سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشش بر هوایش چیره شود، آن دانش سودمند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
دوشنبه 90 آذر 14 , ساعت 7:12 صبح

مکتب تربیتی عاشورا همواره پای برجای است و برای همگان پیام دارد. دوستداران اهل بیت (ع) و عاشقان امام حسین (ع)، پیوسته آن حضرت را الگو و سرمشق خود قرار می دهند و از ایشان درس زندگی می گیرند.
عصر روز تاسوعا، لشکر عمرسعد به سوی خیمه های حسینی حمله ور شد و عرصه را بر یاران امام تنگ کرد. وقتی حضرت اباالفضل (ع) خبر هجوم دشمن را به برادرش داد، امام حسین (ع) فرمود: «به نزد اینها باز گرد و اگر می توانی از آنها مهلت بگیر؛ تا امشب را به نماز و راز و نیاز با پروردگار بپردازیم، خدا می داند که من به نماز و تلاوت قرآن عشق می ورزم و دعا و استغفار را دوست دارم» (1)
عمر سعد پیشنهاد امام را پذیرفت و دستور عقب نشینی داد. امام حسین (ع) و یاران باوفایش آن فرصت را غنیمت شمرده و شب پرماجرای عاشورا را در تاریخ ماندگار کردند و زیباترین صحنه ها را در آن به نمایش گذاشتند. در آن صحرای هولناک که هر لحظه احتمال حمله ی دشمن می رفت، عاشقان جان بر کف لشکر «توحید »، دور امام حلقه زدند و ضمن اعلام وفاداری خویش، آن شب را به راز و نیاز و تلاوت آیات الهی سپری کردند؛ و بدین ترتیب، شبی با قرآن و محفل انس شهدای کربلا برگزار شد. به گونه ای که راوی می گوید: «آن شب، همچون کندوی زنبور عسل از خیمه های حسینی، تا پگاه صبح، صدای قرآن و مناجات به گوش می رسید» . (2)
تلاوت قرآن آن قدر مهم است که امام حسین (ع) با آن همه عزت و اقتدار، بردارش را به سوی دشمن می فرستد؛ تا یک شب مهلت بگیرد، اما نه برای اندکی زنده ماندن، بلکه برای نماز و تلاوت قرآن. آری امام حسین (ع) عاشق نماز، مأنوس با آیات الهی و اهل دعا و استغفار است و از راز و نیاز با خدا لذت می برد. بر رهروان راستین آن حضرت است که با پیروی و درس آموزی و از مولای خود، در راه اقامه ی نماز و تلاوت قرآن تلاش نمایند و در راستای انس با آیات الهی برنامه ریزی کنند.
آیات الهی، ذکرخدا و یادآور اوست، بنابراین در مواقع حساس و مهم باید ا ین ارتباط و انس بیشتر شود، تا در برابر مشغله های زندگی، غفلت زدایی کند. از این رو، مشاهده می کنیم. که حضرت سید الشهداء در شب عاشورا به قرآن روی می آورد و تلاوت آیات آن را مرهم دردها و بهترین و همنشین آن لحظه ها معرفی می کند، و پس از شهادت نیز، بر سر نیزه، ندای قرآن سر می دهد.
شایسته است پیروان آن حضرت، همه به امام و مولای خود اقتدا کرده و همواره با قرآن مأنوس باشند، هرگز از تلاوت آیات الهی و تدبر در آن غفلت نکنند و در فراز و نشیب زندگی به قرآن پناه ببرند؛ تا از اضطر اب و آشفتگی در امان بمانند.


دوشنبه 90 آذر 14 , ساعت 6:44 صبح

صد نوا خیزد ز ناى نینوایت، یا حسین
نغمه هاى عشق باشد در نوایت، یا حسین
میزند آتش، به قلب دوستانت دم به دم
داستان جانگداز کربلایت، یا حسین  

 


شنبه 90 آذر 12 , ساعت 12:35 عصر

یروینگ، واشنگتن؛ مورخ آمریکایی

در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفتیده ی عراق، روح حسین فناناپذیر است؛ ای پهلوان و ای نمونه ی شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین!(1)

بروکلمان، کارل؛ خاور شناس و محقق آلمانی

شهادت حسین علیه السلام علاوه بر نتایج و اثرات سیاسی، موجب تحکیم و اشاعه ی مذهب شیعه گردید و این مذهب مرکز و مظهر تمایلات ضدّ عرب شد.(2)

توندول، بورشوتامداس

شهادت حسین علیه السلام از همان زمان که طفلی بیش نبودم، در من تأثیر عمیق و حزن آوری می بخشید. من اهمیّت برپاداشتن این خاطره ی بزرگ تاریخی را می دانم؛ این فداکاری ها عالم، از قبیل شهادت امام حسین، سطح بشریت را ارتقاء بخشیده است؛ و خاطره ی آن، شایسته است همیشه بماند و یادآوری شود.(3)

جمس، فردریک

درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگر، این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحّم و محبت وجود دارد، که تغییرناپذیرند و همچنین می رساند که هر گاه کسی برای حفظ این صفات ابدی، مبارزه کند و در راه آن پافشاری نماید، آن اصول، همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.(4)

جوزف، رینو؛ مستشرق فرانسوی و مؤلّف کتاب «اسلام و مسلمین»

شیعه، دین خود را با شمشیر پیش نبرده؛ بلکه با نیروی تبلیغ و دعوت، پیشرفت کرده است؛ و اهتمام آنها به برگزاری مراسم سوگواری، موجب شده که تقریباً دو ثلث مسلمانان و بلکه جماعتی از هنود و مجوس و سایر مذاهب نیز، با آنها در عزای حسین علیه السلام شرکت می کنند.(5)

پی نوشت ها:

1. درسی که حسین علیه السلام به انسان ها آموخت: سید عبدالکریم هاشمی نژاد، ص 451.

2. تاریخ ملل و دول اسلامی: کارل بروکلمان؛ ترجمه ی هادی جزایری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1346، ص 108.

3. درسی که حسین علیه السلام به انسانها آموخت، ص 448.

4. درسی که حسین علیه السلام به انسانها آموخت، ص 449.

5. پرتوی از عظمت حسین علیه السلام؛ لطف الله صافی، ص 440.


