سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پشیمان ترین مردم هنگام مرگ، دانشمندان بی کردارند . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 90 آبان 5 , ساعت 6:20 عصر

اشاره

با توجه به تحول شگرفی که در ملت ایران، به ویژه جوانان به واسطه نفس قدسی و گرم امام به وجود آمد و نقش عظیم ایشان در هدایت انقلاب کبیر اسلامی که از بزرگ‌ترین ثمرات آن، احیای دین در جهان امروز است،‌ بازنگری رهنمودهای آن روح الهى، ضروری است. ازاین‌رو، در این مقاله، سعی شده است رابطه امام خمینى(ره) و نسل جوان در رهنمودها،‌هشدارها، اظهار علاقه و ارادت‌های ایشان بررسی شود.

انس با قرآن و دعا

امام خمینی(ره) در توصیه به فرزندشان، حاج سید احمد خمینی می‌نویسد:‌«فرزندم! با قرآن این کتاب معرفت آشنا شو؛ اگرچه با قرائت آن، و راهی از آن به سوی محبوب باز کن. ... پسرم!‌دعاها و مناجات‌هایی که از ائمه معصومین(ع) به ما رسیده است،‌بزرگ‌ترین راهنماهای آشنایی با او ـ جلّ ‌و علا ـ است و والاترین راهگشای عبودیت و رابطه بین حق و خلق است و مشتمل بر معارف الهی و وسیله انس با اوست و... وسوسه‌های بی‌خبران تو را از تمسک به آنها و اگر توانی از انس با آنها غافل نکند».[1]

فقط انگیزه الهی

رابطه با خدا، ‌فطری‌ترین، اصولی‌ترین، ‌کارسازترین و زیباترین رابطه است. امام خمینى(ره) درباره این رابطه سفارش می‌فرماید:‌»دانشگاه‌ها را باید شما رو به خدا ببرید،‌رو به معنویت ببرید و همه درس‌ها هم خوانده بشود، همه درس‌ها هم برای خدا خوانده بشود».[2]
ایشان در وصیت‌نامه خویش به جوانان توصیه می‌کند:‌»این‌جانب به همه نسل‌های حاضر و آینده وصیت می‌کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است،‌از دست ندهید».[3]و همچنین می‌فرماید: «من برای آنکه شما جوانان شایسته‌ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید».[4]

پالایش روح

امام خمینی(ره)، درباره پالایش روح می‌فرماید: «از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است، جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید»[5] و در جای دیگر می‌فرماید:‌«اسلام آن‌قدر که با تهذیب این بچه‌های ما و جوان‌های ما کوشش دارد، ‌به هیچ چیز کوشش ندارد».[6]

دنیا را به چیزی نگیرید

جذابیت‌ها و ظواهر دنیا آن‌قدر لذت‌بخش است که نه تنها مردم عادى، بلکه بزرگان را به خود جذب می‌کند و فقط هنر مردان خداست که می‌توانند از این دام رهایی پیدا کنند. امام خمینى(ره) در این باره می‌فرماید: «توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید. توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آنجا ما را راه بدهند».[7]
در جای دیگر نیز می‌فرماید:‌»اموری که مربوط به این عالم است، گذراست. زودگذر هم هست و پیروزی‌ها و شکست‌ها و خوشی‌ها و ناخوشی‌های این دنیا بیش از چند روزی و مقدار اندکی پایدار نیست. آنچه برای من و شما می‌ماند، آن چیزی است که در درون خودتان تحصیل کرده باشید. باور کنیم که خدای تبارک و تعالی حاضر است. باور کنیم که همه چیز به دست اوست».[8]

توبه

امام خمینی در این‌باره می‌فرماید:‌«بهار توبه، ایام جوانی است که بار گناهان، کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنى، ناقص‌تر و شرایط توبه، سهل‌تر و آسان‌تر است».[9]

