکی کردن به پدر را ذکر کند، با مادر آغاز نمود.
و شما ای دختران پیامبر! همواره به ارزیابی خود بپردازید، پیش از آنکه مورد نقد دیگران قرار گیرید، و پیام رسول مهربانی را پاس بدارید.
یکی از خواسته های بنیادین بشر خسته ی امروز، یافتن دور نمایی از آینده ای روشن و پر امید است که از بدو پیدایش انسان و هبوط حضرت آدم تاکنون، بشارت فرا رسیدن آن داده شده است: آینده ای درخشان که شکوه و عظمت آن دل های مالامال از انتظار و شوق را مدهوش خود کرده و همین جذابیت، بستر طرح پرسش های گوناگونی درباره ی آن شده است. یکی از این پرسش ها درباره ی آثار و تحولات ظهور و موعود ادیان است. باید گفت در این دوره بشر شاهد تحولات شگرفی در زمینه های مختلف خواهد شد که همگی در راستای تکامل جامعه ی بشری قرار دارند, لذا, نخست لازم است تصویر روشنی از واژه ی تکامل داشته باشیم و سپس به جنبه های مختلف آن بپردازیم.
باید توجه داشت هر موجودی زمینه ها و استعدادهای وصول به فعلیت هایی را دارد که متناسب با آن و سازگار با طبیعت و سرشت و استعدادهای درونی اش هستند, از این رو کمال هر چیز عبارت است از: «رسیدن شیء به فعلیت و وضعیتی که با آن ملایم و سازگار باشد» ( احمد واعظی, انسان از دیدگاه اسلامی، ص 149, انتشارات سمت، چاپ اول، 1377).
بنابراین, تکامل بشر و جامعه بشری به معنای شکوفا شدن و به فعلیت رسیدن همه امکان ها و استعدادها و ظرفیتهای آن است. از طرفی باید توجه داشت که بشر و جامعه بشری دارای استعدادهای متعدد و متنوعی است که تکامل حقیقی با شکوفایی و به فعلیت رسیدن همه آنها تحقق می یابد. از آنجا که بشر موجودی دو بعدی است, برخی از این استعدادها و در نتیجه, برخی از این ابعاد تکامل, ناظر به زندگی مادی وبرخی دیگر, ناظر به بعد معنوی و اخلاقی بشر است.
از این رو, تکامل حقیقی بشر, که وعده ی تحقق آن در عصر ظهور آورده شده است, همه ی جنبه های حیات بشری را در بر می گیرد و پاسخ گوی همه ی نیازها و خواسته های وی, چه در دایره ی امور معنوی و چه در قلمرو امور مادی خواهد بود. در این مقاله می کوشیم تا دورنمایی از مهم ترین ابعاد جامعه ی بشری در آن عصر طلایی را به کمک احادیث و روایات به دست آوریم.
1.تکامل فکری:
در زمان ظهور و بر پایی دولت کریمه امام زمان(عج) سطح اندیشه و فکر مردم به نحو چشم گیری بالا می رود. امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم ؛ وقتی که قائم ما قیام می کند, خدا دست لطفش را بر سر بندگان می نهد و بدین وسیله عقل های پراکنده ی آنها را جمع می کند و اندیشه ی آنان را به حد کمال می رساند»(کلینی, الکافی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه, چاپ چهارم، ج 1, ص 25).
2. رشد معنویت و اخلاق:
یکی دیگر از جنبه های تکامل بشری در عصر موعود را می توان در وادی معنویت و اخلاق جست و جو کرد. متأسفانه در دنیای کنونی در کنار توسعه ی صنایع و علوم, شاهد روند نزولی سیر بشریت در حوزه ی اخلاق بوده ایم, اما در آن دوران طلایی, رشد جنبه های مختلف حیات بشری, چه مادی و چه معنوی, متوازن خواهد بود.
