ازدواج، ملاک ها و ارزش ها
از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید::
""من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم.
با کمی تامل و دقت در سخن حضرت امام میتوان فهمید که " کفویّت" و " هم شأنی"، در ازدواج شرط مهم و اساسی است و چون دامنه تعریف این واژه بسیار وسیع و گسترده است، افراد با دیدگاه های خاص خود آن را تفسیر می کنند. در بسیاری از مجتمع های آموزشی که جوانان ما مشغول تحصیل اند و موقعیت های مناسبی برای ازدواج آنان فراهم می گردد، می بینیم و گاه با برداشت های اشتباه از کلمه "کفو"، زندگی را بر پایه های سست و ناپایدار بنا می کنند. به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معمولاً معانی همشهری بودن ،تشابه مدرک تحصیلی،همتراز بودن در سطوح مادی و...
امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند:
کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد.
انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد. به نظر می رسد امام پیام بزرگی برای نسل جوان ما دارد و آن این است که اگر انسان روح بلندی داشته باشد و افق فکری او وسیع بوده، بینش و بصیرت حقیقی در وجود او باشد، به یقین موانع و شکاف های سطحی را کنار زده، به سعادت واقعی دست خواهد یافت.
نکته دیگر که در ازدواج مورد نظر امام بوده است، خانواده همسرآینده ایشان است.امام می فرماید:" می خواهم از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشند." به واقع این یک ارزش است، زیرا هر فردی پس از ازدواج با خانواده همسر خویش معاشرت خواهد داشت و در این ارتباط ها آنچه می تواند زمینه مناسب و شایسته ای برای حفظ حدود و حرمت ها و حتی استفاده از فرصت ها فراهم آورد، نزدیک بودن افق فکری، معنوی و اعتقادی است.
حاصل کلام این که در ازدواج آن چه بیش از هر چیز مد نظر امام بوده، روح انسان ها و معنویات و اعتقادات آن هاست. اصالت خانوادگی نیز در نظر ایشان بسیار ارزشمند است.
یکی دیگر از مسائل مهم پس از خواستگاری، برپایی مراسم عقد و عروسی و دیگر مسائل مربوط به آن است. سیره عملی امام درباره جشن ازدواج فرزندانشان ، با موازین دینی مطابقت کامل داشت . نکته قابل توجه این است که هم از تحجّر و مقدس مآبی، و هم از تجملات واسراف، پرهیز کرده و این امر الهی را به بهترین صورت انجام داده اند.
خانواده، بنیانی آسمانی
اکنون که گام نخست در تشکیل خانواده، مورد بررسی قرار گرفت، به سیره عملی امام درباره افراد خانواده می پردازیم. توجه فراوان امام به حقوق زن و فرزند در این نکته اخلاقی کاملاً هویداست. قداست خانواده از دیدگاه ایشان در جای جای زندگی خانوادگی و نصایح ایشان به دیگران بسیار قابل تحسین است. امام در وصیت نامه خود به یادگار خویش می نویسد:
"... " حقوق بسیار مادرها را نه می توان شمرد و نه می توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تر است.
هسته اصلی هر خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و برای دستیابی به گوهرهایی که در صدف وجود حضرت امام بوده است، باید به مقام همسر و زن در دیدگاه ایشان توجه کرده، رفتارهای این اسوه الهی را به عنوان الگویی از انسان کامل در افق پایین تر از معصوم به جهانیان ارائه داد.
به نظر می رسد امام پیام بزرگی برای نسل جوان ما دارد و آن این است که :
اگر انسان روح بلندی داشته باشد و افق فکری او وسیع بوده، بینش و بصیرت حقیقی در وجود او باشد، به یقین موانع و شکاف های سطحی را کنار زده، به سعادت واقعی دست خواهد یافت.
نکته دیگر که در ازدواج مورد نظر امام بوده است، خانواده همسرآینده ایشان است.امام می فرماید:" می خواهم از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشند." به واقع این یک ارزش است، زیرا هر فردی پس از ازدواج با خانواده همسر خویش معاشرت خواهد داشت و در این ارتباط ها آنچه می تواند زمینه مناسب و شایسته ای برای حفظ حدود و حرمت ها و حتی استفاده از فرصت ها فراهم آورد، نزدیک بودن افق فکری، معنوی و اعتقادی است.
حاصل کلام این که در ازدواج آن چه بیش از هر چیز مد نظر امام بوده، روح انسان ها و معنویات و اعتقادات آن هاست. اصالت خانوادگی نیز در نظر ایشان بسیار ارزشمند است.
یکی از فرزندان امام در همین زمینه می گوید:
" خانم، ( همسرامام) تا کلاس نهم یعنی سیکل، درس خوانده بودند که به عقد ازدواج حضرت امام در آمدند، ولی در عین حال نزد امام درس عربی می خواندند و تا وقتی که پنجمین فرزند را به دنیا آوردند، مشغول درس خواندن نزد امام بودند." این کار سترگ بر پایه های مستحکم همان معیارهای امام بنا شده است.
حضرت امام در زمینه کسب علم برای بانوان قدم های بسیار مهمی برداشته است و به واقع ، حقوق فراموش شده زن را که 1400 سال پیش توسط رسول رحمت، حضرت محمد(ص)، احیا شده بود، در قرن بیستم با روشنگری و روشن بینی بار دیگر به زن باز گرداند.
امام در مورد انتخاب همسر برای فرزندان خود همواره برخانواده تأکید فراوان داشته، می گفتند:
" خانواده ها باید هم مسلک باشند، سنخیت داشته باشند و مؤمن و متعهد باشند."
البته به گفته فرزندانشان در ازدواج آنان، رضایت دختر یا پسر شرط بود و در صورتی که دختر ایشان علی رغم تأیید صلاحیت داماد ، خواستگاری وی را رد می کرد، امام نیز رد می کردند.
اکنون که با چگونگی انتخاب همسر از منظر امام آگاه شدیم، چند نکته ضروری را که از پیامدهای انتخاب و ازدواج است، فهرست وار مطرح می کنیم. یکی از مسائل مهم پس از خواستگاری، برپایی مراسم عقد و عروسی و دیگر مسائل مربوط به آن است.
فرزند امام دراین باره می گوید:" در مراسم ازدواج فرزندانشان، هم عقد می گرفتند و هم عروسی. البته خیلی مختصر و معمولی. نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود، خیلی ساده برگزار می کردند."
با توجه به این که اسلام دینی همه جانبه بوده، هرگز به مسائل، نگرش یک سویه ندارد، دستورها و تعالیم اسلامی همواره به گونه ای متعادل و مطابق با فطرت وعقل بشری وضع شده است و همان گونه که مکتب ما برای مسائل اخروی و معنوی اهمیت فراوانی قایل است؛ امور دنیوی را هم در صورتی که ضایع کننده آخرت نباشد، مورد نظر قرار داده ، شادکامی و سعادت دنیوی و اخروی را با هم عجین کرده است.
سیره عملی امام درباره جشن ازدواج فرزندانشان ، با موازین دینی مطابقت کامل داشت . نکته قابل توجه این است که هم از تحجّر و مقدس مآبی، و هم از تجملات واسراف، پرهیز کرده و این امر الهی را به بهترین صورت انجام داده اند. اقتضای زمان و توجه به مشکلات اقتصادی جامعه از دور اندیشی ها و واقع نگری های این بزرگمرد الهی است که هماره برای نسل های امروز و فردا به عنوان الگویی کامل خواهد بود. در تهیه جهیزیه نیز امام همواره تعادل و شأن را در نظر می گرفتند.
خانواده، بنیانی آسمانی
اکنون که گام نخست در تشکیل خانواده، مورد بررسی قرار گرفت، به سیره عملی امام درباره افراد خانواده می پردازیم و به عنوان مقدمه، بخشی از سخنان آسمانی این مرد الهی را در باره اهمیت خانواده از نظر گذرانده، سپس به برخوردهای شخصی و جزئی او می پردازیم، تا از سفره هدایتش توشه ای برگیریم.
همسر شهید محلاتی به نقل از همسر بزرگوارخود می گوید:
"... امروز حضرت امام در درس فرمودند که طلبه های متأهل نباید شب ها مطالعه کنند، بلکه شب ها را به رسیدن به امور منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده، سحرها را به مطالعه اختصاص دهند."
توجه فراوان امام به حقوق زن و فرزند در این نکته اخلاقی کاملاً هویداست. قداست خانواده از دیدگاه ایشان در جای جای زندگی خانوادگی و نصایح ایشان به دیگران بسیار قابل تحسین است. امام در وصیت نامه خود به یادگار خویش می نویسد:
"... حقوق بسیار مادرها را نه می توان شمرد و نه می توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تر است."
و نیز در جای دیگر می فرماید:
" و به احمد، پسرم، وصیت می کنم که با ارحام و اقربای خود خصوصاً خواهران و برادر و خواهرزادگان با مهر و محبت و صلح و صفا و ایثار و مراعات رفتار کند و به همه فرزندانم وصیت می کنم که باهم یکدل و یک جهت باشند."
سخنان و آموزه های گفتاری حضرت امام درباره خانواده فراوان است و پرداختن به آنها نیاز به زمان بیشتری دارد. و از آن رو که ما به بررسی شیوه های عملی و رفتاری در زندگی ایشان می پردازیم، از نقل سخنان امام صرف نظر کرده، سیره های عملی ایشان را در این مورد بیان می کنیم.
هسته اصلی هر خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و برای دستیابی به گوهرهایی که در صدف وجود حضرت امام بوده است، باید به مقام همسر و زن در دیدگاه ایشان توجه کرده، رفتارهای این اسوه الهی را به عنوان الگویی از انسان کامل در افق پایین تر از معصوم به جهانیان ارائه داد.