خودباورى

امام خمینی(ره) با اشاره به تلاش دشمن برای ناامید کردن جوانان و انکار پیشرفت‌های عظیم ملت ایران، تأکید می‌کرد دشمن می‌خواهد به جوان ایرانی القا کند که بدون وابستگی به قدرت‌ها به جایی نخواهد رسید و از این راه، انگیزه حرکت و پیشرفت را از ملت و جوانان ایران بگیرد، ولی موفق نخواهد شد. حضرت امام در مورد قدرت سازندگی جوانان بر خودباورى جوانان و خوداتکایی و ابتکار و تلاش علمی آنان تأکید می‌ورزید و می‌فرمود: «جوان‌های ما اثبات کردند که می‌توانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشید که در درازمدت،‌شما همه کار می‌توانید بکنید. همان­طوری که با شجاعت، ابرقدرت‌ها را خارج کردید، با شجاعت در فرهنگ خودتان کار بکنید و در کارهای خودتان،‌خودتان عمل بکنید و اتکای خودتان را هر روز به خارج کم بکنید و یک وقتی برسد که هیچ اتکا به خارج،‌ما نداشته باشیم و همه چیز را خودمان تهیه کنیم».[10]
ایشان در جای دیگر بر این مطلب تأکید می‌کند:‌»ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم، و از هیچ­کس کم نداریم. ما که خودمان را گم کرده بودیم، باید این خودِ گم­کرده را پیدا کنیم».[11]

مبارزه علمی و عملى

امروز دیگر مبارزه ما، مبارزه با سلاح و توپ و تفنگ نیست؛‌زیرا دشمن دریافته است که اراده‌های پولادین ایرانی با این اسلحه‌ها از پای نمی‌نشیند. اکنون مبارزه،‌مبارزه علمی و تلاش و کوشش در راه تحقق اهداف است. رهبر کبیر انقلاب که با ژرف‌نگری خود این انقلاب را به پیروزی رساند، برای ادامه این راه، ما را چنین راهنمایی می‌کند: «من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه‌ها و ذخیره‌های عظیم الهی و به این گل‌های معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش می‌کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملى بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید».[12]
نیز در جای دیگر می‌فرماید: «بهترین و مؤثرترین مبارزه با اجنبى، مجهز شدن به سلاح علم و دین و دنیاست و خالی‌کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است».[13]

حفظ استقلال و نفی وابستگى

امام بر استقلال به اندازه ای بود که محاصره اقتصادی ایران از سوی امریکا را یک پیروزی برای ملت ایران دانست، تا به این ترتیب، جوانان و متخصصان داخلى، نوآوری‌ها و اختراعات خود را بروز دهند. ایشان در این باره فرمود: «حصر اقتصادى، جوانان ما را بیدار کرد و فهمیدند خودشان باید کار کنند و زحمت بکشند تا احتیاجی به خارج نداشته باشند.» [14] و در جای دیگر فرمود: «فرزندان عزیزم! دیگر این شمایید که باید هر چه بیشتر کوشش کنید تا نهال آزادی و استقلال کشور را آبیاری کنید».[15]

اصلاح مملکت

«شما جوانان... باید با وحدت کلمه، با اسلام،‌با ایمان از این نهضت تا اینجا که آمده‌اید، از اینجا به بعد هم به جلو بروید. باید همه ریشه‌های استبداد و استعمار را از این مملکت بکنید. باید این مملکت را پاک‌سازی کنید... به نیروی شما جوانان باید این مملکت اصلاح بشود».[16]

بیداری در مقابل توطئه‌های دشمنان

امام خمینی(ره) در بخشی از وصیت‌نامه خود می‌فرماید: «از جوانان، ‌دختران و پسران می‌خواهم که استقلال و آزادی و ارزش‌های انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، ‌فدای تجملات و عشرت‌ها و بی‌بندوباری‌ها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی‌وطن به شما عرضه می‌شود نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده،‌جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی‌کنند و می‌خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب­مانده و به اصطلاح آنان، «نیمه­وحشی» نگه دارند».
در سفارش به این امر مهم نیز می‌فرماید: «شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند که امید من هستید و نوید من هستید، باید در هر جا که هستید، در هر جایی از ایران که هستید، باید بیدار باشید، با بیداری از حقوق خودتان دفاع کنید».[17]