امام حسن(ع) می فرماید: خداوند در آخر الزمان مهدی را بر می انگیزد و کسی از منحرفان و فاسدان نیست, مگر این که اصلاح گردد (نجم الدین طبسی، چشم اندازی از حکومت مهدی، چاپ سازمان تبلیغات اسلامی، ص 206، به نقل از متن الرحمان، ج 2، ص 42 و اثبات الهداه، ج 3، ص 524).
حضرت امیرالمؤمنین(ع) از رخت بر بستن بدی ها و ناراحتی ها و جایگزین شدن خیر و نیکی به جای آن در این دوران خبر می دهد» (همان، ص 230 به نقل از الشیعه و الرجعه، ج 1 ، ص 167).
و در جای دیگر می فرماید: «و لذهب الشحنا من قلوب العباد؛ کینه توزی از دلهای بندگان خارج می شود» (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 316).
همه ی این امور از استقرار و بسط اخلاق و معنویت حکایت دارد.
3. رشد علم و فرهنگ اسلامی:
از دیگر موارد پیشرفت و تکامل بشری در این دوران، بالا رفتن آگاهی های دینی و مذهبی همگان است. امام باقر(ع) می فرماید: «در روزگار مهدی به اندازه ای به شما حکمت و فهم داده خواهد شد که یک زن در خانه اش به طریق کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت می کند» (همان، ج 53، ص 352).
4. جهان شمولی اسلام (دین حق)
یکی دیگر از جنبه های تکامل بشری در عصر موعود، رشد و توسعه و فراگیر شدن آیین حق (اسلام) خواهد بود. در این دوران، ادیان دروغین و ساخته ی اوهام بشری و نیز ادیان تحریف شده رخت بربسته و پرتو دین حق سراسر پهنای این کره ی خاکی را در خواهد نوردید.
امام باقر(ع) در تفسیر آیه ی سی و سوم سوره ی توبه می فرماید: «در آن زمان کسی باقی نمی ماند، مگر آن که به رسالت محمد(ص) اعتراف و اقرار کند» (محمد بن مسعودعیاشی، تفسیر عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، ج 2، ص 87).
5. شکوفایی اقتصاد و رفاه اجتماعی
در پرتو تحول فرهنگی و اخلاقی بشر و رشد تقوا و نیکی ها، نعمت های الهی از هر سو بر بندگان سرازیر می شوند، زیرا این وعده ی تخلف ناپذیر پروردگار است: «لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض؛ اگر مردم شهرها و دیارها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، ما برکات زمین و آسمان را بر آنان می گشاییم».
در پرتو این عنایت الهی است که از آرزوهای دیرین بشری، که همان برچیده شدن و ریشه کن شدن فقر است، تحقق می یابد. پیامبر گرامی اسلام(ص) در این باره می فرماید: «هنگامی که حضرت مهدی ظهور کند ... اموال و زکات ها را در کوچه ها می برند، ولی کسی پیدا نمی شود که حاضر به دریافت آنها باشد» (نجم الدین طبسی، همان، ص 222 به نقل از عقدالدرر، ص 166).
آری در این عصر طلایی، فقر رخت بربسته و هیچ ویرانه و ویرانه نشینی باقی نمی ماند.
امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «حکومت او شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجینه های زمین برای او ظاهر می گردد و در سرتا سر جهان جای ویرانی نخواهد ماند، مگر این که آن را آباد خواهد ساخت» (امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، قم، چاپ سوم، ص 463).
6.تکامل علمی و تکنولوژی و پیشرفت برق آسای علوم و فنون:
در این عصر، پیشرفت تکنولوژی و علوم به گونه ای برق آسا و غیر قابل مقایسه با دنیای کنونی خواهد بود، به گونه ای که همه ی دستاوردهای خیره کننده ی جهان بشری کنونی و آینده در برابر آن بسیار اندک و ناچیز است.