جمعه 90 آذر 11 , ساعت 6:27 صبح

محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم، حضرت فرمودند: امسال حج مشرف نشدی؟ عرض کردم: چیزی که با آن حج بروم نداشتم ولی عرفه در کنار قبر امام حسین علیه‌السلام بودم. حضرت فرمودند: از آنهایی که سرزمین منا را درک کردند چیزی کم نداری.


امام صادق علیه السلام فرمودند:

زمین کعبه گفت: کیست مثل من، و حال آن که خانه خداوند متعال بر من بنا شده و مردم از اطراف و اکناف به طرف من می‌آیند و حرم امن الهی قرار داده شده‌ام.

و چه فضیلت‌هایی که برای زیارت این مکان مقدس وارد شده (از آن جمله: حضرت علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمودند: تسبیح گفتن در مکه افضل است از خراج و مالیات که در راه خدا انفاق شود.(1)

و حضرت باقر علیه السلام می‌فرمایند: سجده کننده در مکه به منزله در خون غلطیدن در راه خداست. در روایتی دیگر آورده‌اند که طعام خوردن در مکه به منزله روزه داشتن در غیر مکه است. و راه رفتن در مکه عبادت خداوند است.(2) و در ادعیه بسیاری درخواست زیارت خانه خدا وارد شده است.

با این حال خداوند به زمین کعبه خطاب کرد: ساکت باش که فضیلت تو در برابر فضایل زمین کربلای حسین چون سوزنی باشد و اگر نبود خاک و تربت کربلا، هرگز تو را فضیلت نداده بودم و اگر کسانی که کربلا ایشان را در بردارد (حضرت سیدالشهدا و اصحابش) نبودند، تو را و آنچه تو هم اکنون به آن فخر می‌کنی نمی‌آفریدم.

امام صادق علیه السلام به من فرمودند: تاکنون چند مرتبه حج را بجا آوردی؟ عرض کردم: نوزده مرتبه. فرمودند: اگر حجت را بر بیست برسانی (در ثواب) مثل کسی هستی که یک بار قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کرده است

مقایسه انفاق در حج و در مسیر کربلا

عبدالله بن سنان می‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم پدرت درباره انفاق در راه حج می‌فرمودند به هر درهمی که در این راه خرج کنی برای او هزار درهم حساب می‌شود. کسی که در مسیر زیارت امام حسین علیه السلام انفاق می‌کند برای او چیست؟ حضرت فرمودند: به هر درهمی که در این مسیر صرف می‌کند: هزار هزار هزار(تا ده مرتبه هزار را تکرار کردند) برای او حساب می‌شود و علاوه بر این رضایت و خشنودی خداوند و دعای خیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام برای اوست.(3)

 

ثواب زیارت حسین علیه السلام برابر بیست حج

راوی می‌گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: تاکنون چند مرتبه حج را بجا آوردی؟ عرض کردم: نوزده مرتبه. فرمودند: اگر حجت را بر بیست برسانی (در ثواب) مثل کسی هستی که یک بار قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کرده است.(4)

در روایت دیگری آمده که زیارت امام حسین علیه السلام برابر سی حج مقبول می‌باشد.

در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است که امام با یک زائر امام حسین راجع به ثواب زیارت اینگونه فرمودند: برای چه اینجا آمده‌ای؟

زائر عرض کرد: برای زیارت حسین علیه السلام آمده‌ام. فرمود: هیچ خواسته‌ای نداشتی؟

عرض کرد: هیچ آرزویی مگر این که آن حضرت را زیارت کنم و سلام دهم و به وطنم برگردم. حضرت فرمودند: شما چه ثوابی در زیارت آن حضرت می‌بینید؟

عرض کرد: ما زیارت حضرتش را مایه برکت در جان، اهل و فرزندان و مال و معایشمان و موجب برآورده شدن حاجاتمان می‌بینیم.

حضرت فرمودند: آیا می‌خواهی بیش از این، از فضیلت زیارت آن حضرت برای تو بیان کنم؟ عرض کرد: ای فرزند رسول خدا زیادتر برایم بفرمائید.

روایات مختلفی وجود دارد که زیارت امام حسین (علیه السلام) معادل یک حج، دو حج، بیست حج، سی، هفتاد، هشتاد، صد و هزار حج است و البته بدیهی است این ثواب‌های مختلف به حسب مراتب معرفت و رعایت آداب و شرایط زیارت می‌باشد

 

حضرت فرمودند: زیارت امام حسین علیه السلام معادل یک حج مقبول خالصانه‌ای‌ است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام شود. او از این مقدار تعجب کرد.

حضرت فرمود: ای والله (تعجب می‌کنی؟) برابر دو حج. و پیوسته از زیارت آن حضرت زیاد فرمودند، تا این که فرمودند: زیارت امام حسین علیه السلام برابر با سی حج مقبول خالصانه ایست که با رسول خدا صلی الله علیه و آله بجا آورده شود.(5)

راوی می‌گوید: محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم، حضرت فرمودند: امسال حج مشرف نشدی؟ عرض کردم: چیزی که با آن حج بروم نداشتم ولی عرفه در کنار قبر امام حسین علیه‌السلام بودم. حضرت فرمودند: از آنهایی که سرزمین منا را درک کردند چیزی کم نداری، بعد فرمودند:

“حقیقتا اگر اکراه این را نداشتم که مردم حج را ترک کنند، هر آینه حدیثی را برای شما (درباره زیارت امام حسین علیه السلام) بیان می‌کردم که هرگز زیارت آن حضرت را ترک نمی‌کردید.(6)

و در حدیث دیگری امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم می‌دانستند چه فضیلتی در زیارت امام حسین علیه السلام است، از شوق، جان می‌سپردند و نفسشان از روی حسرت و اندوه قطع می‌شد.(7)

در روایات متعددی نقل شده است که زیارت امام حسین علیه السلام معادل حج و عمره می‌باشد، همچنین روایات مختلفی وجود دارد که زیارت امام حسین (علیه السلام) معادل یک حج، دو حج، بیست حج، سی، هفتاد، هشتاد، صد و هزار حج است و البته بدیهی است این ثواب‌های مختلف به حسب مراتب معرفت و رعایت آداب و شرایط زیارت می‌باشد.