حفظ دانشگاه‌ها از انحراف

امام خمینی(ره) به اثرگذاری دانشگاه بر جامعه کنونی و آینده معتقد بود و نجات کشور از انحرافات را در گرو نجات دانشگاه‌ها می‌دانست و می‌فرمود:‌»به همه نسل‌ها توصیه می‌کنم برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم‌ساز،‌دانشگاه‌ها را از انحراف و غرب و شرق‌زدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود، دست قدرت‌های بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. ... . پس اکنون که دانشگاه‌ها و دانش‌سراها در دست اصلاح و پاک‌سازی است، بر همه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاه‌ها به انحراف کشیده شود و هر جا انحرافی به چشم خورد، با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه‌ها و دانش سراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است».[18]
ایشان در ادامه به جهت تأکید بر این مطلب می‌افزاید: «وصیت این‌جانب به جوانان عزیز دانش‌سراها و دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد».[19]

یأس؛ هرگز

از نقشه‌هایی که دشمنان ما پس از شکست باورنکردنی برای ما کشیدند، تلقین روحیه یأس و ناامیدی در میان ملت، به ویژه جوانان است تا به آنها القا کند نمی‌توانند کشور را بدون وابستگی به غرب اداره کنند. امام با هوشیارى، همیشه به ملت امیدواری می‌داد و آنها را از ناامید شدن منع می‌کرد: «یکی از جنود ابلیس، یأس است، در اموری که انسان باید با امید و طمأنینه و تسلیم عمل بکند و شیاطین ایجاد یأس می‌کنند و با ایجاد یأس جوان‌های ما را در آن مسائلی که باید تصمیم جدی پیش بروند، گاهی سست می‌کنند».[20]

دفاع از اسلام

امام خمینی(ره) می‌فرماید: «شما جوانان تحصیل‌کرده در هر جا هستید، وظایف خطیری دارید. وظیفه دفاع از اسلام که به عهده هر فرد مسلم است، وظیفه دفاع از میهن و استقلال آن، وظیفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشرى. بکوشید و خود به احکام اسلام عمل کنید و دیگران را وادار به عمل کنید و پرده‌های ضخیمی که کجروان بر چهره نورانی اسلام افکنده‌اند را برطرف کنید. باید اشخاص و طلاب جوان که مشغول به تحصیل هستند، علاوه بر تحصیل، بروند و تبلیغ کنند».[21]

آگاه ساختن ملت‌ها

امام خمینی(ره) دراین‌باره می‌فرماید:‌»بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید، لازم می‌باشد که ملت‌ها را آگاه سازید و نقشه‌های شوم و خانمان­سوز استعمارگران را برملا نمایید.»[22] ایشان و در جایی دیگر می­فرماید: «بر شما جوانان روشن­فکر است که از پا ننشینید تا خواب­رفته­ها را از این خواب مرگ­بار برانگیزانید، و با فاش کردن خیانت­ها و جنایت­های استعمارگران و پیروان بی­فرهنگ آنها، غفلت­زده­ها را آگاه نمایید».[23]

پیوند حوزه و دانشگاه

«لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشن­فکر دانشگاه‌ها به روحانیت احترام بگذارند...؛ چنان‌که روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشن­فکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامی است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است، احترام گذاشته، آنها را چون فرزندانی عزیز و برادرانی ارجمند بدانند».[24]

پی نوشت ها :

[1]. وعده دیدار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، 1374، چ 1، صص 83 و 84.
[2]. کلمات قصار پندها و حکمت‌ها، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، 1372، چ 1، ص 200.
[3]. بخشی از وصیت‌نامه الهی ـ سیاسی امام خمینى(ره).
[4]. همان.
[5]. کلمات قصار پندها و حکمت‌ها، ص 216.
[6]. همان.
[7]. صحیفه نور، ‌ج 20، صص 3 و 4.
[8]. همان.
[9]. کلمات قصار، پندها و حکمت‌ها، ص 216.
[10]. صحیفه نور، ج 16، ص 63.
[11]. کلمات قصار و پندها و حکمت‌ها، ص 73.
[12]. صحیفه نور، ج 20، ص 241.
[13]. جوانان از دیدگاه امام خمینى(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، 1378، چ 5، ص 309.
[14]. همان.
[15]. کلمات قصار پندها و حکمت‌ها، ص 114.
[16]. جوانان از دیدگاه امام خمینى(ره)، ص 167.
[17]. کلمات قصار، پندها و حکمت‌ها، ص 217.
[18]. بخشی از وصیت‌نامه الهی ـ سیاسی امام خمینى(ره).
[19]. همان.
[20]. جوانان از دیدگاه امام خمینى(ره)، ‌ص 314.
[21]. همان، ص 110.
[22]. کلمات قصار پندها و حکمت‌ها، ص 218.
[23]. جوانان از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص 107.
[24]. همان، ص 123.