ازدواج، ملاک ها و ارزش ها از دیدگاه امام خمینی |
||
از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید: " من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم." با اندک تامل و دقت در سخن حضرت امام در می یابیم که " کفویّت" و " هم شأنی"، در ازدواج شرط مهم و اساسی است و چون دامنه تعریف این واژه بسیار وسیع و گسترده است، افراد با دیدگاه های خاص خود آن را تفسیر می کنند. در بسیاری از مجتمع های آموزشی که جوانان ما مشغول تحصیل اند و موقعیت های مناسبی برای ازدواج آنان فراهم می گردد، با کمال تأسف می بینیم به علت فهم نادرست از واژه " کفو" مبنای اصلی در پذیرش خواستگاران بسیار متفاوت است و گاه با این برداشت های اشتباه، زندگی را بر پایه های سست و ناپایدار بنا می کنند. به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معانی زیر در نظر گرفته شده است: الف) همشهری بودن عروس و داماد؛ ب) همدرس بودن یا وجود مدرک تحصیلی برای هر دو؛ ج) هم شأن بودن در مادیات و شغل پدران؛ به عبارت دیگر زندگی دختر و پسر در یک سطح مادی باشد؛ د) هم شأن بودن از نظر زیبایی های ظاهری دو طرف و نزدیک بودن سن دختر و پسر؛ البته موارد دیگری نیز وجود دارد که به علت رعایت اختصار از شرح آنها می گذریم. اگر به منبع و سرچشمه اصلی این تعاریف رجوع کنیم، جز نیک انگاری های عرفی چیز دیگری نخواهیم دید. آنان آن گاه که در مقام استدلال بر می آیند، می گویند: فلانی با همسرش خیلی تفاوت سنی داشت و چنان شد یا اختلاف سطح زندگی مادی باعث جدایی در زندگی فلان فرد شد و...! به راستی آیا بهتر نیست بگذاریم واژه هایی با این عظمت را اهل علم ، و خبره های زمان تفسیر کنند، تا در دام قصه ها و داستان های مصنوعی گرفتار نشده، به واقعیات جامعه رو آوریم؟! امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند: کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد، یا حداقل تفاوت کمتری داشته باشد. انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد. به نظر می رسد امام پیام بزرگی برای نسل جوان ما دارد و آن این است که : اگر انسان روح بلندی داشته باشد و افق فکری او وسیع بوده، بینش و بصیرت حقیقی در وجود او باشد، به یقین موانع و شکاف های سطحی را کنار زده، به سعادت واقعی دست خواهد یافت. نکته دیگر که در ازدواج مورد نظر امام بوده است، خانواده همسرآینده ایشان است.امام می فرماید:" می خواهم از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشند." به واقع این یک ارزش است، زیرا هر فردی پس از ازدواج با خانواده همسر خویش معاشرت خواهد داشت و در این ارتباط ها آنچه می تواند زمینه مناسب و شایسته ای برای حفظ حدود و حرمت ها و حتی استفاده از فرصت ها فراهم آورد، نزدیک بودن افق فکری، معنوی و اعتقادی است. حاصل کلام این که در ازدواج آن چه بیش از هر چیز مد نظر امام بوده، روح انسان ها و معنویات و اعتقادات آن هاست. اصالت خانوادگی نیز در نظر ایشان بسیار ارزشمند است. یکی از فرزندان امام در همین زمینه می گوید: " خانم، ( همسرامام) تا کلاس نهم یعنی سیکل، درس خوانده بودند که به عقد ازدواج حضرت امام در آمدند، ولی در عین حال نزد امام درس عربی می خواندند و تا وقتی که پنجمین فرزند را به دنیا آوردند، مشغول درس خواندن نزد امام بودند." این کار سترگ بر پایه های مستحکم همان معیارهای امام بنا شده است. حضرت امام در زمینه کسب علم برای بانوان قدم های بسیار مهمی برداشته است و به واقع ، حقوق فراموش شده زن را که 1400 سال پیش توسط رسول رحمت، حضرت محمد(ص)، احیا شده بود، در قرن بیستم با روشنگری و روشن بینی بار دیگر به زن باز گرداند. امام در مورد انتخاب همسر برای فرزندان خود همواره برخانواده تأکید فراوان داشته، می گفتند: " خانواده ها باید هم مسلک باشند، سنخیت داشته باشند و مؤمن و متعهد باشند." البته به گفته فرزندانشان در ازدواج آنان، رضایت دختر یا پسر شرط بود و در صورتی که دختر ایشان علی رغم تأیید صلاحیت داماد ، خواستگاری وی را رد می کرد، امام نیز رد می کردند. اکنون که با چگونگی انتخاب همسر از منظر امام آگاه شدیم، چند نکته ضروری را که از پیامدهای انتخاب و ازدواج است، فهرست وار مطرح می کنیم. یکی از مسائل مهم پس از خواستگاری، برپایی مراسم عقد و عروسی و دیگر مسائل مربوط به آن است. فرزند امام دراین باره می گوید:" در مراسم ازدواج فرزندانشان، هم عقد می گرفتند و هم عروسی. البته خیلی مختصر و معمولی. نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود، خیلی ساده برگزار می کردند." با توجه به این که اسلام دینی همه جانبه بوده، هرگز به مسائل، نگرش یک سویه ندارد، دستورها و تعالیم اسلامی همواره به گونه ای متعادل و مطابق با فطرت وعقل بشری وضع شده است و همان گونه که مکتب ما برای مسائل اخروی و معنوی اهمیت فراوانی قایل است؛ امور دنیوی را هم در صورتی که ضایع کننده آخرت نباشد، مورد نظر قرار داده ، شادکامی و سعادت دنیوی و اخروی را با هم عجین کرده است. سیره عملی امام درباره جشن ازدواج فرزندانشان ، با موازین دینی مطابقت کامل داشت . نکته قابل توجه این است که هم از تحجّر و مقدس مآبی، و هم از تجملات واسراف، پرهیز کرده و این امر الهی را به بهترین صورت انجام داده اند. اقتضای زمان و توجه به مشکلات اقتصادی جامعه از دور اندیشی ها و واقع نگری های این بزرگمرد الهی است که هماره برای نسل های امروز و فردا به عنوان الگویی کامل خواهد بود. در تهیه جهیزیه نیز امام همواره تعادل و شأن را در نظر می گرفتند. خانواده، بنیانی آسمانی اکنون که گام نخست در تشکیل خانواده، مورد بررسی قرار گرفت، به سیره عملی امام درباره افراد خانواده می پردازیم و به عنوان مقدمه، بخشی از سخنان آسمانی این مرد الهی را در باره اهمیت خانواده از نظر گذرانده، سپس به برخوردهای شخصی و جزئی او می پردازیم، تا از سفره هدایتش توشه ای برگیریم. همسر شهید محلاتی به نقل از همسر بزرگوارخود می گوید: "... امروز حضرت امام در درس فرمودند که طلبه های متأهل نباید شب ها مطالعه کنند، بلکه شب ها را به رسیدن به امور منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده، سحرها را به مطالعه اختصاص دهند." توجه فراوان امام به حقوق زن و فرزند در این نکته اخلاقی کاملاً هویداست. قداست خانواده از دیدگاه ایشان در جای جای زندگی خانوادگی و نصایح ایشان به دیگران بسیار قابل تحسین است. امام در وصیت نامه خود به یادگار خویش می نویسد: "... حقوق بسیار مادرها را نه می توان شمرد و نه می توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تر است." و نیز در جای دیگر می فرماید: " و به احمد، پسرم، وصیت می کنم که با ارحام و اقربای خود خصوصاً خواهران و برادر و خواهرزادگان با مهر و محبت و صلح و صفا و ایثار و مراعات رفتار کند و به همه فرزندانم وصیت می کنم که باهم یکدل و یک جهت باشند." سخنان و آموزه های گفتاری حضرت امام درباره خانواده فراوان است و پرداختن به آنها نیاز به زمان بیشتری دارد. و از آن رو که ما به بررسی شیوه های عملی و رفتاری در زندگی ایشان می پردازیم، از نقل سخنان امام صرف نظر کرده، سیره های عملی ایشان را در این مورد بیان می کنیم. هسته اصلی هر خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و برای دستیابی به گوهرهایی که در صدف وجود حضرت امام بوده است، باید به مقام همسر و زن در دیدگاه ایشان توجه کرده، رفتارهای این اسوه الهی را به عنوان الگویی از انسان کامل در افق پایین تر از معصوم به جهانیان ارائه داد.
|
از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید:
" من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم."
با اندک تامل و دقت در سخن حضرت امام در می یابیم که " کفویّت" و " هم شأنی"، در ازدواج شرط مهم و اساسی است و چون دامنه تعریف این واژه بسیار وسیع و گسترده است، افراد با دیدگاه های خاص خود آن را تفسیر می کنند. در بسیاری از مجتمع های آموزشی که جوانان ما مشغول تحصیل اند و موقعیت های مناسبی برای ازدواج آنان فراهم می گردد، با کمال تأسف می بینیم به علت فهم نادرست از واژه " کفو" مبنای اصلی در پذیرش خواستگاران بسیار متفاوت است و گاه با این برداشت های اشتباه، زندگی را بر پایه های سست و ناپایدار بنا می کنند.
به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معانی زیر در نظر گرفته شده است:
الف) همشهری بودن عروس و داماد؛
ب) همدرس بودن یا وجود مدرک تحصیلی برای هر دو؛
ج) هم شأن بودن در مادیات و شغل پدران؛ به عبارت دیگر زندگی دختر و پسر در یک سطح مادی باشد؛
د) هم شأن بودن از نظر زیبایی های ظاهری دو طرف و نزدیک بودن سن دختر و پسر؛
البته موارد دیگری نیز وجود دارد که به علت رعایت اختصار از شرح آنها می گذریم. اگر به منبع و سرچشمه اصلی این تعاریف رجوع کنیم، جز نیک انگاری های عرفی چیز دیگری نخواهیم دید. آنان آن گاه که در مقام استدلال بر می آیند، می گویند: فلانی با همسرش خیلی تفاوت سنی داشت و چنان شد یا اختلاف سطح زندگی مادی باعث جدایی در زندگی فلان فرد شد و...!
به راستی آیا بهتر نیست بگذاریم واژه هایی با این عظمت را اهل علم ، و خبره های زمان تفسیر کنند، تا در دام قصه ها و داستان های مصنوعی گرفتار نشده، به واقعیات جامعه رو آوریم؟! امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند:
کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد، یا حداقل تفاوت کمتری داشته باشد. انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد.
به نظر می رسد امام پیام بزرگی برای نسل جوان ما دارد و آن این است که :
اگر انسان روح بلندی داشته باشد و افق فکری او وسیع بوده، بینش و بصیرت حقیقی در وجود او باشد، به یقین موانع و شکاف های سطحی را کنار زده، به سعادت واقعی دست خواهد یافت.
نکته دیگر که در ازدواج مورد نظر امام بوده است، خانواده همسرآینده ایشان است.امام می فرماید:" می خواهم از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشند." به واقع این یک ارزش است، زیرا هر فردی پس از ازدواج با خانواده همسر خویش معاشرت خواهد داشت و در این ارتباط ها آنچه می تواند زمینه مناسب و شایسته ای برای حفظ حدود و حرمت ها و حتی استفاده از فرصت ها فراهم آورد، نزدیک بودن افق فکری، معنوی و اعتقادی است.