جمعه 90 آذر 11 , ساعت 6:12 صبح

توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند، حداقل باید بگوید زن همانند مرد است. زیرا تقریباً شش سال قبل از این که مرد، مکلف بشود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است. زن همین که از نُه سالگی گذشت و وارد دهمین سال زندگی‌ شد، خدا او را به حضور می‌پذیرد و با او سخن می‌گوید و روزه را بر او واجب می‌کند، مناجات های او را به عنوان دستور مستحب شرعی گوش می‌دهد. آن وقتی که هنوز مرد به عنوان یک نوجوان مشغول بازی است، زن مشغول راز و نیاز و نماز است.

تکلیف

شش سال، زمینه‌سازی کردن و از دوران نوجوانی او را به حضور پذیرفتن، نماز را که عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الی‌اللَّه است و مهمانان در آن سفر به ضیافتگاه خداوند می‌روند، بر زن واجب کردن، اینها همه نشانه آن است که زن برای دریافت فضائل، شایسته‌تر از مرد است. و اگر این منطق درست تبیین و اجرا گردد، نتیجتاً معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتای مرد است. ‌


بهره‌مندی از ثواب نماز

زن گرچه ممکن است در طی دوران عادت از برخی از عبادت محروم باشد، اما تمامی آن‌ها جبران‌پذیر است، زیرا قضای روزه‌ها را به جا می‌آورد و برای نماز اگر وضو بگیرد و در مصلّای خود رو به قبله بنشیند، و به مقدار نماز، ذکر بگوید ثواب نماز را می‌برد. همان گونه که اگر مسافری پس از خواندن دو رکعت واجب، سی یا چهل بار تسبیحات اربعه را تکرار کند، جبران آن دو رکعت ساقط شده را خواهد کرد. پس این گونه از فضائل جبران‌پذیر است. ‌

عمده آن است که مرد وقتی پانزده سالگی را تمام نمود و وارد شانزدهمین سال زندگی شد، شایستگی خطاب الهی را کسب می‌نماید و قبل از آن چنین لیاقتی ندارد، زیرا بلوغ زمینه تشرف به مقام عبودیت است.
محرومیت‌هایی که زن در دوران عادت دارد قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزایایی که مرد محروم است برخوردار می‌شود

درباره یکی از علمای شیعه به نام ابن طاووس – رضوان اللَّه علیه – نقل شده است که روز بلوغش را جشن گرفت، او وقتی از پانزده سالگی وارد شانزدهمین سال زندگی شد، دوستان و آشنایان خود را به شکرانه این که عمر داشت و سنّ او به حدّی رسید که خدای سبحان با او سخن گفت؛ جشن گرفت، چون انسان‌ تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تکلیفی خدا نیست، و به هنگام بلوغ لیاقت می‌یابد که مورد خطاب خدای سبحان واقع شود.

تکلیف

اما آیا این جشن در اسلام مشروعیت دارد و جزو سنن هست یا نه؟ مسأله‌ای جداگانه است، کسی به قصد ورودِ سنّت، اقدام به برگزاری این مراسم نمی‌کند، بلکه این جشن را به شکرانه یک نعمت برگزار می‌نماید. شاید مرحوم سید ابن طاووس، زیر پوشش اطلاقات اولیه که هر نعمتی به شما رسیده است حق‌شناس و شاکر باشید، چنین عملی را انجام داده است. بر این اساس، بلوغ یک شرافت است. آنها که اهل سلوکند می‌گویند ما مشرَّف شدیم نه مکلّف، چون زحمت و مشقتی در کار نیست، بلکه شرف در کار است. لذا در مناجات‌الذاکرین امام سجاد – صلوات اللَّه وسلامه علیه – می‌خوانیم «یا من ذکره شرف» ای خدایی که نام تو مایه شرافت است. ‌

اگر کسی به جایی برسد که ذکر خدا گوید و در سایه این ذکر، به یاد خدا و خدا هم به یاد او باشد، شرافتی نصیب او گردیده است، و زن شش سال قبل از مرد به این شرافت می‌رسد. اگر چنانچه به این نکته دقت شود، قبل از این که مرد به راه بیفتد و در صراط مستقیم گام بردارد،

زن بخش زیادی از این راه را طی کرده است. بنابراین هم محرومیت‌هایی که زن در دوران عادت دارد قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزایایی که مرد محروم است برخوردار می‌شود. ‌


زن محرومیتی ندارد !

در پایان عمر نیز برای زنان غیر سادات پس از سن پنجاه سالگی سخن از ایام محرومیت نیست و در این مدت محرومیت نیز اولاً، ایام عادت محدود وچند روز بیشتر نیست. ثانیاً، آنها که باردارند و توفیق حمل امانت را دارند نیز محرومیت از عبادت شامل آنها نمی‌شود، چون غالباً عادت با حمل جمع نمی‌شود. ثالثاً، مدت شش سالی که زن قبل از بلوغ مرد، بالغه می‌شود همه نقص‌ها را ترمیم می‌کند.

بنابراین اگر نقصانی در ایمان باشد و علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل جبران است، بلکه اگر زن به این فکر بیفتد که دوران شش ساله را مغتنم بشمارد عظمتی فزونتر نیز خواهد یافت. ‌
زن برای نماز و راز و نیاز، زودتر از مرد آمادگی پیدا می‌کند و اگر‌ احیاناً راههای عاطفی، زمینه‌های انحراف را پیش روی زن قرار دهد، تکالیف عبادی آن راهها را تعدیل می‌کند تا مبادا به انحراف

زن ریحانه است نه قهرمان !

از آنچه گفته شد روشن می‌شود سِرّ بیان حضرت امیر – سلام‌اللَّه علیه – در نهج‌البلاغه که در وصف زن خطاب به امام مجتبی علیه السلام می‌فرماید: ‌ « فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة »(1). ‌ یعنی این که زن ریحان است، باید او را زودتر از مرد، تحت تربیت و تکلیف قرار داد، در غیر این صورت ضایع می‌شود.

روایتی دیگر نیز از حضرت صادق – سلام‌اللَّه علیه – نقل شده است که می‌فرماید: ‌«من اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة أحدکم لعبة فمن اتّخذها فلا یضیّعها»(2). ‌ مراد از لعب در روایت، بازیچه و اسباب‌بازی نیست، بلکه یعنی زن ریحانه است این ریحانه را ضایع نکنید. اسلام به اولیای مدرسه و منزل دستور می‌دهد که به دخترها بیش از پسرها رسیدگی کنید.