پنج شنبه 90 آبان 5 , ساعت 6:3 صبح

رسول اللّه‏ صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله :
لا یَزالُ المَلائِکَةُ تُصَلّی عَلى أحَدِکُم ما کانَ فِی المَسجِدِ ، وتَقولُ : اللّهُمَّ اغفِر لَهُ ، اللّهُمَّ ارحَمهُ .
پیامبر اکرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله :
بر هر یک از شما ، تا زمانى که در مسجد است ، همواره فرشتگان درود می فرستند و می گویند : خداوندا! او را ببخشا . خداوندا! مورد رحمت خویش قرارش ده .
المصنّف لعبد الرزّاق: ج 1 ص 580 ح 2210 عن أبی هریرة ، کنز العمّال: ج 7 ص 324 ح 19084 .


پنج شنبه 90 آبان 5 , ساعت 5:58 صبح

یامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :
لِـلـمُنافِقینَ عَلاماتٌ یُعرَفونَ بِـها : تَحِیَّتُهُم لَعنَةٌ ، وطَعامُهُم نُهمَةٌ ، وغَنیمَتُهُم غُلولٌ ، لا یَقرَبونَ المَساجِدَ إلاّ هُجرا ، ولا یَأتونَ الصَّلاةَ إلاّ دُبُرا ، مُستَکبِرینَ لا یَألَفونَ ولا یُؤلَفونَ ، خُشُبٌ باللَّیلِ سُخُبٌ بالنَّهارِ .
منافقان‏ را نشانه‏ هایى است که با آنها شناخته مى‏شوند : درودشان لعنت است ، پرخور و شکم باره‏اند ، به غنایم دستبرد می زنند، به‏ مساجد نزدیک نمی شوند، مگر با اکراه و ریاکارى ، نماز را آخر وقت می خوانند،خود را بزرگ‏ می شمرند،به طورى که با کسى انس و الفت نمی گیرند و کسى هم با آنان‏ الفت نمی گیرد، شب مانند چوب خشک می افتند (شب زنده‏ دارى ندارند) و روز صداى خود را به جرّ و بحث بلند می کنند .
کنز العمّال : 862 منتخب میزان الحکمة : 566


پنج شنبه 90 آبان 5 , ساعت 5:49 صبح

الإمامُ الحسنُ علیه‏السلام
لرجل جاءَ إلَیهِ یَستَشِیرُهُ فی تَزویجِ ابنَتِهِ: زَوِّجْها مِن رَجُلٍ تَقِیٍّ ، فإنّهُ إن أحَبَّها أکرَمَها وإن أبغَضَها لَم یَظلِمْها ؛
امام حسن علیه‏السلام
- خطاب به مردى که با ایشان در باره ازدواج دختر خود مشورت کرد- فرمودند: او را به مردى باتقوا شوهر ده ؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامیش مى‏دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وى ستم نمى‏کند .
مکارم الأخلاق : 1 / 446 / 1534 منتخب میزان الحکمة : 254

...........................................................

امام على علیه‏السلام :
اِضرِبُوا بعضَ الرأیِ ببعضٍ یَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ ؛
رایزنى کنید تا اندیشه درست متولّد شود .
غرر الحکم : 2567 منتخب میزان الحکمة : 228

..........................................................

پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
ثلاثه لا ینظر اللَّه إلیهم یوم القیامه و لا یزکّیهم و لهم عذاب ألیم: أشمط زان و عائل مستکبر و رجل جعل اللَّه بضاعته لا یشتری إلّا بیمینه و لا یبیع إلّا بیمینه؛
سه کسند که در روز رستاخیز خدا به سوى آنها نمی نگرد و پاکشان نمی کند و عذابى دردناک دارند: پیر زنا کار و فقیر متکبر و مردى که خدا را سرمایه خود کرده چیزى نخرد مگر با قسم و چیزى نفروشد مگر با قسم.
نهج الفصاحه


پنج شنبه 90 آبان 5 , ساعت 5:37 صبح
پنج شنبه 90 آبان 5 , ساعت 12:0 صبح

آینده جایی است که اتفاق‌ها خواهند افتاد. می‌شنوم که گریه می‌کنی، آینده جایی است که تو ممکن است موفق، شاد، پولدار، زیبا، مشهور، مشغول به کار، و غرق در بهترین‌ها شوی. اینها نقشه یا رویا یا چیزهای دیگر هستند، اما دوباره باید بگویم که زمان حال جایی است که تو واقعاً در آن هستی.

این لحظه، همان زمانی است که از ابتدای زندگی تا به حال منتظر آن بودی.

این لحظه، همان زمانی است که بدون در نظر گرفتن هیچ چیزی باید قدر آن را بدانی. مشتاق بودن واقعاً شیرین‌ترین چیزهاست. داشتن رویا مانند برلیان می‌درخشد. قدر این لحظات را بدان و به هیچ‌کس هم درباره آن حرفی نزن و اجازه نده که دیگران درباره‌اش برایت اظهار عقیده کنند.
از زنده بودن خود لذت ببر و از اینکه قدرت و توانایی آرزو داشتن را داری، استفاده کن. نباید پا روی پا بیاندازی و نفس‌های عمیق بکشی، خوب است که هراز گاهی به خودت سری بزنی و بیاندیشی. شاکر باشی که زنده هستی و به زندگی‌ات نگاهی بیاندازی. نمی‌توانیم همه شادی‌های آینده را در آینده به دنبالش بگردیم.

از آرزو داشتن و مشتاق بودن ، لذت ببر

یعنی که فکر کنی اگر پولدارتر بودم، جوان‌تر، سالم‌تر، عاشق‌تر، وابستگی کمتر، کار بهتر، فرزندان بهتر، ماشین بهتر، لاغرتر، بلندتر، موی بیشتر، دندان‌های بهتر، لباس‌های بهتر داشتم ... این لیست پایان ناپذیر است. اگر فقط این یا آن عوض می‌شد همه چیز کامل می‌شد. این‌طور نیست؟ در جواب باید بگویم که متاسفانه این‌طور نیست.
این‌جوری جوابی نمی‌گیری. وقتی که این و آن هم عوض شوند، چیز دیگری پیش می‌آید. برای مثال، وقتی ناگهان خود را بهتر و بهتر ببینی، تازه آن موقع به دنبال مثلا پول بیشتر خواهی بود. آن موقع است که دوباره به دنبال چیزهای جدید دیگر برای خوشحال شدن خواهی بود.
در این لحظه زندگی کردن به این معنا نیست که مسئولیت‌ها و وظایف خود را کنار بگذاری، نه، اینطور نیست.
لاغرتر، بهتر، پولدارتر و بزرگ‌تر شدن را فراموش کنید. قدردان آنچه که دارید و هستید باشید. کلید خوشبختی در اینجاست. به اینکه فقط به آنچه که هستید راضی باشید، همیشه کافی نیست. اما اینها به جای خود با آنچه واقعاً هستید شاد باشید، زیرا که حقیقت محض همان است.
من واقعی همان من امروز است.
من آینده هنوز به دنیا نیامده و ممکن است به دنیا هم نیاید . پس جوهر امروز من واقعی، قابل لمس و استوار است. رویاها عالی هستند، اما واقعیت هم فوق‌العاده است.