حاصل کلام این که در ازدواج آن چه بیش از هر چیز مد نظر امام بوده، روح انسان ها و معنویات و اعتقادات آن هاست. اصالت خانوادگی نیز در نظر ایشان بسیار ارزشمند است.
یکی از فرزندان امام در همین زمینه می گوید:
" خانم، ( همسرامام) تا کلاس نهم یعنی سیکل، درس خوانده بودند که به عقد ازدواج حضرت امام در آمدند، ولی در عین حال نزد امام درس عربی می خواندند و تا وقتی که پنجمین فرزند را به دنیا آوردند، مشغول درس خواندن نزد امام بودند." این کار سترگ بر پایه های مستحکم همان معیارهای امام بنا شده است.
حضرت امام در زمینه کسب علم برای بانوان قدم های بسیار مهمی برداشته است و به واقع ، حقوق فراموش شده زن را که 1400 سال پیش توسط رسول رحمت، حضرت محمد(ص)، احیا شده بود، در قرن بیستم با روشنگری و روشن بینی بار دیگر به زن باز گرداند.
امام در مورد انتخاب همسر برای فرزندان خود همواره برخانواده تأکید فراوان داشته، می گفتند:
" خانواده ها باید هم مسلک باشند، سنخیت داشته باشند و مؤمن و متعهد باشند."
البته به گفته فرزندانشان در ازدواج آنان، رضایت دختر یا پسر شرط بود و در صورتی که دختر ایشان علی رغم تأیید صلاحیت داماد ، خواستگاری وی را رد می کرد، امام نیز رد می کردند.
اکنون که با چگونگی انتخاب همسر از منظر امام آگاه شدیم، چند نکته ضروری را که از پیامدهای انتخاب و ازدواج است، فهرست وار مطرح می کنیم. یکی از مسائل مهم پس از خواستگاری، برپایی مراسم عقد و عروسی و دیگر مسائل مربوط به آن است.
فرزند امام دراین باره می گوید:" در مراسم ازدواج فرزندانشان، هم عقد می گرفتند و هم عروسی. البته خیلی مختصر و معمولی. نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود، خیلی ساده برگزار می کردند."
با توجه به این که اسلام دینی همه جانبه بوده، هرگز به مسائل، نگرش یک سویه ندارد، دستورها و تعالیم اسلامی همواره به گونه ای متعادل و مطابق با فطرت وعقل بشری وضع شده است و همان گونه که مکتب ما برای مسائل اخروی و معنوی اهمیت فراوانی قایل است؛ امور دنیوی را هم در صورتی که ضایع کننده آخرت نباشد، مورد نظر قرار داده ، شادکامی و سعادت دنیوی و اخروی را با هم عجین کرده است.
سیره عملی امام درباره جشن ازدواج فرزندانشان ، با موازین دینی مطابقت کامل داشت . نکته قابل توجه این است که هم از تحجّر و مقدس مآبی، و هم از تجملات واسراف، پرهیز کرده و این امر الهی را به بهترین صورت انجام داده اند. اقتضای زمان و توجه به مشکلات اقتصادی جامعه از دور اندیشی ها و واقع نگری های این بزرگمرد الهی است که هماره برای نسل های امروز و فردا به عنوان الگویی کامل خواهد بود. در تهیه جهیزیه نیز امام همواره تعادل و شأن را در نظر می گرفتند.
خانواده، بنیانی آسمانی
اکنون که گام نخست در تشکیل خانواده، مورد بررسی قرار گرفت، به سیره عملی امام درباره افراد خانواده می پردازیم و به عنوان مقدمه، بخشی از سخنان آسمانی این مرد الهی را در باره اهمیت خانواده از نظر گذرانده، سپس به برخوردهای شخصی و جزئی او می پردازیم، تا از سفره هدایتش توشه ای برگیریم.
همسر شهید محلاتی به نقل از همسر بزرگوارخود می گوید:
"... امروز حضرت امام در درس فرمودند که طلبه های متأهل نباید شب ها مطالعه کنند، بلکه شب ها را به رسیدن به امور منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده، سحرها را به مطالعه اختصاص دهند."
توجه فراوان امام به حقوق زن و فرزند در این نکته اخلاقی کاملاً هویداست. قداست خانواده از دیدگاه ایشان در جای جای زندگی خانوادگی و نصایح ایشان به دیگران بسیار قابل تحسین است. امام در وصیت نامه خود به یادگار خویش می نویسد:
"... حقوق بسیار مادرها را نه می توان شمرد و نه می توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تر است."
و نیز در جای دیگر می فرماید:
" و به احمد، پسرم، وصیت می کنم که با ارحام و اقربای خود خصوصاً خواهران و برادر و خواهرزادگان با مهر و محبت و صلح و صفا و ایثار و مراعات رفتار کند و به همه فرزندانم وصیت می کنم که باهم یکدل و یک جهت باشند."
سخنان و آموزه های گفتاری حضرت امام درباره خانواده فراوان است و پرداختن به آنها نیاز به زمان بیشتری دارد. و از آن رو که ما به بررسی شیوه های عملی و رفتاری در زندگی ایشان می پردازیم، از نقل سخنان امام صرف نظر کرده، سیره های عملی ایشان را در این مورد بیان می کنیم.
هسته اصلی هر خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و برای دستیابی به گوهرهایی که در صدف وجود حضرت امام بوده است، باید به مقام همسر و زن در دیدگاه ایشان توجه کرده، رفتارهای این اسوه الهی را به عنوان الگویی از انسان کامل در افق پایین تر از معصوم به جهانیان ارائه داد.
ازدواج، ملاک ها و ارزش ها از دیدگاه امام خمینی |
||
از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید: به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معانی زیر در نظر گرفته شده است: الف) همشهری بودن عروس و داماد؛ ب) همدرس بودن یا وجود مدرک تحصیلی برای هر دو؛ ج) هم شأن بودن در مادیات و شغل پدران؛ به عبارت دیگر زندگی دختر و پسر در یک سطح مادی باشد؛ د) هم شأن بودن از نظر زیبایی های ظاهری دو طرف و نزدیک بودن سن دختر و پسر؛ البته موارد دیگری نیز وجود دارد که به علت رعایت اختصار از شرح آنها می گذریم. اگر به منبع و سرچشمه اصلی این تعاریف رجوع کنیم، جز نیک انگاری های عرفی چیز دیگری نخواهیم دید. آنان آن گاه که در مقام استدلال بر می آیند، می گویند: فلانی با همسرش خیلی تفاوت سنی داشت و چنان شد یا اختلاف سطح زندگی مادی باعث جدایی در زندگی فلان فرد شد و...! به راستی آیا بهتر نیست بگذاریم واژه هایی با این عظمت را اهل علم ، و خبره های زمان تفسیر کنند، تا در دام قصه ها و داستان های مصنوعی گرفتار نشده، به واقعیات جامعه رو آوریم؟! امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند: کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد، یا حداقل تفاوت کمتری داشته باشد. انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد. به نظر می رسد امام پیام بزرگی برای نسل جوان ما دارد و آن این است که : اگر انسان روح بلندی داشته باشد و افق فکری او وسیع بوده، بینش و بصیرت حقیقی در وجود او باشد، به یقین موانع و شکاف های سطحی را کنار زده، به سعادت واقعی دست خواهد یافت. نکته دیگر که در ازدواج مورد نظر امام بوده است، خانواده همسرآینده ایشان است.امام می فرماید:" می خواهم از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشند." به واقع این یک ارزش است، زیرا هر فردی پس از ازدواج با خانواده همسر خویش معاشرت خواهد داشت و در این ارتباط ها آنچه می تواند زمینه مناسب و شایسته ای برای حفظ حدود و حرمت ها و حتی استفاده از فرصت ها فراهم آورد، نزدیک بودن افق فکری، معنوی و اعتقادی است. حاصل کلام این که در ازدواج آن چه بیش از هر چیز مد نظر امام بوده، روح انسان ها و معنویات و اعتقادات آن هاست. اصالت خانوادگی نیز در نظر ایشان بسیار ارزشمند است. یکی از فرزندان امام در همین زمینه می گوید: " خانم، ( همسرامام) تا کلاس نهم یعنی سیکل، درس خوانده بودند که به عقد ازدواج حضرت امام در آمدند، ولی در عین حال نزد امام درس عربی می خواندند و تا وقتی که پنجمین فرزند را به دنیا آوردند، مشغول درس خواندن نزد امام بودند." این کار سترگ بر پایه های مستحکم همان معیارهای امام بنا شده است. حضرت امام در زمینه کسب علم برای بانوان قدم های بسیار مهمی برداشته است و به واقع ، حقوق فراموش شده زن را که 1400 سال پیش توسط رسول رحمت، حضرت محمد(ص)، احیا شده بود، در قرن بیستم با روشنگری و روشن بینی بار دیگر به زن باز گرداند. امام در مورد انتخاب همسر برای فرزندان خود همواره برخانواده تأکید فراوان داشته، می گفتند: " خانواده ها باید هم مسلک باشند، سنخیت داشته باشند و مؤمن و متعهد باشند." البته به گفته فرزندانشان در ازدواج آنان، رضایت دختر یا پسر شرط بود و در صورتی که دختر ایشان علی رغم تأیید صلاحیت داماد ، خواستگاری وی را رد می کرد، امام نیز رد می کردند. اکنون که با چگونگی انتخاب همسر از منظر امام آگاه شدیم، چند نکته ضروری را که از پیامدهای انتخاب و ازدواج است، فهرست وار مطرح می کنیم. یکی از مسائل مهم پس از خواستگاری، برپایی مراسم عقد و عروسی و دیگر مسائل مربوط به آن است. فرزند امام دراین باره می گوید:" در مراسم ازدواج فرزندانشان، هم عقد می گرفتند و هم عروسی. البته خیلی مختصر و معمولی. نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود، خیلی ساده برگزار می کردند." با توجه به این که اسلام دینی همه جانبه بوده، هرگز به مسائل، نگرش یک سویه ندارد، دستورها و تعالیم اسلامی همواره به گونه ای متعادل و مطابق با فطرت وعقل بشری وضع شده است و همان گونه که مکتب ما برای مسائل اخروی و معنوی اهمیت فراوانی قایل است؛ امور دنیوی را هم در صورتی که ضایع کننده آخرت نباشد، مورد نظر قرار داده ، شادکامی و سعادت دنیوی و اخروی را با هم عجین کرده است. سیره عملی امام درباره جشن ازدواج فرزندانشان ، با موازین دینی مطابقت کامل داشت . نکته قابل توجه این است که هم از تحجّر و مقدس مآبی، و هم از تجملات واسراف، پرهیز کرده و این امر الهی را به بهترین صورت انجام داده اند. اقتضای زمان و توجه به مشکلات اقتصادی جامعه از دور اندیشی ها و واقع نگری های این بزرگمرد الهی است که هماره برای نسل های امروز و فردا به عنوان الگویی کامل خواهد بود. در تهیه جهیزیه نیز امام همواره تعادل و شأن را در نظر می گرفتند. خانواده، بنیانی آسمانی اکنون که گام نخست در تشکیل خانواده، مورد بررسی قرار گرفت، به سیره عملی امام درباره افراد خانواده می پردازیم و به عنوان مقدمه، بخشی از سخنان آسمانی این مرد الهی را در باره اهمیت خانواده از نظر گذرانده، سپس به برخوردهای شخصی و جزئی او می پردازیم، تا از سفره هدایتش توشه ای برگیریم. همسر شهید محلاتی به نقل از همسر بزرگوارخود می گوید: "... امروز حضرت امام در درس فرمودند که طلبه های متأهل نباید شب ها مطالعه کنند، بلکه شب ها را به رسیدن به امور منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده، سحرها را به مطالعه اختصاص دهند." توجه فراوان امام به حقوق زن و فرزند در این نکته اخلاقی کاملاً هویداست. قداست خانواده از دیدگاه ایشان در جای جای زندگی خانوادگی و نصایح ایشان به دیگران بسیار قابل تحسین است. امام در وصیت نامه خود به یادگار خویش می نویسد: "... حقوق بسیار مادرها را نه می توان شمرد و نه می توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تر است." و نیز در جای دیگر می فرماید: " و به احمد، پسرم، وصیت می کنم که با ارحام و اقربای خود خصوصاً خواهران و برادر و خواهرزادگان با مهر و محبت و صلح و صفا و ایثار و مراعات رفتار کند و به همه فرزندانم وصیت می کنم که باهم یکدل و یک جهت باشند." سخنان و آموزه های گفتاری حضرت امام درباره خانواده فراوان است و پرداختن به آنها نیاز به زمان بیشتری دارد. و از آن رو که ما به بررسی شیوه های عملی و رفتاری در زندگی ایشان می پردازیم، از نقل سخنان امام صرف نظر کرده، سیره های عملی ایشان را در این مورد بیان می کنیم. هسته اصلی هر خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و برای دستیابی به گوهرهایی که در صدف وجود حضرت امام بوده است، باید به مقام همسر و زن در دیدگاه ایشان توجه کرده، رفتارهای این اسوه الهی را به عنوان الگویی از انسان کامل در افق پایین تر از معصوم به جهانیان ارائه داد.