اگر تکلیف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع می‌شود بنابراین اولیای منزل و مدرسه مسؤولیتشان نسبت به دخترها بیش از پسرهاست. ‌

روی این تحلیل، معلوم می‌شود زن برای نماز و راز و نیاز، زودتر از مرد آمادگی پیدا می‌کند و اگر‌ احیاناً راههای عاطفی، زمینه‌های انحراف را پیش روی زن قرار دهد، تکالیف عبادی آن راهها را تعدیل می‌کند تا مبادا به انحراف برود.



پنج شنبه 90 آذر 10 , ساعت 9:58 صبح
گوشه ای از جملات و سخنان نغز حضرت سیدالشهداء، امام حسین (ع) / مرد آزاده این چیزهای پست (زخارف دنیوی را) را به مردم دنیا وا می گذارد؛ زیرا بهای آزادمرد هیچ چیز جز بهشت نیست.
فرق بین شیعه و دوستدار بودن

شخصی به امام حسین علیه السلام عرض کرد: یا ابن رسول الله من از شیعیان مخصوص شمایم. حضرت به او فرمودند: ای بنده خدا، طبق ادعایی که هم اکنون کردی، باید همانند ابراهیم خلیل علیه السلام از قلب سلیم برخوردار باشی؛ چون خداوند متعال درباره ایشان می فرماید: «و از شیعیان او حضرت ابراهیم است؛ زیرا با قلبی سلیم به درگاه خداوند آمد». پس در حال خود بنگر و ببین اگر قلب تو نیز مانند قلب ابراهیم علیه السلام است بدان که از شیعیان مایی؛ اما اگر به آن مرتبه از اطمینان و سلامت دل نرسیده ای، فقط از دوستداران ما محسوب می شوی».

منزلت معلم معارف دینی

در فرهنگ اسلامی به علم و علم آموزی اهمیت فوق العاده ای داده شده است؛ به گونه ای که علی علیه السلام تصریح می کنند: «هرکس به من حرفی بیاموزد مرا بنده خود ساخته است». و نقل می کنند وقتی عبدالرحمن سلمی، معلم یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام ، به او سوره حمد را آموخت امام حسین علیه السلام هدایای به او دادند که چنین عملی در مقابل چنان کاری تا به آن روز از کسی دیده نشده بود. بعضی از افرادی که چنین بخششی را از آن حضرت دیدند. به او اعتراض کردند که پاداش مورد استحقاق این معلم بسیار کم تر از آن مبلغی بود که شما به او عطا فرمودید. امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمودند: «این مقدار پاداش در برابر آنچه او به فرزند من آموخته بود، بسیار ناچیز است. ارزش کار معلم بسیار بیشتر از این مقدار هدایاست».

ضرورت تفکر در امر دنیا و مرگ

امام حسین علیه السلام به پیروان خود توصیه می کنند در سرگذشت دیگران که پیش از این در دنیا بودند و در رفاه و آسایش زندگی می کردند تأمل کنند و همواره به یاد مرگ باشند چرا که این کار انسان را از گناه باز می دارد. آن حضرت می فرمایند: «ای فرزند آدم، کمی اندیشه کن و به خطاب به نفس خود بگو: پادشاهان و صاحبان دنیا و جهان داران گذشته کجایند؟ آنهایی که شهرها بنا کردند و نهرها را جاری کردند و... و سرانجام با بی میلی از همه آنها جدا شده، از دنیا رفتند و همه را برای دیگران به ارث گذاشتند. ما هم روزی مثل آنها همه چیز را به دیگران وا گذاشته، به آنها خواهیم پیوست. ای فرزند آدم، هنگامی را به یاد آور که با مرگ دست و پنجه نرم می کنی و در قبر پهلو به زمین می گذاری و در پیشگاه خدا تمام اعضای بدنت علیه تو گواهی خواهند داد و رازهای پنهان آشکار شده، ترازوهای عدالت برقرار می شود».

سفارش هایی به گناه کاران

روزی شخصی خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا، من فرد گناه کاری هستم و توانایی دست برداشتن از گناه را ندارم. با این حال از شما درخواست دارم که مرا موعظه کنید. امام حسین علیه السلام فرمودند: «ای مرد، هرچه می خواهی بکن اما قبل از انجام دادن گناه چند چیز را رعایت کن: اول این که از رزق و روزی خداوند نخور، آن گاه هرکاری می خواهی انجام بده؛ دوم آن که از ملک خدا بیرون برو بعد هرچه دوست داری گناه کن؛ سوم آن که در جایی برو که خداوند تو را نبیند؛ چهارم، هرگاه ملک الموت خواست روح از بدنت جدا کند و جانت را بگیرد او را از خود دور کن؛ پنجم این که وقتی مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد اگر می توانی از کار او جلوگیری کن و وارد آتش جهنم نشو. در آن صورت هرچه می خواهی گناه کن».

اقسام عبادت کنندگان

همانند سایر اصناف مردم، عبادت کنندگان نیز با هم دیگر فرق می کنند. امام حسین علیه السلام در روایتی اقسام عبادت کنندگان را به سه گروه تقسیم می کنند و می فرمایند: «گروهی از مردم به امید پاداش و رسیدن به نعمت های بیشتر، از جمله وارد شدن به بهشت، خدا را عبادت می کنند. این از نوع عبادت سوداگران است. گروهی دیگر از ترس عذاب الهی به بندگی و عبادت مشغول می شوند. این، عبادتِ بردگان است. اما گروهی به جهت شکرگزاری و قدردانی از نعمت های الهی و تسلیم در برابر عظمت خداوند او را عبادت می کنند. این، عبادتِ آزادگان است و بهترین نوعِ عبادات همین نوع بندگی و عبادت است».

اقسام برادران دینی

امام حسین علیه السلام درباره اقسام برادران دینی می فرمایند: «برادران دینی چهار گونه اند: برادری که هم در فکر توست و هم در فکر خویش. این گونه برادران طوری عمل می کنند که همیشه بین شما دوستی برقرار باشد و رشته برادری بریده نشود. برادری هم هست که در دوستی فقط به فکر توست؛ یعنی در محبت کردن به تو به مرتبه ای رسیده است که از طمع دنیوی نسبت به تو و آنچه در دست داری گذشته است و هیچ چیزش را از تو دریغ نمی دارد. اما برادری هم هست که همیشه به فکر خودش است. چنین فردی دشمنی است در لباس دوست، همیشه در انتظار فرصتی است تا بتواند از تو و امکاناتی که در دست توست به نفع خود استفاده کند و حتی از بغض و حسادت نسبت به تو دریغ ندارد. برادری هم هست که نه برای تو سودمند است و نه برای خودش. پس تا می توانی از چنین دوست بی خردی فاصله بگیر».