چهارشنبه 90 آبان 4 , ساعت 2:0 صبح

 

قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : ترک لقمةِ حرامٍ اَحبُّ الی الله من صلاة اَلفی رکعة تطوُّعاً.
رسول خدا - صلّی الله علیه و آله -‌ فرمودند: دوری کردن از یک لقمه مال حرام، محبوب تر است نزد خدا، از دو هزار رکعت نماز مستحبی.
«تنبیه الخواطر، ص 360»


سه شنبه 90 آبان 3 , ساعت 3:18 عصر

برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی.
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است. پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژی انسان.‏
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏ای مستقیم با تفاوت‏های جسمی و روحی زن و مرد دارد.در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روان‏شناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏های چشمیِ شهوت‏انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّک‏های شهوانی قرار میگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏های حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.از این گذشته چون هورمون‏های جنسی زن به صورت دوره‏ای ترشخ میشوند و به طور متفاوت عمل میکنند، تأثیر محرّک‏های شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهدد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ظابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3- آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی.
1- بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای جنسی خود تلقّی میکنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی را میسوزاند.
3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیّت‏
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه میباشد که در صدد کام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این که چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچیگری او ناشی میشود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است".(1) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت‏های این حکم است. توصیه و دستور الهی به پوشش و حجاب برای زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایی از این قبیل که تنها فریب شیطانیاند نمیباشد، بلکه در واقع برای آگاهی دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این کاملاً معقول است که هر چیزی ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشتری را میطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل یک ابزار برای مطامع سودپرستان در نیاید.
به یاد داشته باشیم که غریزه جنسی، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش‏تر میگردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر میشود، و شهوت خود را به صورت یک عطش روحی و خواست اشباع نشدنی در میآورد.(2) و وضعیت جهان معاصر و کشانده شدن عده‏ای به همجنس بازی نشانه آشکاری از این حالت است.بنابراین رعایت نکردن پوشش اسلامی توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغیان غریزه جنسی آنان نیز میگردد و پس از مدتی باعث دلزدگی و بی معنایی آن خواهد شد.در مورد مردان نیز این گونه نیست که بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلکه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و کارهای سخت و به جهاتی که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است


سه شنبه 90 آبان 3 , ساعت 12:36 صبح

بی تردید مقوله ازدواج یکی از مهم ترین و حساس ترین فرازهای زندگی هر انسانی در طول حیاتش به حساب می آید.

به بیان دیگر رسیدن به آرامش، مودت و رحمت براساس آموزه های قرآنی، در بستر یک ازدواج موفق تحقق پیدا می کند. کسانی که ازدواج نمی کنند یا در امر ازدواج شکست می خورند قطعا در سیر تکاملی خود دچار نقص و کمبود می شوند. چرا که مقوله ازدواج علاوه بر ارضای بعد غریزی و شهوانی انسان بعد معنوی و اخلاقی نیز پیدا می کند. سایر غرایز انسان چنین ویژگی را ندارد. شهید والامقام مرتضی مطهری(ره) قداست مقوله ازدواج را به نحو زیبایی تبیین نموده اند که در اینجا با ذکر مطالب ارزنده این شهید بزرگوار مطلب را به پایان می بریم: «ازدواج در اسلام، جنبه اخلاقی دارد، با این که یک امر شهوانی است، و این تنها امری است که با وجود این که پایه طبیعی و شهوانی دارد، جنبه اخلاقی نیز دارد؛ یعنی مثلا هیچ وقت خوردن جنبه اخلاقی پیدا نمی کند، ولی ازدواج خودش جنبه اخلاقی دارد، و در میان غرایز شهوانی انسان، هر غریزه ای که اشباع شود، اشباع آن تأثیری در معنویت انسان ندارد، جز غریزه جنسی. لذا ازدواج از نظر اسلام، سنت و مستحب تعبیر شده است. یکی از علل آن، این است که ازدواج، اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیردوستی برمی دارد. تا قبل از ازدواج، فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحله ای که این حصار شکسته می شود، یعنی یک موجود دیگری در کنار این «من» قرار می گیرد و برای او معنا پیدا می کند، کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند و نه برای من، بلکه برای او، در ازدواج است. بعد که دارای فرزندانی می شود، دیگر «او»، «او»ها می شود و اینها قدم های اولی است که انسان از حالت منی و خودخواهی خارج می شود و به سوی غیردوستی می رود، و «او» هم مورد توجهش قرار می گیرد.
تجربه نشان داده است افرادی که در تمام عمر به خاطر هدف های معنوی، مجرد زندگی کرده و نخواسته اند زن و بچه داشته باشند که مانع رسیدن آنها به معنویات شود در همه آنها یک نوع نقص ولو به صورت یک خامی وجود داشته است، و این نشان می دهد که یک پختگی هست که این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، این را فقط از همین جا باید به دست آورد.