|
تمام مشکلاتی که در دوره نامزدی به سادگی از آنها میگذشتید یا اینکه با یک قهر چند ساعته به آنها پاسخ میدادید، بعد از ازدواج میتوانند برایتان به یک دردسر بزرگ تبدیل شوند. برای فرار از دردسرهای بعدی، بهتر است همین حالا با مشکلات، ارتباطتان و سختیهای زندگی مشترکتان روبهرو شوید. شاید روبهرو شدن با تمام چیزهایی که سعی میکردید نادیدهشان بگیرید کار آسانی نباشد اما اگر پیش از زندگی زیر یک سقف، چند قدم بردارید میتوانید بهتر تصمیم بگیرید و موفقتر پیش بروید.
اولین گام حرف زدن است
اگر شما نگرانیهایی مربوط به نظافت، کارهای روزمره، هزینه نگهداری و تعمیر و خرج خانه یا خلق و خوی فرد مقابلتان را دارید، لحظهای درنگ نکنید همین حالا سعی کنید در مورد نگرانیهایتان با هم حرف بزنید و به نتیجه برسید. خیلی از موضوعاتی که الان ساده میگیرید بعد از ازدواج به یکی از نگرانیهای اصلی و دلایل دعواهایتان تبدیل میشوند. اگر شما به دلیل ترس از ایجاد تنش در دوره نامزدیتان از روشنکردن این خط قرمزها پرهیز میکنید، باید مقاومتر شوید و به دلیل ترس از دعوای امروز مشکلات آینده را به جان نخرید. واقعیت این است که چه در موردشان صحبت کنید و چه نه، دیر یا زود باید با این مشکلات روبهرو شوید. شما میتوانید بحثتان را با گفتوگو در مورد آمادگیتان برای زندگی مشترک شروع کنید و در مناسبترین زمان در مورد دغدغههایتان هم صحبت کرده و تصمیم بگیرید.
نزدیکتر به او باشید
دوره نامزدی تا حدودی میتواند برایتان شناخت به همراه بیاورد اما بهترین زمان شناخت طرف مقابل برای شما، دوره عقد است. از مسافرتهای طولانی مدت این دوره صرفنظر نکنید یا اینکه پیش از شروع تمام و کمال زندگی مشترک، گاهی چند روزی را در خانه همسرتان بگذرانید. در خانه او میتوانید شیوه واقعی زندگیاش را ببینید و رفتارهایی را مشاهده کنید که شاید در یک معاشرت کوتاه مدت از او سر نمیزده است. یادتان نرود ماههای قبل از ازدواج فقط برای خوشگذرانی و قرارهای رستورانگردی نیست بلکه باید در این دوره تمرکزتان را روی شناخت عادتها و رفتارهای طرف مقابلتان منعطف کنید.
چقدر حاضرید از خودتان هزینه کنید؟
خط قرمزها را ببینید
زندگی مشترک بدون فداکاری و کنار آمدن معنایی ندارد. شما قطعا به دلیل دوست داشتن همسرتان از خیلی علائق و کارهایتان کوتاه میآیید اما قبل از آنکه تعهدی برای تغییر یا کوتاه آمدن بدهید، باید تکلیف خودتان را روشن کنید. در این مورد نیاز به یک گفتوگوی مفصل دارید. از کدام یک از خواستههایتان نمیتوانید بگذرید و کدام یک برایتان اهمیت کمتری دارد. همینطور باید مشخص کنید خودتان از همسرتان چه انتظاراتی دارید و او تا چه حد میتواند به خاطر شما کوتاه بیاید. حتما در این گفتوگو خط قرمزهایی مشخص میشود که هیچ کدام از شما نمیتوانید با آن کنار بیایید. آیا پذیرش این موضوعات بدون اینکه تغییری کند برایتان امکانپذیر است، آیا همسرتان میتواند شما را بدون این تغییرات بپذیرد؟ اگر ذرهای در این مورد تردید دارید، حتما تردیدتان را جدی بگیرید و بیشتر به شروع این زندگی فکر کنید.
در مورد خانهداری به توافق برسید
اگر قصد کار کردن بیرون از خانه را ندارید، قبل از زیر یک سقف رفتن تکلیف این موضوع را با همسرتان روشن کنید و اجازه ندهید که خانه داری و بیدرآمدبودن شما در زندگیتان مشکل ایجاد کند و به یک سرکوفت هر روزه تبدیل شود.
استقلالتان را حفظ کنید
محدودیتهایتان را روشن کنید
در مورد محل، شیوه زندگی و برنامههای آیندهتان صحبت کنید. شاید او برای به دست آوردن شما حاضر شده باشد برای مدتی در شهر مورد علاقه شما زندگی کند یا اینکه سبک زندگی شما را بپذیرد. این موضوع وقتی پررنگتر میشود که همسر شما همشهری شما نباشد یا اینکه شغلی داشته باشد که به خاطرش نتواند همیشه در یک شهر زندگی کند. آیا شما بعد از چند سال میتوانید این تغییر را بپذیرید؟ اگر مطمئن هستید که دوست ندارید از زندگی در شهرتان صرفنظر کنید حتما این موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و با بیان کردن دلایلتان او را قانع کنید که به هیچ وجه و در هیچ شرایطی نمیتوانید محل زندگیتان را تغییر دهید. آیا بعد از اعلام قاطعانه این تصمیم باز هم او بدون تردید به زندگی با شما فکر میکند. بهخاطر ترس از دست دادن او این موضوع را نادیده نگیرید. یادتان باشد جدایی قبل از ازدواج به شما آسیبی بسیار کمتر از جدایی بعد از سالها زندگی خواهد زد.
حرکت در کنار یک فرد دیگر نباید توان تنها رفتن را از شما بگیرد. درست است که بعد از ازدواج بیشتر لحظههای شما با هم میگذرد و برای همسرتان بیشتر از هر کس دیگری وقت خواهید گذاشت اما شما نمیتوانید از میان تمام آدمهای دنیا تنها و تنها با او زندگی کنید. هنوز هم نیاز به این دارید که مسیر پیشرفتتان را طی کنید و در کار، تحصیل یا علایقتان پیشرفت کنید یا اینکه با دوستان و اطرافیانتان وقت بگذرانید و گاهی بدون او در این جمعها شرکت کنید. شاید در دوره نامزدی آنقدر هیجان زده باشید که نتوانید لحظهای هم از او جدا شوید یا از فکر کردن به او دست بردارید اما بهتر است کمی خودتان را کنترل کنید و از همان زمان نامزدی به او نشان دهید که در زندگیتان چیزهای با ارزش دیگری هم دارید و نمیتوانید بهخاطر ازدواجتان از همه داشتههایتان بگذرید.
اگر این موضوع را سرسری بگیرید، خیلی راحت به موضوع دعواهای مداوم تبدیل میشود و رابطهتان را تحتتاثیر قرار میدهد. در مورد کارهای خانه و انجام دادنشان به تفاهم برسید و نگذارید همین کارهای روزمره و هر روزه برایتان دردسر درست کنند. چه کارهایی در توان شماست و چه کارهایی را همسرتان بهتر از شما میتواند انجام دهد. آیا قرار است یک نیروی کمکی بعد ازدواج به یاریتان بیاید یا اینکه تمام کارها را شما با همکاری هم باید انجام دهید. سعی کنید جوانب انصاف را رعایت کنید. کدام یک از شما بیرون از خانه مشغولتر است و خستهتر به خانه برمیگردد یا اینکه کدام یک از شما مهارت بیشتری در آشپزی یا برخی ریزه کاریها دارد؟ سعی کنید قبل از ازدواج یک تقسیم کار فرضی را درنظر بگیرید و بعد از ازدواج آن را تکمیل کنید.