ارزش دنیا و زرق وبرق آن

امام حسین علیه السلام درباره دنیا و فناپذیری آن می فرمایند: «ای بندگان خدا، از دنیا برحذر باشید. اگر بنا بود دنیا به کسی پایدار بماند یا کسی در دنیا حیات جاوید داشته باشد، پیامبران الهی برای بقا سزاوارتر از همه کس بودند؛ ولی خداوند دنیا را به منظور آزمایش آفریده است و ساکنان آن را برای فنا شدن خلق فرموده که تازه گی های آن رو به کهنگی دارد. نعمت هایش از بین رفتنی و شادی هایش به اندوه تبدیل شدنی اند. دنیا منزلگاهی است موقت که جای سکونت دائم نیست. پس از این دنیا توشه گیرید که بهترین زادوتوشه تقواست... بیچاره کسی است که فریب زرق وبرق این دنیا را خورده، دل به این زندگی فانی و زوال پذیر ببندد. دنیا همیشه کسانی را که با آرزوهای دراز دل به او بسته اند، ناامید کرده کاخ آرزوهایشان را واژگون می سازد».

نکوهش اسراف

نقل می کنند شخصی خانه بسیار مجللی برای خود بنا کرد و امام حسین علیه السلام را برای دیدن خانه اش دعوت کرد تا حضرت پس از بازدید از آن جا در حق صاحب خانه دعای خیری بکنند. حضرت وقتی وارد خانه شدند با تعجب و تأسف نگاهی به اطراف خانه انداختند. آن گاه فرمودند خانه آخرتت را (به سبب اسراف و زیادروی در هزینه ساختمان سازی) ویران ساخته ای؛ در مقابل به آبادسازی خانه دیگری که فناپذیر است پرداخته ای. اگرچه با این کار خودت را در نزد مردم عزیز و بزرگ داشته ای تا مردم به چشم بزرگی به تو نگاه کنند، اما بدان که در نزد اهل آسمان فردی بسیار پست و حقیر محسوب می شوی و همه آنها تو را دشمن می دارند».

سفارش به تقو

امام حسین علیه السلام در سفارش به تقوا و بیان آثار آن می فرمایند: شما را به رعایت تقوای الهی سفارش می کنم؛ زیرا خداوند برای کسی که تقوای الهی را پیشه خود سازد ضمانت کرده است که احوالش را از آنچه ناخوش می دارد به آنچه دوست می دارد، دگرگون سازد و از آن راهی که هرگز گمان نمی کرد روزی اش را مقرر فرماید. پس بپرهیزید از این که در زمره کسانی باشید که از مردم بر گناهانشان بیمناکند ولی از کیفر گناه و کوتاهی های خود آسوده خاطر یا غافلند. هرگز کسی با فریب و حیله داخل بهشت نمی شود و کسی جز از طریق اطاعت از احکام الهی به کمالاتی که خداوند برای انسان مقدّر کرده است دست رسی پیدا نمی کند».

مرد آزاده کیست؟

امام حسین علیه السلام می فرمایند: «هرآنچه در شرق و غرب آفتاب بر آن می تابد، از قبیل دریا، خشکی، کوه و دشت، همه نزد خداشناسان و اولیای خدا ناچیز و مانند برگشتن سایه است... مرد آزاده این چیزهای پست (زخارف دنیوی را) را به مردم دنیا وا می گذارد؛ زیرا بهای آزادمرد هیچ چیز جز بهشت نیست. پس شما خود را به غیر بهشت نفروشید و کسی که با به دست آوردن مال و مقام ناچیز دنیا خشنود شود، بی شک به پست ترین چیز راضی شده است».

پایبندی به سلام کردن

نقل می کنند مردی به حضور امام حسین علیه السلام رسید و بدون مقدمه و سلام به آن حضرت عرض کرد: «حالتان چطور است؟ خدا عافیتتان دهد!». امام حسین علیه السلام به او فرمودند: «قبل از سخن گفتن سلام کن، بعد سخن بگو. خداوند عافیتت دهد!» آن گاه اضافه کردند: «تا کسی سلام نکرده است به او اجازه سخن گفتن ندهید؛ چرا که سلام کردن هفتاد پاداش دارد که 69 قسمت آن پاداش برای سلام کننده است و تنها یک قسمت برای جواب دهنده است».

میانه روی در دوستی

یکی از رفتارهای زیان بخش عدم رعایت اعتدال در دوستی هاست. چه بسا انسان در نتیجه افراط و تفریط در دوستی موجب رنجش خاطر دوستان خود شود و در نتیجه از آثار و برکات نعمت دوستی محروم گردد. ائمه اطهار علیه السلام در همه امور بر رعایت اعتدال تأکید می فرمودند. حتی در دوستی اهل بیت علیه السلام . امام حسین علیه السلام در روایتی پس از سفارش به دوستی خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، تأکید می فرمایند که در این کار از حدود تجاوز نکنید. آن حضرت می فرمایند: «ما خاندان پیامبر را به شیوه ای که مورد نظر اسلام است دوست بدارید؛ چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: مرا بیش از آنچه سزاوارم ستایش نکنید. خداوند مرا پیش از آن که به پیامبری برگزیند، به بندگی خود برگزید».

گرفتاری دوستان اهل بیت علیه السلام

بسیاری از افراد بر این گمانند که هرکس بیشتر پایبند ارزش های الهی باشد و رفتارهای خود را با احکام دینی تطبیق دهد و همین طور رابطه قوی تری با اهل بیت علیه السلام داشته باشد، حتما باید در رفاه و آسایش و امنیت باشد. در حالی که از مجموعه رهنمودهای اولیای الهی چنین بر می آید که چون انتخاب این مسیر زمینه ساز کمال انسان است و معمولاً کمالات با خواست های نفسانی خود انسان و منافع دیگران در تعارض است، لذا برای انسان مشکلاتی را در پی دارد. بر این اساس همواره ائمه اطهار علیه السلام به پیروان خود یادآوری می کردند که پیروی از اوامر الهی و سیره معصومین علیه السلام خالی از سختی نیست. امام حسین علیه السلام در این باره می فرمایند: «سوگند به خدا بلا و تهیدستی و قتل، بسیار زود دامن گیر دوستان ما می شود. بلاها همانند اسبان تیزتک مسابقات و سیلاب ها آنها را به طور ناگهانی فرا می گیرند». البته این پیشامدها چون قدرت مقاومت و میزان اخلاص و ایمان افراد را افزایش می دهد، در نهایت به سود آنها تمام می شود و میزان محبت آنان را به خدا و اولیای او مشخص می سازد.