یکشنبه 90 آبان 1 , ساعت 12:40 عصر

ازدواج، ملاک ها و ارزش ها

از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید::
""من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم.
با کمی تامل و دقت در سخن حضرت امام میتوان فهمید که " کفویّت" و " هم شأنی"، در ازدواج شرط مهم و اساسی است و چون دامنه تعریف این واژه بسیار وسیع و گسترده است، افراد با دیدگاه های خاص خود آن را تفسیر می کنند. در بسیاری از مجتمع های آموزشی که جوانان ما مشغول تحصیل اند و موقعیت های مناسبی برای ازدواج آنان فراهم می گردد، می بینیم و گاه با برداشت های اشتباه از کلمه "کفو"، زندگی را بر پایه های سست و ناپایدار بنا می کنند. به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معمولاً معانی همشهری بودن ،تشابه مدرک تحصیلی،همتراز بودن در سطوح مادی و...
امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند:
کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد.
انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد. به نظر می رسد امام پیام بزرگی برای نسل جوان ما دارد و آن این است که اگر انسان روح بلندی داشته باشد و افق فکری او وسیع بوده، بینش و بصیرت حقیقی در وجود او باشد، به یقین موانع و شکاف های سطحی را کنار زده، به سعادت واقعی دست خواهد یافت.
نکته دیگر که در ازدواج مورد نظر امام بوده است، خانواده همسرآینده ایشان است.امام می فرماید:" می خواهم از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشند." به واقع این یک ارزش است، زیرا هر فردی پس از ازدواج با خانواده همسر خویش معاشرت خواهد داشت و در این ارتباط ها آنچه می تواند زمینه مناسب و شایسته ای برای حفظ حدود و حرمت ها و حتی استفاده از فرصت ها فراهم آورد، نزدیک بودن افق فکری، معنوی و اعتقادی است.
حاصل کلام این که در ازدواج آن چه بیش از هر چیز مد نظر امام بوده، روح انسان ها و معنویات و اعتقادات آن هاست. اصالت خانوادگی نیز در نظر ایشان بسیار ارزشمند است.
یکی دیگر از مسائل مهم پس از خواستگاری، برپایی مراسم عقد و عروسی و دیگر مسائل مربوط به آن است. سیره عملی امام درباره جشن ازدواج فرزندانشان ، با موازین دینی مطابقت کامل داشت . نکته قابل توجه این است که هم از تحجّر و مقدس مآبی، و هم از تجملات واسراف، پرهیز کرده و این امر الهی را به بهترین صورت انجام داده اند.
خانواده، بنیانی آسمانی
اکنون که گام نخست در تشکیل خانواده، مورد بررسی قرار گرفت، به سیره عملی امام درباره افراد خانواده می پردازیم. توجه فراوان امام به حقوق زن و فرزند در این نکته اخلاقی کاملاً هویداست. قداست خانواده از دیدگاه ایشان در جای جای زندگی خانوادگی و نصایح ایشان به دیگران بسیار قابل تحسین است. امام در وصیت نامه خود به یادگار خویش می نویسد:
"... " حقوق بسیار مادرها را نه می توان شمرد و نه می توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تر است.
هسته اصلی هر خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و برای دستیابی به گوهرهایی که در صدف وجود حضرت امام بوده است، باید به مقام همسر و زن در دیدگاه ایشان توجه کرده، رفتارهای این اسوه الهی را به عنوان الگویی از انسان کامل در افق پایین تر از معصوم به جهانیان ارائه داد.


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