امام صادق(ع) در این باره می فرماید:دانش بیست و حرف(شاخه و شعبه) است و مجموع آنچه پیامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا آن روز بیش از آن دو حرف را نمی دانند و چون قائم قیام کند، بیست و پنج حرف بقیه را بیرون می آورد و در میان مردم منتشر می سازد و بدین سان مجموعه ی بیست و هفت جزء دانش را نشر می دهد» (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ق، ج 52، ص 336).
ما با مراجعه به روایات می توانیم به دورنمایی از برخی از پیشرفت های علمی و صنعتی دست یابیم که به آنها اشاره می کنیم.
الف) پیشرفت صنایع و حل مسئله ی انرژی: امام صادق(ع) می فرماید: «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می شود و بندگان خدا از نور آفتاب بی نیاز می شوند» (علامه زین الدین علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، نجف اشرف، انتشارات کتابخانه حیدریه، چاپ اول، بی تا).
از این تعبیر چنین بر می آید که مسئله نور و انرژی آن چنان حل می شود که در روز و شب از پر قدرت ترین نورها، که می تواند جانشین آفتاب گردد، بهره می گیرند و این شاید در سایه ی استقرار یک سیستم تکامل یافته ی انرژی اتمی با تصفیه ی کامل از تشعشات زیانبار آن تحقق یابد، امری که در حال حاضر بزرگ ترین مشکل استفاده از این انرژی است (ناصر مکارم شیرازی، مهدی انقلابی بزرگ، انتشارات هدف، قم، ص 277، بی تا).
ب) پیشرفت پزشکی: در آن عصر هیچ بیماری بدون درمان باقی نمی ماند.
امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «هر کس قائم اهل بیت مرا درک کند، اگر به بیماری دچار باشد، شفا یابد و چنانچه دچار ناتوانی باشد، توانا و نیرومند می شود» (محمد باقر مجلسی، همان، ج 52، ص 335).
و در برخی روایات از ریشه کن شدن بسیاری از بیماری ها خبر داده شده است که چه بسا تحقق آن در پرتو عنایات الهی قابل تفسیر باشد.
امام سجاد(ع) در این باره می فرماید: «هنگامی که مهدی قیام کند، خداوند متعال هرگونه بیماری را از جامعه شیعیان برطرف می کند» (همان، ص 317).
ج) گسترش و پیشرفت وسایل مخابراتی و ارتباط جمعی: یکی دیگر از جنبه های پیشرفت بشری در این عصر را می توان در حوزه ی وسایل مخابراتی و ارتباط جمعی دانست که نمونه های فعلی آن در جامعه ی کنونی به صورت رادیو و تلویزیون و ماهواره ها و غیره است که گسترش و رشد مضاعفی پیدا خواهند کرد.
امام صادق(ع) می فرماید: «در زمان قائم، شخص مؤمن در حالی که در مشرق به سر می برد، برادر خود را که در مغرب است دیده و نیز آن که در مغرب است، برادر خویش را در مشرق خواهد دید» (همان، ص 391).
و نیز می فرماید: «چون قائم ما قیام نماید, خداوند گوش و چشم شیعیان ما را چنان تقویت می کند که بین آنها و امام(ع) پست و پیک وجود نداشته باشد, به گونه ای که وقتی امام با آنها سخن
می گوید آنان می شنوند و او را می بینند و امام در جایگاه خود قرار دارد» (همان، ص 236)
امام باقر(ع) نیز می فرماید: «چون قائم قیام کند, در هر منطقه ای از مناطق از مناطق زمین, مردی را (به عنوان نماینده) می فرستد و می گوید: دستورالعمل تو در کف دست توست, چنانچه امری برایت پیش آمد که آن را نفهمیدی و حکمش را ندانستی, به کف دست خود نگاه کن و بر طبق آنچه در آن است عمل نما» (نعمانی، الغیبه، ص 319).
د) پیشرفت کشاورزی: یکی دیگر از جنبه های پیشرفت بشری در این عصر, رشد و توسعه کمی و کیفی دانش و محصولات کشاورزی است.