شرط سخن گفتن

برای مؤثر واقع شدن سخن شرایط و زمینه هایی لازم است که رعایت آنها موجب نتیجه گیری بهتر و عدم توجه به آنها چه بسا موجب بی تأثیر شدن سخن انسان می شود. امام حسین علیه السلام در این باره می فرمایند: «در آنچه به تو ارتباطی ندارد سخنی بر زبان جاری مکن؛ چرا که ممکن است به سبب آن در روز قیامت باز خواست شوی و حتی در آنچه مربوط به توست سخن مگو، مگر این که جا و موقعیت مناسبی پیدا کنی؛ زیرا چه بسیار سخن گویانی که گرچه به حق سخن گفته اند، اما چون محل و موقعیت آن را در نظر نگرفته اند مورد تمسخر دیگران واقع شده اند».

نکوهش پوشیدن لباس شهرت

گرچه لباس وسیله ای است برای پوشاندن بدن، اما نوع و رنگ و دوخت آن باید متناسب با شخصیت انسان و هماهنگ با آداب و رسوم اجتماعی باشد. بنابراین پوشیدن لباس مندرس و کثیف و همین طور لباس تنگ و نامناسب در فرهنگ اسلامی مذموم است. از جمله اموری که در روایات اهل بیت علیه السلام از آن منع شده لباس شهرت است؛ یعنی لباسی که انسان به واسطه پوشیدن آن انگشت نمای دیگران یا مورد تمسخر آنها واقع می شود. امام حسین علیه السلام در این باره می فرمایند: «کسی که لباس شهرت بپوشد خداوند متعادل در روز واپسین به او بی اعتنایی می کند و از او روی بر می گرداند».

دو نشانه شریف ترین انسان

برخلاف سایر جهان بینی ها ملاک سنجش کمالات آدمی در اسلام، فضیلت های اخلاقی و ارزش های متعالی انسانی است. اموری چون برخورداری از مال و منال و داشتن قدرت اجتماعی و موقعیتِ شغلیِ بهتر و جز آن معیار کمال و میزان تشخیص ارزش واقعی انسان محسوب نمی شود. وقتی از امام حسین علیه السلام سؤال می کنند «شریف ترین مردم کیست؟»، آن حضرت می فرمایند: «کسی که پیش از آن که او را پند دهند از پیشامدها پند گیرد و قبل از آن که دیگران او را نسبت به امور آگاه سازند، در نتیجه تیزهوشی و خودسازی خود بیدار شود و به امور اطلاع پیدا کند».

پنج شنبه 90 آذر 10 , ساعت 9:54 صبح

حضرت ابوالفضل(علیه السلام) نیز با آن فداکاری‌هایش می‌خواست به آنان بفهماند که محبت خدا و محبت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمل هرگونه دشواری در راه آن شیرین است.

 


 

امام حسین

ما درجات و مقامات شهدای کربلا را نمی‌توانیم درک کنیم

 

حضرت آیت الله بهجت(ره) در فرمایشات خود درباره درسهای کریلا فرموده‌اند: حضرت سیّدالشهدا(علیه السلام) با اختیار خود آن همه مصایب و شهادت و اسارت اهل و عیال خود را تحمل نمود؛ زیرا پیوسته و حتی در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کنند و یا لقاءاللّه و معاهده و پیمانی را که با خدا بسته است، ولی ایشان با اختیار خود آن مقامات عالیه را انتخاب کردند.

خدا می‌داند که آن‌ها چه می‌دیدند!

حضرت قاسم(علیه السلام) راجع به مرگ می‌گوید: «اَحْلی مِنَ الْعَسَلِ.»به نقل از قاسم بن حسن (علیه السلام) شیرین‌تر از عسل است. آیا این تعبیر شوخی است؟!

ما نمی‌توانیم درجات و مقامات آن‌ها را تعقل و درک کنیم که چه خبر بوده و چه درک می‌کردند و چه می‌دیدند، همین قدر نقل شده که امام حسین(علیه السلام) مقامات اخروی آن‌ها را به آنان نشان داد.

این که نقل شده عباس(علیه السلام) در روز عاشورا در میدان جنگ در برابر دشمن لخت شد و زره را از تن درآورد، یک کار عادی و آسان نبود، خواست به دشمن بفهماند که ما از روی عقیده و مرام، راه شهادت را اختیار و انتخاب کرده‌ایم، نه از روی ناچاری و اجبار و تهدید و اکراه و یا به جهت شرم و حیا، بلکه این مرام ما است، و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه می‌جنگیم و کشته می‌شویم و باکی از شهادت نداریم، و طرف مقابل عمر سعد بیچاره و دربند و اسیر ملک «ری» است.

حضرت ابوالفضل(علیه السلام) نیز با آن فداکاری‌هایش می‌خواست به آنان بفهماند که محبت خدا و محبت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمل هرگونه دشواری و ناگواری و سختی در راه رسیدن به آن، سهل و آسان و شیرین است.


چهارشنبه 90 آذر 9 , ساعت 6:13 عصر

حضرت رقیه(س) اگرچه در محرم الحرام سال 60 هجری فقط سه سال داشته، اما جلوه تابناکی از شکوه و عظمت حماسه عاشوراست.

روز سوم محرم الحرام به نام حضرت رقیه(س) طفل سه ساله امام حسین(ع) نامگذاری شده است که با ولادت آن حضرت(س) در سال 57 هجری قمری، خانه امام حسین(ع) گرمای تازه ای یافت.

حضرت رقیه(س) در اوان کودکی، مادر خود را از دست داد و در دامان عمه اش حضرت زینب(س) تربیت شد و در سال 60 هجری قمری ، حضرت رقیه(س) به همراه کاروان حسینی راهی کربلا شد.

رقیه(س) جلوه دیگری از شکوه و عظمت حماسه عاشوراست و حضور این کودک خردسال در متن نهضت سرخ حسینی، بی هیچ شک و شبهه ‌ای اتفاقی ساده و ناچیز نبوده است، چنانکه هر یک از کسانی که در واقعه نینوا حضور داشته اند، چون نیک بنگریم، حامل پیامی شگرف و شگفت بوده‌اند.