باید سختی همه آن چیزهایی را که میپذیرید به جان بخرید. قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرید باید ببینید چقدر حاضرید با مشکلات احتمالی کنار بیایید. یادتان نرود زندگی با هر آدمی مشکلات خودش را دارد اما شما باید با کسی زیر یک سقف بروید که تحمل ساختن با مشکلاتش را دارید. آیا او یک کارمند است و اوضاع مالی معمولیای دارد یا اینکه کار آزاد دارد تا دیروقت کار میکند؟ آیا خانوادهای سنتی و سختگیر دارد یا اینکه خانوادهاش میتوانند با شما و عادتتان کنار بیایند و...
تا چند سال قبل اگر از برگزار نکردن جشن عروسی حرفی به میان می آمد، ممکن بود ماجرای ازدواج یک زوج به کلی منتفی شود چون خانواده دختر تعبیر بدی از این تصمیم داشتند. یا اگر کسی می شنید که دختر و پسری پیش از آنکه همدیگر را در روز خواستگاری ببینند، قبلا یکی دو جلسه صحبت مقدماتی داشته اند، ممکن بود روی چنین ازدواجی برچسب های ناخوشایندی بزند. اما این روزها همزمان با تغییر و تحولاتی که در سبک زندگی ما به وجود آمده، ازدواج هم رسم و رسوم جدیدی پیدا کرده است. رسم و رسومی که خیلی ها هنوز آن را نپذیرفته اند و در مقابل خیلی ها عقیده دارند تنها راه مطمئن برای موفقیت زندگی امروزی است.
اگر شما هم جزو کسانی هستید که درباره ازدواج سنتی یا مدرن تردید دارند، می توانید پای صحبت دکتر بهروز بیرشک روانشناس و عضو هیأت علمى دانشگاه علوم پزشکى تهران بنشینید که خوب و بد ازدواج های امروزی را برای ما شرح می دهد:
اشکال ازدواج هاى مدرن در این است که در بسیارى از مواقع پسر و دختر از دید احساسى به مسأله نگاه مى کنند و بدون داشتن آگاهى تن به این ازدواج ها مى دهند و مشکلات آنها پس از شروع زندگى مشترک در زیر یک سقف، مشخص شده و بروز مى کند
به نظر من اشکال ازدواج هاى مدرن در این است که در بسیارى از مواقع پسر و دختر از دید احساسى به مسأله نگاه مى کنند و بدون داشتن آگاهى تن به این ازدواج ها مى دهند و مشکلات آنها پس از شروع زندگى مشترک در زیر یک سقف، مشخص شده و بروز مى کند.
هرچند به اعتقادمن ازدواج یک ریسک است و باید ازطرف مقابل شناخت اولیه داشته باشیم و عواملى مثل سن، فرهنگ دو خانواده، وضعیت اقتصادى، وضعیت تحصیلى و خصوصیت شخصیتى را نیز در نظرگرفت. براى رسیدن به این شناخت باید مشاوره هاى قبل از ازدواج داشت.
به نظر من باتوجه به شرایط موجود دیگر نمى شود کاملاً به ازدواجهاى سنتى بازگشت ولى ازسوى دیگر هم نمى شود کاملاً آن را ندیده گرفت. باید به جوانان فرصت داد با همسر آینده خود و یا کسى که او را براى همسرى درنظرگرفته اند، صحبت کنند و در عین حال نیز از راهنمایى ها و ویژگى هایى که براى تشکیل یک خانواده لازم است آنان را آگاه کرد. در حقیقت اگر خواهان ازدواج غیرسنتى هستیم، باید مقدارى نقش خانواده را در این موضوع لحاظ کنیم و والدین باید کمک لازم را دراین زمینه به فرزند خودداشته باشند.»
دکتر شهلا کاظمى پور، عضو هیأت علمى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران و متخصص جمعیت و توسعه هم دراین باره معتقد است: «باید منظور از ازدواج هاى سنتى و مدرن را کاملاً روشن کرد. در ازدواج هاى سنتى که از طریق خانواده صورت مى گیرد، انتخاب همسر براى فرزند، تأمین منابع مالى آن، برگزارى مراسم ازدواج و حتى روابط زوجین پس از ازدواج تحت نظارت خانواده هاست درحالى که در ازدواج هاى مدرن این امور به خود زوجین محول مى شود و روابط هسته اى درون خانواده بیشتر به دختر وپسر محول مى شود.
در جامعه گذشته کشورمان که جامعه اى سنتى بوده اکثر ازدواجها با نظارت خانواده ها انجام مى شده است. در ازدواج هاى سنتى سن دختر پایین تر از پسر بوده و دایره همسرگزینى نیز محدود بوده است. ولى در مقابل درصد ازدواج هاى خویشاوندى بالا بوده است و به دلیل حمایت هاى مالى که خانواده مى کرد شروع زندگى مشترک براى زوجین بدون دغدغه بوده است.
بسیارى از جوانان متقاضى ازدواج مدرن هستند زیرا خود همسرشان را انتخاب مى کنند ولى تنوع فرهنگى، ضعف شناخت از یکدیگر و صرفا شناخت هاى ظاهرى و تکیه کردن به یک سرى از معیارهاى کمى باعث شده است ازدواج هاى مدرن در جامعه ما آسیب پذیر باشند
هر چه جامعه کوچکتر و بسته تر بود، شیوه انتخاب همسر ساده تر و دوام و بقاى زناشویى بیشتر بود. به همراه گسترش جوامع و توسعه شهرنشینى و افزایش تحصیلات به تدریج از سهم ازدواج هاى سنتى کاسته شده و به طرف ازدواج هاى مدرن حرکت شد ولى این تحول به یکباره بیانگر یک ازدواج مدرن نیست.
به عنوان مثال انتخاب همسر توسط دختر و پسر انجام شد و سایر موارد را خانواده ها انجام مى دادند. یا اینکه انتخاب همسر توسط والدین بود و سایر موارد به زوجین واگذار مى شد به همین دلیل از دید جامعه شناسى این مرحله را «مرحله گذار» مى نامند و می توان گفت که بسیارى از مسائل و مشکلاتى که براى زوجین جوان پیش مى آید ناشى از دوگانگى ازدواج ها است که بخشى از آن سنتى و بخشى مدرن است.
البته بسیارى از جوانان متقاضى ازدواج مدرن هستند زیرا خود همسرشان را انتخاب مى کنند ولى تنوع فرهنگى، ضعف شناخت از یکدیگر و صرفا شناخت هاى ظاهرى و تکیه کردن به یک سرى از معیارهاى کمى باعث شده است ازدواج هاى مدرن در جامعه ما آسیب پذیر باشند.»
همه ما در طول زندگی به لحظاتی نیاز داریم که تنها و در خلوت خودمان باشیم و دوست نداریم هیچکس حریم خصوصیمان را به هم بزند...
خیلی ها فکر میکنند زندگی مشترک یعنی باید همه چیز را با همسرمان به شراکت بگذاریم و درست از لحظه جاری شدن خطبه عقد، نامزد ما یکی از اعضای خانواده به حساب میآید که پرده پوشی مسائل از او معنایی ندارد. اما بد نیست بدانید که این نقطه، درست نقطه شروع دردسرهایی است که میتواند اوقات خوش نامزدی و عروسی را به کام هر دوی شما تلخ کند. نداشتن حریم خصوصی و در نظر نگرفتن این حریم برای نامزدتان، عواقب سنگینی خواهد داشت!
کسی نمیگوید شما باید همه چیز را از نامزدتان پنهان کنید یا درباره هیچ موضوعی از او سوال نپرسید. فقط باید بدانید چه چیزی در زندگی شما به هم مربوط میشود و حد و مرز اشتراکاتتان چقدر است. این که بخواهید همه جا با هم باشید، از کار هم سر در بیاورید، یک لحظه همدیگر را تنها نگذارید و... یعنی چیزی به عنوان حریم شخصی در روابط شما وجود ندارد و این خطرناک است.
هر یک از ما بهتنهایی برای خود قلمرویی داریم که مخصوص خود ماست؛ مثل افکاری که در ذهنمان میپرورانیم، اهداف شخصیمان و حتی مجموعه رفتارهایی که از ما سر میزند و تمام چیزهایی که ما را به خودمان میشناساند. وقتی 2 نفر با هم ازدواج میکنند، نسبت به همسرشان احساس مالکیت دارند و گاهی به خودشان حق میدهند که در مورد هر چیز مربوط به او تصمیم بگیرند و این به معنی از دست دادن حریم خصوصی است که در نتیجه آن احساس بی هویتی، پرخاشگری و عصبی بودن به وجود میآید.
این که شما تلفن ها و اس ام اس های نامزدتان را چک میکنید، از او درباره ریزترین مسائل خانوادگی اش سوال میپرسید، اصرار دارید هر جا میرود همراهش باشید، فرصت تنهایی و حتی سر زدن به دوستانش را از او میگیرید و سعی دارید پرونده تمام دوستانش را زیر و رو کنید چه معنی ای دارد جز بی توجهی به حد و مرزهای خودتان و نامزدتان؟
نتیجه چنین کاری اگر دعوا و جنگ و جدال نباشد، در بهترین حالت دلزدگی از هم و احساس اشباع شدن از طرف مقابل است. به بیان ساده تر سردی روابط. شما که چنین چیزی را نمیخواهید؟
زوج هایی که زیادی دم پر هم هستند و حریم خصوصی همدیگر را نقض میکنند، بعد از مدتی به شخصیتهایی وابسته تبدیل میشوند که بدون دیگران نمیتواند هیچکاری را انجام دهند و از خود هیچ ارادهای نخواهند داشت. نامزد شما لحظههایی را میخواهد که تنها باشد، با خودش خلوت کند، به دوستانش سر بزند، به یاد روزهای تجرد فعالیت های لذتبخشی که دوست دارد انجام دهد و...
داشتن حریم خصوصی به افراد انگیزه پیشرفت در زندگی و مقابله با مشکلات میدهد. فردی که به حریم خصوصیاش احترام گذاشته میشود، عزت نفس و اعتماد بهنفس کافی برای زندگی دارد. هر شخصی در حریم خصوصیاش به خودش اهمیت میدهد و به خودش فکر میکند
این فرصتی است برای اینکه با خود روبرو شود و رفتار و اعمال خود را مورد قضاوت قرار دهد و آن را اصلاح کند چرا که انسان در خلوت خود بدون ریا و تظاهر و بدون اثر گرفتن از هیچچیز و هیچکس به تفکر میپردازد و نتایج بهتر و دقیقتری خواهد گرفت.