امام علی(ع) در این باره می فرماید: (نجم الدین طبسی، همان، ص 230، به نقل از الشیعه والرجعه، ج 1، ص 167) «حضرت مهدی(عج) شرق و غرب زمین را تسخیر می کند... بدی ها و ناراحتی ها را بر طرف می کند و خیر و نیکی جای گزین آن می شود, به طوری که یک کشاورز از هر من (3 کیلو) صد من محصول به دست می آورد, همان گونه که خدا فرمود: «در هر سنبلی صد دانه عمل می آید و خداوند برای هر کس که اراده نماید زیادتر می کند» (بقره، آیه 261).
البته این امر با دستاوردهای کنونی بشر در زمینه ی ژنتیک و کاربرد آن قابل هضم است.
7.گسترش عدالت:
یکی از تلخ کامی های بشر در طی قرن ها, فقدان عدالت فراگیر و حاکمیت ظلم و ستم و تبعیض بوده, امری که ناامیدی و سرخوردگی بشر تشنه عدالت را به دنبال داشته است, اما این وعده ی پروردگار است که در این عصر, برای نخستین بار در کل طول عمر زمین و زمینیان, بساط ظلم و ستم و تبعیض برچیده می شود و ذائقه ی بشر تشنه ی عدالت حلاوت شهد دل انگیز عدالت را خواهد چشید.
امام جواد(ع) می فرماید: «یملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا؛ زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد پس از آن که از ظلم و ستم لبریز شده باشد» (محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه ال البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ج 12، ص 283، بی تا).
در پرتو خورشید فروزان عدالت, هر صاحب حقی به حقش خواهد رسید و دستگاه قضاوت حضرت(عچ) این امر را سامان خواهد داد. حضرت امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «پس از ظهور مهدی(عج) هیج حقی از کسی بر عهده دیگری باقی نمی ماند, مگر آن که حضرت آن را باز می ستاند و به صاحبش می دهد» (محمد باقر مجلسی، همان، ص 224).
8. امنیت عمومی
یکی از مهم ترین مؤلفه های به وجود آمدن جامعه ای پیش رفته و پویا, استقرارامنیت همه جانبه و فراگیر و پایدار است, امری که به لحاظ اهمیت آن, در روایات ما نعمتی الهی معرفی شده است و این خواسته ی بشری به نحو فراگیر و همه جانبه تنها در عصر موعود متحقق خواهد شد.
امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «در این زمان پیر زن ناتوانی از مشرق زمین به مغرب می رود, در حالی که هیچ کس متعرض او نمی شود».
و در برخی از روایات دایره ی امنیت و حوزه ی آن, حتی فراتر از انتظارات معمول بشری تعریف شده است.
امام علی(ع) می فرماید: «هرگاه قائم ما قیام کند آسمان باران خود را می بارد و درندگان با چارپایان از در آْشتی وارد می شوند و با انسانها کاری ندارند,تا جایی که زنی از عراق به شام می رود, بدون این که ذره ای او را نگران سازد یا از درنده ای بترسد» (همان، ص 316).
این ها نمونه هایی از جنبه های تکامل بشری در عصر ظهور منجی عالم امکان است که دورنمایی از دورانی طلایی و لبریز از معنویت و رفاه است که پاسخ گوی همه ی خواسته ها و انتظارات بشر در طول اعصار متمادی و بسیار فراتر از آن می باشد, برهه ای از زمان که همه ی استعدادها ی بشر به فعلیت و شکوفایی خواهد رسید. به امید آن که دیدگان ما به قامت دل ربای موعود عصرها و نسل ها منور گردد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادواره سرتیپ پاسدار شهید حاج حبیب لک زائی
چهارده توصیه حیات بخش از آیت الله دهکردی
رمضان ماه مسابقه
تبریک
اینگونه نهی از منکر کنید
شهدای هفتم تیر
بازخوانی حادثه 6 تیر 60 (ترور مقام معظم رهبری)
گل صداقت
شناخت امام حسین علیه السلام واجب است.
بار الها درد را درمان توئى
[عناوین آرشیوشده]