پس از واقعه جانسوز عاشورا، کاروان اسرا به همراه سرهای مطهر شهدا ابتدا به کوفه و سپس به شام حرکت کرد و پس از ورود اهل بیت امام حسین(ع) به شام، آنها را در خرابه ای نزدیک کاخ یزید ملعون جای دادند.

سختیهای بسیار خرابه شام، حضرت رقیه(س) را به شدت آزرده بود و یکسره بهانه پدر را می گرفت؛ یزید بن معاویه(لعنه الله علیه) دستور داد سر پدر را برای او ببرند.

بانو رقیه(س) سر پدر را به دامان گرفت و درد دلها با سر بریده پدر کرد تا سرانجام جان به جان آفرین تسلیم کرده و در همانجا غریبانه به خاک سپرده شد.

به راستی تصور این مصیبت که کودکی تنها با سه سال سن، با غم بی مادری، فراق پدر و تحمل آن همه مصیبت جانگداز که بازهم مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، قلب هر موجودی را به درد می آورد.

علاقه خاص شیعیان به شهید سه ساله نهضت سرخ عاشورا

خردسالی این دختر و عواطفی که نام، یاد، کیفیت جان باختن و مدفن او برمی انگیزد، شگفت است و به همین دلیل، شیعیان به این طفل سه ساله نهضت سرخ عاشورا علاقه خاصی دارند.

محل دفن او کنار یک بازارچه قدیمی و با فاصله از مسجد اموی در دمشق قرار دارد و چندین بار تعمیر شده است؛ آخرین تعمیر و توسعه در سال 1364 شمسی از سوی جمهوری اسلامی ایران آغاز شده و پس از چند سال به پایان رسید.

اینک حرمی بزرگ و باشکوه برای آن دختر خردسال بزرگوار وجود دارد که زیارتگاه دوستداران اهل بیت است.

امروزه مرقد مطهر نازدانه اباعبدالله الحسین(ع) در شهر شام کشور سوریه به صورت بارگاهی عظیم و آبرومند برای زیارت مشتاقان اهل بیت پیامبر(ص) درآمده است و همه روزه هزاران نفر عاشق، آن عزیز را زیارت می کنند.

رقیه(س) برهان مظلومیت عترت پاک پیامبر(ص)

رقیه(س) برهان بزرگی بر حقانیت قیام امام حسین(ع) و مظلومیت عترت پاک پیامبر(ص) بوده و تنها کسی است که می ‌تواند چنین به مبارزه و مقابله با ستم برخیزد و حرکتش مقصدی الهی داشته باشد.

رقیه(س) برهان بزرگی برای رسوایی سیاهکارانی است که داعیه جانشینی رسول خدا(ص) را سر دادند.

رقیه(س) برهان بزرگ دیگری است برای آنکه اوج توحش و سنگدلی دژخیمان دستگاه بنی ‌امیه برای همیشه تاریخ اثبات شود.

رقیه(س) فاتح شام و سفیر بزرگ عاشورا در سرزمین کربلاست، رقیه(س) برهان بزرگی است بر این حقیقت بزرگ که حق بر باطل پیروز خواهد شد.


چهارشنبه 90 آذر 9 , ساعت 4:53 عصر

سخن در مورد محرم و عاشورا بسیار است و هر چقدر اسرار و فوائد این نهضت بزرگ را بیان کنیم باز در برابر دریای بی کران آن قطره ای نسبت به دریا هستیم که نمیتوانیم به عمق این حادثه سرنوشت ساز تاریخ برسیم .اما آنچه بیش از بیش در این عرصه اهمیت دارد ارتباط تنگاتنگ قرآن وعاشورا است به نحوی که قرآن را میتوان در ثانیه به ثانیه و در هر سکانسی از این نهضت بزرگ  مشاهده کرد .

سکانس اول :در مسیر کربلا

وقتی از مدینه به سمت مکه حرکت کرد فرمود: «رَبِ‏ّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین»(1 )
و آنگاه که به مکه رسید فرمود:(وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى‏ رَبِّى أَن یَهْدِیَنِى سَوَاءَ السَّبِیل)(2) در مکه همگان را به سوی کتاب خداوند  دعوت کرد و فرمود «وَ اَنا ادعوکم اِلى‏ کتابِ اللَّه و سُنة نبیّهِ»(3)

شیخ مفید از شخصى به نام ضحّاک بن عبدالله نقل کرده که سپاهى از ابن سعد بر ما عبور کرد و آن سپاه ما را تحت نظر داشت و حراست و مواظبت مى نمود. در حال عبور آن ها امام حسین(علیه السلام) این آیه ها را قرائت مى کردند:

(وَلاَیَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَیْرٌ لاَِّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ: کسانى که راه کفر را پیش گرفتند، گمان نکنند که اگر به آنان مهلت مى دهیم به سود آن هاست; نه، ما به آنان مهلت مى دهیم فقط براى این که بر گناهان خود بیفزایند و براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود )(4)

سکانس دوم:بعد از شهادت
پس از شهادت امام و یارانش هنوز میتوانیم این پیوند ناگسستنی بین عاشورا و قرآن را مشاهده کنیم آنجا که در روایت های مختلف نقل شده است که سر مبارک اباعبدالله قران میخواند :آنجا که از زید بن ارقم روایت شده است که می‎گوید من شنیدم که سر امام حسین این آیه را تلاوت می‎کرد.(5):(أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»(6)

و یا آنجا که آن مرد یهودی میگوید شنیدم که سر اباعبدالله این گونه می گفت:«وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»(7)

سکانس سوم: قرآن و زیارت امام حسین
یکى از اصولى که قرآن بر آن اصرار دارد، عشق به خوبان و خوبى ها و تنفر از بدان و بدى هاست .
اگر به امام حسین علیه السلام سلام مى گوییم ، از قرآن آموخته ایم که به پیام آوران آسمانى و رهروان الهى سلام مى گوید:
( سلام على نوح فى العالمین ، سلامٌ على ابراهیم ، سلام على موسى و هارون ، سلام على آل یاسین) (8)