فراموش نکنید که شما مالک هم نیستید بلکه شریک زندگی یکدیگرید. پس سعی کنید همه چیز را با مشارکت پیش ببرید و در عین حال نظرات فردی خود را داشته باشید. خسته کننده ترین آدم ها کسانی هستند که خود را فراموش کرده اند و فقط از دید همسرشان به خود نگاه میکنند. نمونه اش نامزدهایی که با هم به رستوران میروند و هرکدام انتخاب غذا را به طرف مقابل واگذار میکند: «هر چیزی تو سفارش بدهی من هم همان را میخورم!»
یادتان باشد در حفظ حریم خصوصی از آن طرف بام نیفتید! حریم شما تا حدی باید باشد که مانع رسیدگی به وظایفتان نشود. شما برای این که یک زندگی مشترک خوب را بسازید، باید همسرتان را راضی نگه دارید پس حریم خصوصی شما دیگر حریم خصوصی دوران تجردتان نیست که سفت و سخت به آن پایبند بمانید. باید مرزهای این حریم را کوچکتر کنید اما حذف آن هرگز!
او این موضوع را بارها و بارها برای خودش تکرار کرد، تا اینکه یک روز مرد مناسب خود را ملاقات کرد. حالا خودتان نتیجه را پیش بینی کنید. کاری از دست من برای این خانم بر نمیآمد، اما متوجه شدم اشتباهی را که دختران مجرد زیادی مرتکب میشوند کرده است. در واقع، او چهار اشتباه اساسی کرده بود که باعث میشود یک خانم مجرد همیشه تنها بماند.
1- آنها اجازه میدهند که کار حسابی مشغولشان کند
خانمی که وضعیتش در بالا اشاره شد از کار قبلیاش استعفا داد تا کسب و کاری برای خودش راه بیندازد و همین باعث شد که به شدت در کارش غرق شود. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیتهای فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با او بسته بود، چرا که تمام زندگیاش در کار خلاصه شده بود. حتی زمانی که یک مرد مناسب و خوشپوش را میدید، نهایت تلاش خود را برای فراری دادن او میکرد، مشکلی که خیلی از دختران مجرد دچارش هستند. بعضی دختران فکر میکنند اگر مردی به آنها علاقهمند شده است، حتما مشکلی در او وجود دارد. این افکار باعث میشود که مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یکبار به آنها فرصت داده باشند. بعد، دوباره خود را در کار غرق میکنند و بهشدت سخت و خشک میشوند.
2-آنها باور کردهاند که زمان مناسب برای آنها تمام شده
در فیلم، خانم موردنظر باور کرده بود که زمان عاشق شدن، ازدواج و بچهدار شدن از او گذشته است. این دقیقا همان جایی است که اشتباه میکند و البته، همان جایی که دختران مجرد زیادی دچار اشتباه میشوند. درست است که زمان ازدواج و بچهدار شدن، پیشبینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیشبینی است، که البته این نکته مثبتی است.
دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج خود را به تاخیر میاندازند، اما واقعیت این است که ما هیچوقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم. ما هر لحظه در مناسبترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمیکند، اما اگر شما واقعاً میخواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمیدهد که بچههای خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآوردهشدنی نیست. میتوانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده دهید.
3- آنها مردان مناسب را نادیده میگیرند
من این موضوع را بارها و بارها دیدهام که وقتی یک دختر مجرد باور میکند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه میگذارد. من به همه کسانی که فکر میکنند همه مردان خوب ازدواج کردهاند پیشنهاد میکنم که این احساس را که دوست دارند تصدیق شوند کنار بگذارند و به جای آن ، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند.
واقعیت این است که مردان خوب و مناسب همه جا هستند، ولی همه آنها مجرد نیستند، همه آنها به شما علاقه ندارند و شما هم به همه آنها علاقهمند نیستید. اما به هر حال، آشنایی با یک مرد خوب میتواند یک فرصت باشد. وقتی با یک مرد مناسب آشنا شدید، با او رفتوآمد داشتید و این ایده که مرد مجرد مناسبی باقی نمانده در ذهنتان از بین رفت، متوجه خواهید شد که توجه چه کسی را به خود جلب کردهاید. در حقیقت، آن هنگام است که شما متوجه خواهید شد افراد مناسب زیادی وجود دارند که به آشنایی با شما علاقه دارند.
4-آنها پا به فرار میگذارند
بارها و بارها مشاهده کردهام که دختران جوان منتظرند مرد مناسب پا پیش بگذارد. اما زمانی که این اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور میشوند. این کاملاً طبیعی است. زمانی که دختر مجردی در تمام رابطههایی که داشته شکست خورده باشد و دچار ناامیدی، افسردگی و بیتوجهی عاطفی شده باشد، این عکسالعملی است که نشان خواهد داد. اما به هرحال، اگر او بخواهد نتیجهای از روابط خود بگیرد، باید این رفتار خود را کنار بگذارد. هنگامی که شما با مردی مناسب آشنا میشوید، ممکن است ابتدا اظهار علاقه و توجه او برای شما دشوار باشد، چرا که قبل از این تجربهاش را نداشتهاید. اما حالا زمان آن رسیده است که این دشواری را تحمل کنید. به خودتان اجازه بدهید رابطه جدیدی تجربه کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید. سعی کنید از این حس زیبا، یعنی شناختن شخصی مناسب که واقعاً به شما علاقهمند است و دوست دارد شما را آنگونه که هستید بشناسد، لذت ببرید
امروزه بسیاری از جوانان به دلایل متفاوتی چون آشنایی بیشتر، کمتر شدن دردسر رفت و آمد خانواده ها و... مجالس خواستگاری رسمی را به تاخیر می اندازند و سعی شان بر این است تا جلسات اولیه خواستگاری را بدون حضور والدین و به تنهایی برگزار کنند. مثلاً برخی از دانشجویان ترجیح میدهند خواستگاری در محل دانشگاه انجام گیرد و علت آن را دردسر مسافرت خانواده ها مطرح می کنند.
برخی دیگر از جوانان نیز علاقه دارند در دفاتر مشاوره جلسه خواستگاری را انجام دهند و از این طریق با مشکلات و دردسرهای رفت و آمد به خانه طرفین روبرو نباشند و برای این نظر خود استدلال های گوناگونی چون اگر خواستگاری در منزل باشد و با موفقیت انجام نگیرد، بازتاب خوبی در محل ندارد، کوچک بودن خانه یا بودن آن در محله های پایین شهر و... می آورند.
برخی از خانواده ها نیز این مراسم را درخانه دیگر اقوامشان مانند عمو، عمه و ... برگزار می کنند و دلایلی مانند کوچکی خانه و بزرگی فامیل، نزدیکی خانه اقوام به منزل پسر و... را می آورند که این امر هم چندان مطلوب نیست، مگر اینکه دلیل خاصی از جمله تعمیر منزل و ... وجود داشته باشد.
این دلایل، دلایل پسندیده ای برای حذف این سنت مبارک نیست. خواستگاری به دلایل متعددی باید در محل زندگی فرد انجام پذیرد. زیرا محیط خانه فرد مقابل، ما را با فرهنگ، حالات و نظریات او و خانواده اش آشنا می کند. دکوراسیون خانه، آراستگی و تزئینات و تابلوهای روی دیوار، کتابهای موجود در کتابخانه و حتی گفتار کودکانی که در حیاط منزل مشغول بازی هستند، همه و همه میتوانند ما را در شناخت بهتر و کاملتر فرد مقابل و خانواده اش یاری رسانند. به عبارت دیگر محیط خانه شناخت خوبی از وضعیت فرد مقابل در اختیار ما میگذارد. اگر دختر خانم اتاقی اختصاصی در منزل دارد، بهتر است صحبتهای دو نفری در آن اتاق انجام شود،
این امر به آقا پسر کمک می کند تا به وسیله تصاویری که بر دیوار اتاق وی نصب شده و کتابهایی که در قفسه کتابخانه اش وجود دارد حتی به وسیله نحوه چیدمان اتاقش بهتر او را بشناسد. زیرا همه این امور بیانگر حالات روحی دختر خانم می باشند.
پس از گذشت یکی دو جلسه از گفتگوها که در منزل پدری دختر خانم انجام شد، خانواده دختر نیز میتوانند پیشنهاد دهند که جلسه سوم یا چهارم در منزل پسر به منظور بازدید انجام شود و از این طریق دختر نیز با دیدن فضای خانه پسر بسیاری از اطلاعات را به دست آورد. بارها دیده شده وقتی دختر خانمی پس از عقد به منزل پسر رفته شگفت زده شده است، زیرا محیط منزل آنها را کاملا" با آنچه در ذهن ترسیم کرده بود متفاوت می بیند. باید این بازدید زودتر از انتخاب انجام شود. (مطلع مهر، امیر حسین بانکی پور فرد،صفحه 146)
زمان خواستگاری:
قرار خواستگاری باید زمانی مناسب گذاشته شود که افراد آرامش داشته باشند. بنابراین بهتر است در زمان مناسبی از شب که همه از کار روزانه فارغ شده اند و یا در روز تعطیل و در هوایی مناسب، برگزار شود.
امام باقر( علیه السلام) خواستگاری در هوای گرم را نهی فرموده (سید ابوالحسن حسینی تهرانی، سرمشق زندگی، ص40) وامام علی ( علیه السلام) روز جمعه را پیشنهاد داده اند (شیخ صدوق، خصال، ص 384) که هم روز تعطیلی کارهای روزمره و هم روز مبارکی است.
نکته قابل توجه این است که زمان جلسه اول خواستگاری نباید طولانی شود. حدود یک ساعت (15 دقیقه برای احوالپرسی و تعارفات و 45 دقیقه برای گفت و گوی اولیه دختر و پسر) کافی است. زمانی که دختر و پسر با جداگانه صحبت می کنند، خانواده ها هم می توانند درباره مسائل مورد علاقه خود گفتگو کنند. (گلبرگ زندگی، حسین دهنوی، صفحه114)
رفتار و عمل آدمى را مىشود با آثار آن ارزیابى کرد، و مىشود با انگیزه و نیّت و هدف و جهت آن به ارزش رسید.
از آنجا که کارهاى انسانى در بینش و دل آدمى ریشه دارد و در جامعه و هستى اثر مىگذارد، مىتوان به این هر دو عامل ارزیابى توجه نمود.