اگر به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله صلوات مى فرستیم ، از قرآن یاد گرفته ایم که مى فرماید: اِنّ اللّه و ملائکته یصلون على النّبى (9) خداوند و فرشتگان بر پیامبر درود مى فرستند و اگر ما بر بنى امیه و غاصبان حکومت حقّ و تبهکاران تاریخ بشریّت ، لعن و نفرین مى کنیم ، باز از قرآن آموخته ایم که مى فرماید:
(اِنّ الّذین یؤ ذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنیا و الاخرة  آنان که خدا و پیامبرش را اذیّت مى کنند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت لعنت مى کند.)(10)

سکانس چهارم :قرآن و عزداراری
از نظر قرآن عزاداری ریشه‏ هایی دارد اول روضه ‏خوان خود خداست، سوره‏ ای در قرآن است به نام سوره بروج که می‏فرماید:(قتل اصحاب الاُخدود و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود و ما نفقوا منهم الا أن یؤمنوا بالله العزیز الحمید)

سوره بروج می‏گوید مرگ بر اصحاب اُخدود، اصحاب اُخدود چه کسانی هستند؟ یک گودالی کندند، مؤمنین را ریختند در  گودال سوزاندند و اینها بالای گودال به تماشا نشستند و قرآن می‏گوید: اینها فقط به جرم اینکه مؤمن بودند سوخته شدند و قرآن روضه سوخته شدن این مظلومین مؤمن را می‏خواند پس اولین روضه خوان خود قرآن است. روضه ‏اش، روضه اصحاب اُخدود است.(11)

سکانس پنجم:ماندگاری قرآن و عاشورا
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بارها می‌فرمود:(من در میان شما مردم دو چیز گران بها وا می نهم: یکی کتاب خدا و دیگری خاندانم و این هر دو هرگز از هم جدا نخواهند شد)
این کلام بلند نبوی نیز رازگشای جاودانگی حسین(علیه السّلام) است. او فرزند پیامبر خدا و از عترت پاک اوست که جانش آکنده از حقایق گران است و قرآن کتاب ماندگار خداوند است و حسین(علیه السّلام) جلوه گویای کتاب خداست و هر دو ماندگارند.(12)

سکانس ششم:ارتباط با قرآن و عاشورا
یکی از مهمترین بحث ها در مورد قرآن کریم و دانشگاه عاشورا این است که چگونه ما میتوانیم با این دو ارتباط برقرار کنیم و کدام ارتباط بیشتر میتواند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد .

در مورد این سوال که چگونه میتوانیم با قران و عاشورا ارتباط برقرار کنیم میتوان گفت که چهار نوع ارتباط وجود دارد :

1) ارتباط علمی باقرآن و دانشگاه عاشورا
در ارتباط علمی با قران میتوان از  واژه شناسی قرآن، تفسیر قرآن، تاریخ قرآن و شناخت های گوناگونی که از این کانون ژرف می توان به دست آورد بحث و گفتگو کرد
در عرصه مسایل عاشورا هم همین ارتباط وجود دارد. یعنی می توان یک نوع ارتباط علمی با دانشگاه عاشورا برقرار کرد. مثل تاریخ نگاری عاشورا، تاریخ شناسی، عوامل به وجود آورنده عاشورا، دست آوردهای آن و … که نوعی ارتباط علمی است.

2)ارتباط تبرک جویانه
که این ارتباط یکی از گسترده ترین و وسیع ترین ارتباطی است که امروزه برقرار میشود . قرآن کریم، یادآور می شود که چشمان یعقوب به برکت پیراهن یوسف شفا یافت. البته ناگفته نماند، این نوع ارتباط اگر راه افراط بپوید یا آن که تنها راه ارتباط دینی باشد، تبدیل به یک فاجعه می شود. بوسیدن قرآن، از زیر قرآن گذشتن یا در آغاز سفر، خود را به قرآن متبرک کردن، همراه داشتن و خواندن قرآن برای شفای بیماران، استخاره گرفتن با قرآن و مانند این ها، نوعی ارتباط تبرک جویانه با این کانون ژرف معارف الهی است. در زمینه عاشورا نیز گریستن، سینه زدن، توسل جستن، همراه داشتن تربت و همراه میت نهادن آن، کام گرفتن با تربت امام حسین علیه السلام و… همه این ها جلوه های ارتباط تبرک جویانه با مکتب امام حسین علیه السلام است و این ارتباط، هیچ گاه محدود به شیعیان نبوده و نیست ..

3)ارتباط عملی
سومین  ارتباط با قرآن کریم و عاشورا، ارتباط عملی است که کارسازترین و آموزنده ترین شیوه های ارتباطی است . خداوند می فرمایند «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً؛ کسی که مشتاق لقای پروردگار است، باید کار شایسته انجام دهد».

یعنی ارتباط علمی یا تبرک جویانه با یک مکتب، به تنهایی کارساز نیست؛  پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند: «وقتی که فتنه ها و چالش ها و بحران ها چونان شب تیره، زندگی شما را فرا گرفت، بر شما باد به قرآن» یعنی بر شما باد عمل به قرآن؛ چرا که عمل به قرآن است که ما را از تاریکی ها به نور می کشاند، و بحران ها را از بین می برد؛ نه فقط پیوند تئوریک با مفاهیم قرآن؛ پیوند تئوریک با مفاهیم قرآن نجات بخش نیست امااگر ما به قرآن، حضور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بدهیم، از همه بحران ها نجات پیدا می کنیم.

در ارتباط با عاشورا نیز این گونه است. اگر ما به امام حسین علیه السلام به عنوان یک مقتدا نگاه کنیم، به عنوان یک اسوه و اسطوره ای که لباس عمل پوشیده است، اسطوره ای که به میدان آمده است، اسطوره ای که نمایش عملی از ارزش ها را به میدان آورده است؛ اگر مثل امام حسین علیه السلام، طاغوت ستیز باشیم و ذلت ستیز و خلاصه اگر امام حسین علیه السلام مقتدای عملی ما باشند، می توانیم تمام بحران های کنونی را پشت سر بگذاریم.اما متاسفانه مهم ترین فاجعه ای که امروز در میان سوگواران مکتب عاشورا وجود دارد، این است که از یک سو ارتباط های تبرک جویانه اوج گرفته است و از سوی دیگر پیوندهای عملی سست و ضعیف شده است.


سه شنبه 90 آذر 8 , ساعت 10:4 صبح

مقام معظم رهبری:

آخرین برکت عظیم حادثه کربلا همین انقلاب شکوهمند ماست.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