دو عمل مساوى از دو نفر آدم، مثل دو ازدواج، دو انفاق و احسان و حتى دو شهادت، برابر نیستند. کسى که به خاطر خستگى از دنیا به شهادت روى مىآورد با کسى که با فراغت و آزادى و حتى با اشتیاقها و علاقهها روى مىآورد برابر نیستند.
کسى که براى راحت شدن از سماجت فقیر، دِرهمى مىبخشد با کسى که مىخواهد گذشت و احسان را درس بدهد و بخشش و جوانمردى را بیاموزد یکسان نیستند. به همین خاطر در روایت نبوى آمده؛ لا عمل الّا بالنِّیَّة و لا نیَّةَ الّا باصابة السنة؛ «1»
هیچ عملى بدون نیّت و بینش نیست و تحقق نمىیابد، همان طور که نیّت جز با سنّت و همراهى سنّت شکل نمىگیرد. در این روایت ارتباط عمل با نیّت و سنّت مطرح مىشود و همین باعث مىشود که عمل ازدواج با توجه نیّت دو طرف و با توجه به همراهى با سنّت رسول به ارزش برسد.
در واقع عمل آدمى مثل اسکناس است و ارزش اسکناس به پشتوانهى آن است. دو پرنده، دو انسان طبیعى، با یکدیگر جفت مىشوند اما ازدواج و پیوند آنها که از سطح عادتها و غریزهها بالاتر رفته باشند و در حد وظیفه آمده باشند، در آسمانها و در عرش خدا بسته مىشود و خدا آن را مىپذیرد و بر مىدارد.
آنها که به خاطر تمامى نیازها و تمامى ابعاد وجود خویش براى زناشویى، براى انس، براى شناخت کسرىها و ضعفها و بهره بردارى از برخوردها و استقامت در مشکلات ازدواج مىکنند، با آنها که به خاطر عادت و یا به خاطر کسب اعتبار و وجاهت وصلت مىکنند و به سراغ بزرگان مىروند و کسانى را مىخواهند که بر آنها تکیه کنند و به آنها افتخار کنند، برابر نیستند.
اینها ذلیل همین تعلقها و اسیر همین ضعفها مىشوند و دنباله مىشوند، که نقطه ضعفها آدمى را به دنبال خود مىکشاند. مىگویند شترى خوابیده بود. روباهى مىگذشت، به شتر روى آورد و با دم شتر بازى آغاز کرد تا آنکه دمش را با دم شتر گره زد. شتر برخاست. دم کوتاه این دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب مىخورد. گربهاى این صحنه را دید. از روباه پرسید چه بر سرت آمده؟ روباه گفت: هیچ! با بزرگان وصلت کردهایم!
راستى که ضعفها و تعلقها آدمى را به ذلت مىکشاند و وصلتهاى ذلیل کار جوانمردان نیست. و اگر غفلتى آن را فراهم کرد و وسوسهاى آن را پخت، ادامه نمىیابد و با رنج همراه مىشود و با درگیرى بریده مىشود.
مرد زندگى با کسى همراه مىشود که به این مرد افتخار کند، نه آنکه وثاق و پیوندى را به گردن بگیرد که او را به دنبال بکشاند و در ذلت بنشاند. کسى که مىخواهد در کلاس ازدواج بیاموزد، با کسى که مىخواهد از توشهى ازدواج نواله بخورد و افتخار جمع کند، برابر نیستند.
بیشتر آنچه که بدى و مشکل ازدواج قلمداد مىشود، مثل سختىها و برخوردها و توقعها و انتظارها و درگیرىها و گرفتارىها، در واقع همین بدىها، خوبى و میوهى خوب ازدواج هستند. این آدمى است که باید از حادثهها، از برخوردها و از درگیرىها بیاموزد و از آنچه که آموخت، راهش را مشخص نماید و بر حماقت و اشتباه خود پافشارى نداشته باشد. آدمى مىتواند حتى از بنبستها بیاموزد که راه کجاست و چگونه باید بازگشت و حلقهى زنجیر را باز کرد و بدون سماجت ولج در آوردن، با تفاهم و محبت و مدارا در راه گام برداشت. بیشتر مشکلات ازدواج از همین کله شقىها و لج در آوردنها آغاز مىشود و سپس این زخمهاى کهنه، عفونى و ملالآور مىگردد و به طلاق و جدایى مىانجامد.
اگر کودکى را مىبوسم و او فریاد مىزند و فرار مىکند، نباید لجاجت کنم و اشکش را در آورم. اگر شوخى و مزاحى را با دوستى آغاز مىکنم، نباید به ناسزا و دشمنى بکشانم. این زیاده روىها و حد نگه نداشتنها، باعث درگیرى و خستگى و جدایى مىشود تا آنجا که حضور تو غنیمت نیست و ملالآور است.
این را هم بگویم، به همان اندازه که ازدواج دو نفر ارزش پیدا مىکند، به همان اندازه وسوسه و حسادت دوست و دشمن زیاد مىشود، که درگیرىها را زیادتر مىکند. پس به گونهاى تظاهر نباید کرد که حسادت و دشمنىها بجنبد و سر بردارد، که اگر این حسادتها به زندگى تو آسیب نزند، باعث از هم پاشیدگى زندگى دیگران مىتواند باشد. تو در جمع آنها به گونهاى سخن بگو که توقعها کم و تحملها زیاد بشود و از مشکلات زندگى بهره بردارند و با سختىها هم راحت باشند، چون؛ رنج و راحتى، در ظرفیت قلبى و در پختگى برخوردها است. گاهى آدمى با تمامى راحتىها در رنج است و غصه مىخورد و گاهى با همهى رنجها راحت است و بهره برمىدارد و پاداش مىگیرد.
منبع: روابط متکامل زن و مرد/ص 13.
کارهایى که باید انجام بگیرد و کارهایى که باید ترک شود، اینها وظیفههایى هستند که بر عهدهى همسران قرار داد.
این وظایف برخاسته از هدفها و نیّتها و از آثار و نتایج ازدواج است.
آموزش
کسى که مىخواهد آش بپزد یا رانندگى کند، بدون آموزش وارد نمىشود. آیا مىشود عمرى از دو طرف را بدون آموزش و شناخت ضعفها و نیازها و شناخت روش برخوردها و گفت و گوها به تباهى کشید؟ راستى که در ساعتهاى انشاء و در دورههاى تحصیلى مىتوان طرز برخورد و صلح و قهر و ظرفیت و خشونت و حلم و صبر و یا شتاب و تندى را آموخت. این که چگونه صلح کنیم و یا این که چگونه درگیر شویم و چه وقت سخت گیرى کنیم و ... مىتواند موضوعات تأمل برانگیزى باشد و حتى بچههاى لجوج و ناهنجار را به تأمل وادارد. آموزش مسائل زندگى و مشکلات و برخوردها، اساس آموزش است. آدمها به طور طبیعى مىتوانند مثل پرستوها، چلچلهها و کبوترها به یکدیگر جذب شوند، ولى عامل غریزه نمىتواند تمامى زندگى آدمها را بچرخاند، که نیاز به آموزش و تعلیم و مشورت و نظارت، از اینجا ضرورت دارد.
مشورت
مشورت فقط جمع آورى نظریات این و آن نیست، که اساس مشورت بدست آوردن اطلاعات و جمع بندى و مقایسهى نظریهها مىتواند باشد. در این مشاورهها زمینههاى روانى و اجتماعى و اقتصادى و یا نیازها و هوسها و پُر خواهىها مىتواند مطرح شود و برخوردهاى گوناگون، سنجیده و مقایسه شود و سپس عملى شود و اجرا گردد.
نظارت
یک گیاهى که مىکارى باید در فضاى امن و با پوشش پَرچین و دیوار و با مواظبت از بچههاى بازیگوش و بىاحتیاطىهاى بىحساب، همراه بشود تا رشد کند و ساقههاى محکم بگیرد و از آسیب نهراسد. این نظارت از همراهان باید لطیف و نامرئى باشد و این نظارت از همسران باید با دقت و فراست و دور از ساده انگارى و بىخیالى باشد، که آتش سوزىهاى بزرگ از جرقههاى کوچک آغاز مىشود و سیلابها از قطرهها سر مىگیرند.
- براى رسیدن به آرامش زندگى و هدف سَکَن و تعادل، بدگویى، بدبینى، بدخواهى و بدرفتارى، مزاحم است. شماتت و خشونت، آتش افروز است.
تکرار و تذکر مداوم ملال آور است. براى آرامش، توقع کم، تحمل زیاد مىآورد و توجه مناسب دو طرف و پذیرش دو طرف و همدلى و همکارى و همراهى و هماهنگى، با هم گره مىخورند و در هم مىبالند.
- براى پوشش ضعفها و مداواى کمبودها، علاقه و محبت حرف اساسى و عاملِ کار ساز است. نزدیکى و صمیمیت، ایجاد زمینه براى گفتوگو و دادن فرصت براى بازگشت و صلح و چشم پوشى و غَمض عین کارساز است.
در روایت هست: لو عَلِم الخلق کیف خلق اللّه الخلق لم یَلُم أحدٌ أحداً.
اگر مخلوقات خدا مىدانستند که خدا چگونه آنها را آفریده، ملامتها کم مىشد.
اگر اندازه و توانایى در نظر بیاید، تحمیلها و پرخواهىها کمتر خواهد شد.
- براى حرث و بهره بردارى، کاشتن و پیراستن و برداشتن لازم است.
حوصله داشتن، انتظار کشیدن، ایجاد فرصت کردن و از فرصتهاى موجود بهره گرفتن، لازم است.
اینها وظیفههایى است که از هدفها و از خواستههاى تو منشأ مىگیرد.
هر چه بیشتر بخواهى باید بیشتر اقدام نمایى. کسى که در سطح غریزه است، غریزه کارگزار اوست و او وظیفهاى ندارد. ولى آدمى که از این سطح بالاتر آمده، باید با مروّت و محبّت، به عمل روى بیاورد و با معرفت و محبّت از طرف خود توقع داشته باشد. «1» و با توسل و توجه به حق، بخواهد که نهال وصلت آنها زیر پاى شیاطین خرد نشود و در محدودهى دنیا نپوسد و براى همین چند روزه نباشد، که مىتوان با همسر مهربان به آرامش و پوشش و بهرههاى بسیار رسید. و مىتوان تمامى دین و یا دو سوم دین و یا نصف دین و یا ثلث دین را حفظ کرد، که هر چه فورانهاى جنسى و عاطفى زیادتر باشد و هر چه وسوسهها گستردهتر باشد، ناچار خطر زیادتر خواهد بود و تمامى دل و دین و یا اندازهاى از آن آسیب خواهد دید.
در انتخاب همسر، معیار و میزان انتخاب، همان خصوصیات و نکتههایى است که براى تو مهم است. زیبایى، صدا، اندام و حالتهایى که براى تو مهم هستند، نمىتوانى به آن بىاعتنا باشى، مگر آنکه از آن عبور کرده باشى و گذشته باشى. منى که حالتى خاص و چهرهاى خاص در رؤیاهایم نشسته، نمىتوانم به دیگرى روى بیاورم و با آن مأنوس باشم، هر چند همهى خوبىها را هم داشته باشد. پس تا هنگامى که اسیر هستى، به تقلید پرواز نکن و مطمئن باش که بتهاى تو را هر چند که به آن دست بیایى، مىشکنند و در این دنیا برایت دلخوشى نمىگذارند.
در هر حال علاقه از دو طرف و ظرفیت و قدرت روحى و ظرافت برخوردها، مهم هستند. با این خصوصیات، همسر تو جلوگیر هدف تو نخواهد بود و درگیرىها و برخوردها براى تو سازنده خواهد شد.
در انتخاب همسر، کسى را دنبال کن که بر تو تکیه داشته باشد و به تو افتخار کند. رَجل، پاى زندگى است. این مرد است که باید تکیه گاه باشد، نه اینکه خود ذلیل و متکى به غیر باشد.
نقطه ضعفهاى تو باعث اسارت تو و تسخیر تو مىشود. کلید فتح قلعهى دلها، تعلقها و نقطه ضعفهاى آن است.
در محبت یا گفت و گو، حدّ نگه دار، تا آنجا که هنوز به جملههایى از تو مشتاق هستند، خاموشى تو شیرین است. دلزدگى، حتى از محبت، نفرت انگیز است. به همان اندازهاى محبت و اقبال داشته باش که طرف تو نیاز دارد، نه به اندازهاى که تو دارى. هنگام راحتى و انس، در دل بهار زندگى، از پاییز هم یادى بکن. این توجه، تعلق و دلبستگى را ضعیف مىکند و تو را آماده مىسازد و براى حوادث، مصونیّت مىبخشد.
در لحظههاى خوشى و شادى، براى دیگران هم سهمى بگذار و اگر مزاحم تو شدند سخت گیر نباش، که گذشت از خوشىها، تو را به خوبىها مىرساند. «1»
از کسانى نباش که رنجهایت و گرفتارىهایت را از نگاه و چهره و حالتهایت به هر کس منتقل کنى. سختىها، مهمان تو هستند. آنها را به دلهاى همسر و خانوادهات سرازیر نکن. اگر ناتوان هستى، با توانگرى سفرهى دلت را باز کن، تا کارى صورت بگیرد، نه فقط درد دلى بر خاطرى آتش بیندازد.
این خوب است که همسر تو محرم دارایىها و شادىهاى تو باشد، ولى لازم نیست که از گرفتارىهاى تو و مشکلاتى که رزق تو هستند، سنگینى و سختى ببیند. مگر آنکه کارگشا باشد، نه فقط سنگ صبور.
براى همسرت غیر مستقیم، امنیت و اعتماد را فراهم کن. از محبت و عشق خودت پیش کسانى حرف بزن که براى او حرف مىزنند. از خوبىهاى او این گونه یاد کن. و همینطور غیر مستقیم و با لطافت گله گزارى کن و امیدوار باش که سامان بگیرد و سر به راه بگذارد. برخوردهاى مستقیم دیرتر مورد اعتماد قرار مىگیرند و در صداقت تو تردید مىآورند.
جوانى مىگفت: گاهى همسرم در چشمم نگاه مىکند و با نگرانى ابراز مىدارد که تو مرا دوست ندارى. مىگویم: چرا دوستت دارم! بیشتر نگاه مىکند و گریه سر مىدهد: نه دوستم ندارى. بگو به خدا دوستت دارم. و مىگویم و نوازشش مىکنم ولى دوباره نگاهم مىکند و قسمم مىدهد و گریه سر مىدهد تا آنکه خسته مىشوم و داد مىزنم که دوستت دارم و فحش مىدهم که دوستت دارم و حاصلى ندارد. و رندى هم بود که پیش دیگران از همسرش مىگفت که خوب است، که دوستش دارم ولى نمىخواهم بشنود، چون لوس مىشود و گنجایش ندارد. این رند مىدانست هنوز به خانه نرسیده خبرها آمدهاند و همسرش مىخواهد به گونهاى ابراز کند و با نگاه و آخر با زبان مىپرسد که آیا دوستم دارى و مىشنود: براى چه دوستت داشته باشم؟!
همسر با این سؤال و جواب مطمئنتر مىشود که او را دوست دارد و نمىگوید و این گونه راحتتر به امنیت مىرسد و صداقت را مىپذیرد.
احترام امامزاده با متولى است. تو مىتوانى بدون لج در آوردن و تحریک کردن همسرت را در چشمها و دلها بزرگ کنى. آنجا که تو حُرمت او را مىشکنى، دیگران حرمت نگه نمىدارند.
در لحظههاى شیرین و در تنهایى، ایجاد انگیزه و مسؤولیت پذیرى، از کارهاى خوب و اساسى است. اینکه خیلى دورها به ما مربوط است و دنیا، دنیاى رابطههاست، از تنگ چشمى و خودخواهى مىکاهد. چشم اندازهاى وسیع، همّت مىآورد و غافلگیرى را مىبرد. با کار و احساس مسؤولیت، لحظههاى فراغت مزاحم را پر کن. با روابط و پیوندهاى دوستانه، خلاء عاطفى و پر حرفى بىحاصل را بارور کن.
زندگى، درگیرىها و سختىها و برخوردهایى دارد. وسوسهها و تحریکها هم هستند. در برخوردها، غرور خود و غرور همسرت را حاکم نگیر. هر دو به حکومت خدا تن بدهید و کلام او را دنبال کنید.
تأمین نیازهاى عاطفى و جنسى و روانى، آشنایى مىخواهد. مقدار توجه و هنگام توجه و تعریف و تمجید و یا گلایه و شکایت، هر کدام حدّ و حدودى دارد. در این زمینهها مشورت و تجربه کارساز است.
اگر مىبینى که یک روش حاصل نمىدهد، تکرار نکن و سماجت نکن.
یک دنده راه نرو، که شرائط، سرعتها و حتى توقفها را مىطلبند.
خستگى، لوس بازى، بىادبى و افسردگى و دلمردگى هم از علامتهایى هستند که نشان مىدهند، نیازى در میان هست و یا روش تو اشتباه است. باید تجدید نظر کرد و مشورت خواست.
قهر و تندى مکرر، جسارت مىآورد و حرمتها را مىدرد. پس از جذب و دلبستگى، قهر مىتواند اهرم مفیدى باشد بخصوص آنجا که توضیح و تبیینى هم در کار آمده باشد و در هنگام مناسبى انجام شده باشد. در لحظهاى که همسر تو انگیزهى درگیرى دارد و مقاومت نشان مىدهد، درگیرى را آغاز نکن. در جمع، در برابر چشم حامى و مدافع، درگیرى بىزمینه است و زیر پاى تو سست است. یا باید زیاده روى کنى و یا شکست بخورى و زمینگیر شوى.
نقطه ضعفهاى تو، تو را مىگشاید، پس آنها را اصلاح کن و یا پنهان بدار.
نقطه ضعفهاى همسر تو، مىتواند اهرم حرکت و تسخیر و تغییر و تربیت او باشد. از این وسیله با دقت و مشورت مىتوانى بهرهمند شوى.
در خانوادههاى شلوغ، درگیرىها زیادتر است. باید ظرفهاى شکستنى را با حائل و پوششهایى همراه ساخت که نشکنند.
مادر و پدرت را در برابر همسرت مگذار. خواستههاى آنها و دوستانت را، با زبان خواستههاى خودت مطرح کن. محبت به تو، سختى خواستهها را کم مىنماید.
تو که روابط بسیار و مشکلات زیادى دارى، همسرت را براى برخورد و تحمل آمادگى بده. براى بار سالها و ماهها، روزهایى یا ساعتهایى بار آنها را بردار. این گونه همکارى را به آنها بیاموز.
آن کس که نیرومندتر و با ظرفیتتر است، بار بیشترى را برمىدارد. تو که پاى زندگى هستى، رجل و مرد خانه هستى، از بارها شانه خالى مکن.
تو که پیوند را خواستهاى به جدایى فکر نکن، حتى اگر همسر تو جدایى را خواست و تو هم در دل خواستار بودى، شتاب نکن. جوانمرد، بارى را که برداشته به زمین نمىکوبد و حتى تا آنجا که معقول است، زمین نمىگذارد.
اگر جدایى آخرین درمان بود، در هنگام جدایى از احسان چشم پوشى نکن. انتقام نگیر. إِمْساکٌ بِمَعْرُوف أَوْ تَسْریحٌ بِاحْسان؛ «1»
با خوبى نگاه داشتن، یا با احسان و زیبایى رها کردن، این دستور خداست.
فرزندان را در مشکلات خود داخل نکنید و آنها را آتش جهنم خود نسازید. استفاده از هر راهى جوانمردى نیست.
فرزندان خود را راه رفتن بیاموز، به دوش نکش. میان آنها و مشکلاتشان حایل نشو. بگذار مشکل را تجربه کنند و راه حل را بیاموزند.
از دور به آنها راه بهتر را غیر مستقیم بیاموز، تا اعتماد به نفس و تجربه اندوزى آنها لطمه نبیند.
آنگونه باش که اگر تو را ندیدند، هوایت بىقرارشان کند و اگر حضورت را بدست آوردند، غنیمت بشمارند و اگر غایب شدى، به سراغت بیایند و اگر مُردى و رفتى، جاى خالى تو را احساس کنند. همسر و همراه و همدل و هماهنگ باش.
این حرفها چکیدهى روایات و آیاتى است که این گونه دسته بندى شده.
از این بارش سبز و شاداب بهرهمند باش.
منبع: روابط متکامل زن و مرد/ص 19
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادواره سرتیپ پاسدار شهید حاج حبیب لک زائی
چهارده توصیه حیات بخش از آیت الله دهکردی
رمضان ماه مسابقه
تبریک
اینگونه نهی از منکر کنید
شهدای هفتم تیر
بازخوانی حادثه 6 تیر 60 (ترور مقام معظم رهبری)
گل صداقت
شناخت امام حسین علیه السلام واجب است.
بار الها درد را درمان توئى
[عناوین آرشیوشده]